گفتوگو با نیلوفر بیضایی
نرگس توسلیان
هفته گذشته سومین «جشنواره تآتر ایرانی» در لندن برگزار شد. در این جشنواره، نمایشهایی مانند«عوارض دیررس انقلاب» به کارگردانی «حمید دانشور»، «در اتاقی از آن خود نمی گنجم» به کارگردانی «داریوش رضوانی»، «دون ژوان در جهنم» به کارگرانی «قاضی ربیحاوی» و «در حضور باد» به نویسندگی «بهرام بیضایی» و کارگردانی «نیلوفر بیضایی» به روی صحنه رفت. متن این نمایش در ژانر ابزورد چهار دهه پیش توسط بهرام بیضایی نوشته شده است. این نمایش قصه یک ماجرای صلحآمیز بین دو نفر است که قرار است با هم آشتی کنند و از فواید آشتی بگویند. یک میانجی در بین این دو نفر تلاشهایی برای ایجاد گفتگو و دیالوگ بین طرفین میکند درحالی که دیالوگها توسط خود میانجی خیلی اوقات قطع میشود. این تآتر شکلی از کمدی است اما با کمدی رایج شناخته شده تفاوت دارد. .کارگردان این تآتر فارغالتحصیل رشته های ادبیات آلمانی، تآتر و سینما و تعلیم و تربیت در مقطع فوق لیسانس از «دانشگاه گوته» فرانکفورت است.. نیلوفر بیضایی 21 سال پیش گروهی نمایشی به نام «دریچه» را در آلمان تاسیس کرد و در دو دهه گذشته یکی از فعالین حوزه تآتر در اروپا بوده است.
اجرای نمایش «در حضور باد» در سومین جشنواره تآتر ایرانی لندن بهانه گفتوگویی با نیلوفر بیضایی شده است:
نمایش«در حضور باد» در ژانر ابزورد نوشته و اجرا شد؛ این ژانر چه مؤلفه هایی دارد؟
ـ ابزورد در زبان فارسی به معنای«پوچ» ترجمه شده است. در زبان فارسی هم «تآتر پوچی» داریم که در حقیقت بهنوعی از تآتر گفته میشود که به یک موضوع یا موضوعاتی میپردازد و خیلی مواقع ممکن است روند آن از اول تا آخر بیربط به نظر برسد ولی در خط خودش ربط آن پیدا میشود. در حقیقت، از طریق پرداختن به آن موضوع، پوچی یک مفهوم یا یک حرکت که همه در حال تکرار آن هستیم، نشان داده میشود. به بیانی دیگر، میتوان گفت تآتر ابزورد یک کمک است برای ما تا بتوانیم خودمان را به شکل غلو شده از بیرون ببینیم و در مقابل موضوعی که این نوع تآتربه آن میپردازد، یک عکسالعمل عمومی پیدا کنیم.
چرا بعد از چند دهه به سراغ این متن رفتید؟
ـ این متن باوجود اینکه چند دهه قبل نوشته شده اما به وضعیت کنونی جامعه امروز ما و به ویژه مفاهیمی که به آن پرداخته شده، نزدیک است؛ مثل آشتی و اهمیت آشتی و دوستی .دقیقاً همان مفاهیمی است که ما امروزه شعارش را میدهیم و بعد دقیقاً بر ضد آن عمل میکنیم. از این زاویه، نمایش بسیار بر وضعیت امروزی جامعه ما منطبق است و به همین دلیل من فکر کردم که باید بعد از این همهسال کار شود چون نمایش نگاه دوراندیش یک نویسنده را به ما نشان میدهد و واقعاً حیف است که دیده نشود.
جشنوارههای نمایشی در خارج از ایران چه اهمیتی میتوانند داشته باشند؟
ـ تداوم کار فرهنگی و هنری در خارج از ایران نشان گر وجود یک جامعه فرهنگی نسبتاً وسیع از ایرانیها در کل جهان است. در شرایطی که در مهاجرت و یا تبعید زندگی میکنیم، حمایت هموطنانی که در بیرون از ایران ساکن هستند برای حفظ تداوم کار فرهنگی و هنری بسیار مهم است. هنرمندانی که بیرون از ایران زندگی می کنند و مشغول به کار هنری هستند، تلاش میکنند با زبان هنر با وطن و فرهنگی که بخشهای انسانی آن را دوست دارند، ارتباط داشته باشند. در کل، فعالیتهای هنرمندان در رشته تآتر در خارج از کشور به دو بخش کلی تقسیم میشوند؛ یک بخش گروههایی هستند که کار حرفهای انجام میدهند و بخش دیگر، گروههایی که در این جا شکلگرفتهاند و متشکل از کسانی هستند که تجربه کمی در زمینه بازیگری و کارگردانی دارند و در حال کسب تجربههای جدید هستند.
در تآتر کشورهایی اروپایی چیزی به عنوان سانسور وجود دارد؟
ـ در آلمان که من زندگی میکنم، پدیده سانسور دولتی لااقل به معنایی که ما در ایران میشناسیم، وجود ندارد. از خودم مثال میزنم؛ من در هر پروژه جدیدی که میخواهم شروع کنم، باید طرح کارم را برای اداره فرهنگ و هنر بفرستم. این طرح شامل خلاصهای از داستان نمایش، دلیل انتخاب متن، دلیل اهمیت آن برای مخاطب و توضیح این که چه مخاطبی را در نظر دارم و هم چنین بودجهبندی کار است.
در این جا سازمانی به نام سازمان نظارت بر محتوای آثار هنری وجود ندارد. این جا با این پیشفرض کار میشود که بیان هنری با عنصر تخیل و آزادی تخیل در ارتباط است. کار هنرمند این نیست که مثلاً تاریخنویسی کند یا قوانین اساسی را تدوین کند. کار هنرمند آن است که در مورد هر چیز پرسشی مطرح کند و این آزادی را داشته باشد تا حتی آن چه را که بهطور مرسوم و همگانی موردقبول است، به دیده تردید بنگرد و ما را با زوایای دیگر جز آن چه چارچوبها و قوانین تعیین میکنند، آشنا سازد. مسلم است که در جامعهای مثل آلمان باسابقه نازیسم هیتلری، شما نمیتوانید در اثر هنری، داستانی بسازید که بر اساس آن نازیسم و کشتار دگراندیشان کار خوبی تعریف شود و یا اصلاً انکار شود. اما میتوانید در پرداختن به نازیها تمام تناقضات درونی انسانی آن ها را ترسیم کنید. شاید بسیاری از آن ها ذاتاً آدمهای بدی نبودهاند اما ذات افراد مورد قضاوت تاریخ قرار نمیگیرد بلکه عملکرد آن ها است که مورد قضاوت قرار میگیرد. هنر امروز سیاه وسفید نمیبیند مانند ترسیم آدمهای کلیشهای بدذات وقتی به دیکتاتورها میپردازد بلکه برای ترسیم همهجانبه زوایای شخصیتی در چارچوب شرایط اجتماعی تلاش میکند.
**دیدگاه نویسنده الزاما بیانگر نظر ایران وایر نیست. ایران وایر در بخش وبلاگ ها، از انتشار همه دیدگاه ها استقبال می کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر