گفتوگو با دریا صفایی
محمد تنگستانی
زنان بسیاری در تاریخ اجتماعی ایران علاوه بر مبارزات اجتماعی، زندگی پرهیجان و پرماجرایی داشتهاند. جامعه ایران بنا به دلایل مختلف فرهنگی و سیاسی هرگز فضایی مناسب برای معرفی و تریبونی مناسب برای زنان ایران نبوده است. در میان انبوه فعالین اجتماعی و مدنی، زنان اندکی بودند که نامشان در تاریخ ایران برای ما آشناست. در چند سال گذشته با گسترش شبکههای مجازی، مبارزات و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی زنان گستردگی بیشتر پیداکرده است. این گسترش به همراه فرهنگسازی و آگاهی دادن از سوی شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری بوده است. زمانی که «دریا صفایی» کمپین «پیش بهسوی ورزشگاهها» را راهاندازی کرد، از طریق همین شبکههای اجتماعی بود که در راستای اعتراض به عدم حضور زنان در ورزشگاهها، فعالیتهای خود را شروع کرد. دریا به خاطر فعالیتهایش در زمینه عدم حضور زنان در ورزشگاههای ایران در یک ماه گذشته تیتر اغلب روزنامهها و مجلات کشور بلژیک بوده است. هفته گذشته کتاب خاطرات دریا صفایی با عنوان «دویدن خلاف جهت باد» به زبان هلندی توسط انتشارات «De vliegende keeper» منتشر شد. دریا چهل سال پیش در تهران متولد شد و فارغالتحصیل رشته دندانپزشکی است. دریا صفایی در اتفاقات تیرماه سال ۱۳۷۸ در کوه دانشگاه تهران بازداشت و روانه زندان شد. نویسنده کتاب «دویدن خلاف جهت باد» در حال حاضر با همسر و دو فرزندش، «دنا» و «آریو» در بلژیک زندگی میکند. بعد از انتشار این کتاب از دریا هدفش را از نوشتن خاطرات زندگیاش پرسیدم:
ـ اين كتاب مجموعهاى از خاطرات دوران كودكى، نوجوانى و جوانى به همراه خاطرات و اتفاقاتی از زندگی من را شامل میشود که به صورت تاثيرگذارى در ذهنم مانده است. مسايل اجتماعى كه من، به عنوان يك دختر و زن در ایران با آن روبرو بودم و محدوديتهايى كه بخاطر جنسيتم همانند مابقی دخترها با آن دستو پنجه نرم کرده بودم. از دانشگاه و جو سياسى حاكم تا تظاهرات تير ماه ۱۳۷۸ و دوران زندانم، از لحظه خداحافظى از سرزمين كودكيم، جايي كه جوانيم را در آن جا گذاشتم و بعد گرفتارهایی که در تركيه داشتم و آغاز تبعيدی اجباری بود. از اثرات بدى كه تبعيد بر روح و روان انسان بجاى ميگذارد و اين احساس بى پشت و پناهى که به آدم دست میدهد نوشتهام. از اينكه احساس ميكنى كشورت را اشغال كردهاند و تو حق زندگى در آن را ندارى. در تبعيد همه چيز رو بايد از نو شروع كنى و بسازى و از اينكه احساس ميكنى نميتوانی بىتفاوت باشی. بايد به اين تبعيد و ستمى كه بر تو رفته واكنشى نشان بدهى، وگرنه شكست را پذيرفتهاى، در این کتاب از اعتراضاتم به ممنوعيت حضور زنان در ورزشگاهها نوشتهام. شايد علت اين اعتراضها اين بوده كه حداقل به خودم ثابت كنم، توسط استبداد دينى حذف نشدهام. من هنوز هستم و حضورم را ميتوانم به حكومت اسلامى نشان بدهم. با نوشتن این کتاب خواستم بگویم «ما بازى نهايى را نباختهايم، ميتوانيم يك اثر، هر چند كوچك، برجا بگذاریم.»
