close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

آخرین نفس‌های یوز آسیایی در ایران

۸ شهریور ۱۳۹۴
زمین ما - سام خسروی‌فرد
خواندن در ۶ دقیقه
آخرین نفس‌های یوز آسیایی در ایران
آخرین نفس‌های یوز آسیایی در ایران
آخرین نفس‌های یوز آسیایی در ایران
آخرین نفس‌های یوز آسیایی در ایران
آخرین نفس‌های یوز آسیایی در ایران

هیچ کس نمی‌داند چه تعداد از آنها در ایران زندگی می‌کنند. زمانی می‌گفتند ۷۰ و کسانی اعلام کردند فقط ۱۰۰ عدد باقی مانده است. مدتی بعد صحبت از ۱۲۰ شد و این رقم به ۲۰۰ هم رسید. آخرین بررسی‌هایی که رسانه‌ای شد خیلی کمتر از این رقم ها بود: احتمال می‌رود فقط ۵۰ قلاده یوزپلنگ  آسیایی در مرزهای ایران زندگی‌ کنند. این میراث مشترک ایرانیان بر لبه پرتگاه انقراض ایستاده است و ممکن است در سال‌های نه چندان دور برای همیشه از صحنه گیتی حذف شود.

نهم شهریور ۱۳۸۶ بسیاری از تشکل‌های غیردولتی که در ارتباط با حفاظت یوز فعالیت می‌کردند گردهم آمدند و با حمایت و هماهنگی «پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و زیستگاه‌های آن» روز ملی یوزپلنگ آسیایی را در موزه دارآباد تهران به صورتی منسجم جشن گرفتند. پیشنهاد این روز از سوی انجمن یوز ایرانی ارائه شد. شعار تشکل‌ها این بود: «سرنوشت یوز آسیایی در دست ایرانیان».
حدود ۱۵ سال پیش پروژه‌ای بین‌المللی با همکاری سازمان محیط‌زیست ایران، انجمن حفاظت از حیات‌وحش (WCS) و برنامه عمران سازمان ملل  (UNDP) راه‌اندازی شد تا از باقی مانده جمعیت این سریع‌ترین دونده جهان حفاظت کند. یکی از نخستین سوال‌هایی که باید به آن جواب داده می‌شد این بود که «تقریبا چند یوزپلنگ در ایران زندگی می‌کنند؟» پاسخ به این سوال می‌تواند استراتژی حفاظت را تعیین کند. رسیدن به جوابی دقیق، همواره در عمل با دشواری‌های بسیاری رو به روست. آنچه پاسخ به این سوال را تا این لحظه غیرممکن کرده است نه دشواری‌های تکنیکی چنین کاری و نه فقدان نیروی کارشناسی، که سو مدیریت بوده است. 

در سال ۲۰۰۹ تیمی متشکل از ارزیابان ایرانی و بین‌المللی دست به دست هم دادند تا بررسی کنند آیا خروجی‌های پروژه یوز آسیایی با اهداف اولیه‌ای که برای آن در نظر گرفته شده بود مطابقت دارد یا نه. آنچه در گزارش نهایی این ارزیابی منعکس شد چندان امیدوارکننده نبود. ارزیابان نوشتند به چندین و چند دلیل کارشان با مشکلات جدی مواجه بوده است، از جمله: تمدید متعدد و متوالی پروژه (که گاهی بیشتر از زمان مقرر به درازا کشیده است)، تغییرات مدیریتی در سطح ملی، اختلافات جدی سازمان محیط‌زیست و برنامه عمران سازمان ملل با یکی از سازمان‌های مردم‌نهاد بر سر نتایج مطالعات این تشکل، گرفتاری‌ها و مشکلات کارمندان انجمن حفاظت از حیات‌وحش (WCS) برای انتقال دانش و وسایل و نیروی کارشناسی به ایران، و در نهایت سوتفاهم به دلیل عدم برخورداری زبان مشترک و فنی بین ارزیابان ایرانی و غیر ایرانی.      

شاید هیچ‌گاه ارزیابان فرنگی، درک درستی از کارشکنی مدیران و کارمندان سازمان محیط‌زیست یا تشکل‌های مردم‌نهاد ایرانی نداشته باشند و اگر متوجه شوند شاید اصلا صلاح نبینند در گزارش‌شان چنین غرض‌ورزی‌های بچه‌گانه‌ای را منتشر کنند. در سال ۱۳۸۶ یکی از مدیران ارشد سازمان محیط‌ِزیست مدیر وقت پروژه یوزپلنگ آسیایی را به این دلیل که سی‌ان‌ان و بی‌بی‌سی اخبار مربوط به یوزپلنگ را در سطحی جهانی بازتاب داده بودند مورد مواخذه و بازخواست قرار داد. اعتراض این مدیر ارشد سازمان محیط‌زیست به دادن اطلاعاتی کلی به رسانه‌های معتبر جهانی بود. اطلاعاتی که پیش از آن در رسانه‌های فارسی زبان بازتاب یافته بود. 

آخرین نفس‌های یوز آسیایی در ایران

کمی قبل از آن، یکی از کارمندان سازمان محیط‌زیست در گزارشی به حراست این سازمان نوشت که مدیر وقت پروژه یوز امکان لهو‌ و لعب را برای عده‌ای از جوانان در پارک ملی توران فراهم کرده است. او در گزارش خود، جوانانی را متهم به بی‌اخلاقی می‌کرد که داوطلبانه برای همکاری با پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی قدم پیش گذاشته و راهی بیابان توران شده بودند که در فاصله ۲۵۰ کیلومتری جنوب شرق شاهرود قرار دارد.
مدتی بعد کارمند دیگر سازمان محیط‌زیست و یکی دو نفری از تشکل‌های مردم نهاد، چو انداختند که مدیر وقت پروژه یوز، بهایی است. برای مدیر ارشد و به شدت مذهبیِ وقت سازمان محیط‌زیست شاید شنیدن همین کلمه کافی بود که پای بسیاری از درخواست‌ها را امضا نکند. دوربین‌های تله‌ای که برای شمارش یوزپلنگ‌ها مورد نیاز بود به خاطر همین غرض‌ورزی‌های بچه‌گانه تا مدت‌ها خریداری نشد. آیا این کشمکش‌های کودکانه در گزارش ارزیابی پروژه آمده است؟ نه! اما اثرات آن در گزارش بازتاب یافته است. 
نشنال جئوگرافیک در شماره نوامبر ۲۰۱۲ خود ضمن پرداختن به یوزپلنگ آسیایی نوشت: «در طول ده سال تلاش و استفاده از دوربین‌های تله‌ای، کارشناسان و پژوهشگران ایرانی موفق شدند، ۱۹۲ عکس از یوز بگیرند که در مجموع ۷۲ قلاده یوزپلنگ لاغر و نحیف را در قاب عکس قرار داده‌اند.» 
اعداد و ارقامی که راف اسمیت (Roff Smith) نویسنده نشریه در گزارش خود اعلام کرده فاجعه است: ۱۰ سال استفاده از دوربین تله‌ای و به دست آوردن ۱۹۲ عکس! عمق فاجعه زمانی معلوم می‌شود که با نمونه‌های دیگر مقایسه‌ای گذرا انجام شود. به عنوان مثال، مقاله‌ای در سال ۲۰۰۳ منتشر شد که به بررسی وضعیت ببر در یکی از مناطق حفاظت شده مالزی می‌پرداخت. عملیات میدانی این تحقیق از ماه فوریه تا اکتبر سال ۲۰۰۰ انجام شده است. پژوهشگران با نصب دوربین‌های تله‌ای آن زمان (آنالوگ ۳۵ میلی‌متری)‌ و پس از فقط ۱۰ ماه بررسی، ۷۸۷ عکس به دست آوردند از ۲۲ گونه مختلف. در این عکس‌ها ۱۰ ببر مختلف (شامل سه توله) به ثبت رسیدند. 
در ایران بررسی‌های پراکنده‌ای انجام شده بود اما انسجام لازم را نداشت برای این که تخمینی دقیق باشد از تعداد یوزهای موجود در سراسر کشور. چندی پیش یک مطالعه نیمه منسجم انجام شد. هفت منطقه از نه منطقه حفاظت شده که به عنوان زیستگاه یوز شناخته می‌شود مورد بررسی قرار گرفت و تعداد ۲۰ یوز با استفاده از دوربین‌های تله‌ای ثبت شد. مدیر پروژه یوز آسیایی هم اعلام کرد که بر این اساس حدود ۵۰ یوز به احتمال بالا در ایران وجود دارد. اما تاکید کرد که به دلیل کاستی‌های مطالعه و عملیات میدانی این رقم دقیق نیست. بعد از سال‌ها تلاش و صرف بیش از ۴ میلیون دلار مسئولان سازمان محیط‌زیست و پروژه حفاظت از یوز آسیایی هنوز نمی‌دانند چند یوزپلنگ در ایران زندگی می‌کند. 

 

پیراهن عثمان، پیراهن تیم ملی
پس از مدت‌ها هیاهوی بسیار برای هیچ، بالاخره نقش مات و کدری از یوزپلنگ آسیایی روی پیراهن تیم ملی قرار گرفت. مثل بسیاری دیگر از پروژه‌های وطنی آنچه قرار بود انجام شود، نشد. این ایده ناگهان چندین صاحب و مالک پیدا کرد. همین که آنان مشغول چانه‌زنی بودند، سازمان محیط‌زیست از راه رسید و ثمره کار را به نام خود تمام کرد. وقتی سپ پلاتر هشتمین رییس فیفا به ایران آمد، معصومه ابتکار رییس سازمان محیط‌زیست در کنار او ایستاد و هر دو تصویری از یوز به دست گرفتند و مقابل دوربین عکاسان لبخند زدند.

از آن به بعد ایده‌پردازان واقعی و حامیان این طرح، یا ایده‌دزدان و فرصت‌طلبان، اینجا و آنجا می‌گویند طرح یوزپلنگ روی پیراهن تیم ملی سبب شده شناخت مردم از این گونه در خطر انقراض افزایش یابد. این افراد البته هیچ متر و معیاری برای ادعای خود ارائه نمی‌کنند. نمی‌گویند چگونه به این برداشت لَدُنی رسیده‌اند که مردم یوز را شناخته‌اند و اهمیت آن را در طبیعت درک کرده‌اند. آیا در این ارتباط تحقیقی جامع صورت گرفته و نتایج آن را مدعیان،‌ حامیان و ایده‌پردازان این طرح می‌دانند؟ به هر حال ارزیابی موفقیت پروژه‌ها و ایده‌ها روش‌های مشخصی دارد. با توسل به عالم غیب نمی‌توان طرح‌ها را موفق یا ناموفق نامید. اگر رسانه‌ها آینه‌ای تمام‌نما از جامعه در نظر گرفته شود، هنوز هم در روزنامه‌ها و تلویزیون‌های ایرانی به جای تصویر یوزپلنگ از تصاویر پلنگ و جاگوار استفاده می‌کنند. 
چه نقش یوز روی پیراهن ملی‌پوشان باشد و  چه نباشد وضعیت زیستی آن وخیم است. نهم شهریور فقط مناسبتی است برای یادآوری این نکته که یکی از زیباترین و کمیاب‌ترین گربه‌های جهان در کشور ما زندگی می‌کند و شانس انقراض آن بسیار بیشتر از شانس بقای آن است. اگر پدران‌مان ببر مازندران و شیر ایرانی را از روی جهل و فقدان دانش منقرض کردند، هیچ بعید نیست نسل ما با وجود برخورداری از دانش و آگاهی، یوزپلنگ را از دست بدهد و بعد از آن نوبت به پلنگ و سایر گونه‌های دیگر برسد. زیستگاه‌ها یکی بعد از دیگری در ایران از دست می‌رود،‌ منابع آب در شرف نابودی است با این حال کسانی همچنان به فکر نقش و نگار یوز روی پیراهن تیم هستند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

رضا براهنی؛ اخوان شاعری کلاسیک، در عین حال نوپرداز بود

۸ شهریور ۱۳۹۴
ادبیات و شما
خواندن در ۵ دقیقه
رضا براهنی؛ اخوان شاعری  کلاسیک، در عین حال نوپرداز بود