در اين كتاب، علاوه بر سرگذشت خودم، تلاش كردهام كه سرگذشت نسل خودم رو هم بيان كنم. سعى كردهام طوری بنویسم كه خواننده با خواندن این خاطرات، با محيط اجتماعى، سياسى ايران در سه دهه گذشته آشنا شود و احساس كند كه سرگذشت ميليونها جوان ايرانى را خونده است. نسل ما اتفاقات بزرگى را تجربه كرد، اتفاقاتى كه شايد براى كمتر نسلى رخ داده باشه، ما در زير حاكميت يك استبداد دينى زندگى كرديم، جنگ را لمس کردیم ، جنبشهاى مختلفى را تجربه كردايم و در همان حال سعى كرديم كه يك زندگى عادی داشته باشیم. « زندگى عادی» شايد بزرگترين خواسته اكثر مردم ايران باشد، چرا كه در يك نظام دينى «زندگى عادی» به معنی زندگی با گناه، و حرام است.
از نظر روانى، برایم مهم بود كه اين خاطرات را بنويسم و اگر خواننده غیر فارسی زبان هم بتواند با خواندن این کتاب با زندگى يك نسل از جوانان ايران آشنا بشود، به این معنیست که من موفق بودهام و راضیخواهم بود.
مخاطب این کتاب چه کسانی هستند
ـ اين كتاب به زبان هلندى است و طبيعتا مخاطب آن هلندى زبانهاى ساکن در كشورهاى باژيك و هلند هستند. هلندى زبانهايى كه بخواهند با زندگى اجتماعى در ايران آشنا شوند. با تعارضات اساسى كه ميان ارزشهاى رايج در ميان شهروندان ايرانى و ارزشهاى تبليغى و تحميلى توسط يك حكومت تئوكراتيك وجود دارد آشنا شوند.
جهان پيوسته كوچكتر ميشود، فاصلههاى دورِ دورانهاى گذشته با دانش و تكنولوژى به شدت كاهش يافته و امروزه هر بحرانِ بزرگى در يك منطقه جهان بقيه جهان را تحت تأثير قرار ميدهد. اسلامگرايى و بحرانهاى خاورميانه را نميتوان تنها بحران مردمان اين مناطق دانست. اروپا همسايه جهان اسلام است. اين بحرانها، از راههاى مختلف، اروپا را نيز تحت تأثير خود قرار ميدهد. يكى از راههاى اين تاثيرگذارى مهاجرت و تبعات گوناگون آن براى كشورهاى اروپايى است. امروزه نزديك به يك چهارم ساكنانِ پايتخت بلژيك را مسلمانان تشكيل ميدهند. براى همين، مسايل كشورهاى مسلمان و شناختِ ماهيت حكومتهاى اسلامى، چه شيعه و چه سنى، براى مردم اروپا بيش از هر زمان ديگرى اهميت دارد.
چرا به زنان هلندی نوشتم
مدتها بود كه علاقه داشته خاطرات زندگيم را در قالب رمانى بنويسم، سى، چهل صفحهاى هم نوشتم اما به دلايل مختلف، از جمله ذيق وقت، اين كار را نيمه كاره رها كردم. تا اينكه روزى يك ناشر بلژيكى با من تماس گرفت و به من گفت كه گزارشى را از فعاليتهاى من در مبارزه با ممنوعيت حضور زنان در ورزشگاهها در يكى از روزنامه هاى محلى شهر آنتورپن خوانده است.خواست ديداری داشته باشیم، به مطبم آمد و با هم در مورد فعاليتهايم صحبت كرديم، در ميان صحبتهايمان، بحث قيام دانشجويى ١٨ تير و زندان رفتنم به ميان آمد، گفت علاقمند است كه خاطرات من را منتشر كند و اينبار، بجاى رمان، خاطراتم را نوشتم. قرار شد كه نوشتن خاطراتم را تا اول سپتامبر تمام كنم تا براى حضور در نمايشگاه كتاب در هفته اول نوامبر آماده باشد. از يكى دو هفته ديگر ترجمه كتابم به زبان فارسى را شروع میکنم. فكر ميكنم كه خاطرات زنان ايرانى از زندگى خود در اینحکومت ميتواند چهره دقيقترى از تاريخ اجتماعى اين دوران را براى نسلهاى بعدى ترسيم كند.
**دیدگاه نویسنده الزاما بیانگر نظر ایران وایر نیست. ایران وایر در بخش وبلاگ ها، از انتشار همه دیدگاه ها استقبال می کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر