گفتوگو با «مهدی معمارزاده» کارشناس میراث فرهنگی
محمد تنگستانی
معماری و شهر سازی در قرنهای گذشته یکی از هویتهای فرهنگی هر ملتی بوده است. با وقوع انقلاب سال پنجاه و هفت و اسلامی شد حکومت ایران این اصطلاح «معماری ایرانی اسلامی» قوت بیشتری گرفت. در سایت شورای عالی شهرسازی و معماری ایران نوشته شده است :وقوع انقلاب اسلامي در سال۱۳۵۷ و استقرار نظام جمهوري اسلامي در كشور انتظار بروز تغييرات بنياديني در بخشهاي مختلف فرهنگي را نزد اكثريت فعالان اين عرصه ايجاد نموده است. اين تغييرات كه در سالهاي آغازين پس از انقلاب در عرصههاي عمومي با اصلاح متون كتابهاي درسي و سپس در تغييرات عمده در نحوه مديريت، پذيرش دانشجو و آموزش دانشگاهها و مراكز آموزش عالي ادامه يافت، بهتدريج وارد عرصههاي كالبدي گرديد. این در حالیست که اصطلاح «معماری ایرانی اسلامی» در سه دهه گذشته آفت جان و فکر برخی از معماران بوده است. در این ضمینه گفتوگویی با «مهدی معمارزاده» کارشناس میراث فرهنگی داشته داشتهام.
معماری ایران چه اهمیتی در آثار تاریخی بناهای بعد از اسلام دارد
_ما یک پیوستگی بین معماری پیش از اسلام و بعد از اسلام داریم که بخصوص در مساجد دیده میشود. همچنین در دیگر بناهای مذهبی. بناهای مسکونیما هم که جایگاه خود را دارند اما در مساجد, گنبدها ، منارهها و حیاطهای مرکزی, در بناهای پیش از اسلام مانند بناهایی که در فیروز آباد هست، وجود دارد. ما گنبد در کاخ اردشیر را داریم و یا آتشکده اردشیر , حیاط را داریم, فضای مرکزی را داریم, گنبد را داریم در همان جا در شهر گور, مناره را در قالب یک برج مرکزی داریم, که بعدها در دوران اسلامی باز همین معماری ها استفاده شده است و در مساجد کاملن بروز یافته است. همچنین در بناهای دیگر این شواهد موجود است که معماری ما تداوم معماری پیش از اسلام است. به عنوان مثال اگر طاق کسری را داشته ایم که در تداوم آن طاق ماده دار دوران ساسانی میآید و در تاریک خانه دامغان تبدیل میشود به طاق تیزه دار، یعنی تبدیل میشود به طاقی تخم مرغی یا ماگی تبدیل می شود به طاق تیزه دار، بنابر این این معماری به مرور زمان تکامل یافته و ما به یک معماری بسیار ارزشمند در جهان رسیده بودیم که متاسفانه قدرش را ندانستیم و متاسفانه در معماری امروز ما خبری از آن نیست. و در واقع در حال حاضر به دنبال یک معماری خیالی می گردیم با یک ترکیبی که امروزه با نام «معماری ایرانی اسلامی» ساختهایم. و خودمان هم نمیدانیم که «معماری ایرانی اسلامی» چیست و قادر به تعریف آن هم نیستیم. آنچه هم که ما در حال حاضر میسازیم فاقد هویت معماری و شهر سازی گذشته ماست. بنابر این معماری ما تداوم دوران معماری از دوران «ماد» تا اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی اول، این معماری را در واقع از گذشته داشتهایم اما در اواسط دوران قاجار با هجوم معماری غرب عناصری از معماری، وارد معماری ما میشود که مقداری معماری ما را بیهویت می کند, اما باز مجددن با حضور معماران برجستهای مثل مرحوم «هوشنگ سیحون»، «نادر اردلان»، مرحوم دیبا و تعدادی دیگر ما یک ردپاهایی از آن معماری را بار دیگر دربناهای امروزی میبینیم که متاسفانه دوباره فراموش میشود و در حال حاضر درگیر یک معماری بی هویت و بی شناسنامهای هستیم که امیدوارم از این مساله نجات پیدا کنیم.
اصطلاح معماری «ایرانی اسلامی» ازچه زمامی عمومی و فراگیر شد
_اول این را بگویم که ما معماری «ایرانی اسلامی» نداریم, معماری ما معماری ایرانی است و کشورهای اسلامی در نقاط مختلف جهان هر کدام بر اساس فرهنگ بومی خود یک معماری مختص به خود داشتهاند. در واقع در معماری دورانی که اسلام وارد ایران شده است, تغییراتی را در معماری، ایران می بینیم اما ربطی به آینکه ما بگوییم ریشهاش در اعتقادات اسلامی بوده ندارد. به عنوان مثال من میتوانیم بگویم معماری اندرونی و بیرونی که باز هم نشات می گیرد از همان معماری تخت جمشید، مثلا حرمسرایی که در تخت جمشید بازسازی کرده اند هیچ پنجرهای رو به بیرون ندارد و تمام نورگیری از بالا صورت میگیرد که در واقع حجاب، حرم و محرمیتی در معماری ما بوده. معماری ساسانی هم به همان شکل اندرونی و بیرونی است تا میآید به دوران اسلامی که همان اندرونی و بیرونی در قالب دو فضا و دو حیاط مجزا میشودکه قسمتی به اعضای خانواده تعلق داشته و قسمتی به اصطلاح به عموم, که برای کار و بررسی امور مراجعه میکردند. ولی اینکه مسلمانان در نقاط مختلف جهان برای خود طرحی داشتند با بهره گیری از معماری بومی و اینکه معماری ایران هم دخیل بوده است به عنوان مثال در اسپانیا و برخی دیگر از کشورها ردپای معماری ایرانی دیده می شود. و این در واقع به همان معماری پیش از اسلام باز میگردد و تحولات آن. همانطور که در دوران هخامنشی هم داشتهایم که طبق نوشتههای به جا مانده از داریوش , گفته شده است از لیبیه و انتاکیه و مصر ما بهره انسانی برادیم. اما معماری مصری را نمیتوانیم ربط بدهیم به معماری تختجمشید, همچنین معماری رم, معماری ایرانی است. چرا که ما قسمت ها و عناصری را همیشه گرفتیم و به کمال رساندایم و با معماری خودمان مخلوط کردایم. این جز خصلت ایرانیها است که از یکچیز کم ارزش، چیز با ارزشی میسازند. این دیگر معماری عربی و رمی نمیشود. اما متاسفانه امروزه همه این هارا فراموش کردایم و به توسعه معماری بیارزش و بیهویت در پایتخت می پردازیم. مدام هم در افسوس هستیم که معماری ایرانی اسلامی ما چه شد و کجاست؟ در واقع ما باید به دنبال همان معماری ایرانی و ارزشهایی که در طول هزار سال گذشته به آن رسیدهاند باشیم. و برگردیم مطالعه کنیم و پیدا کنیم و استفاده کنیم. هم در بحث تزیینات وابسته به معماری و هم در مبحث کالبد و ساختارهای معماری. ما از گذشته به حدی بنا داریم که بتوانیم خود را نجات بدهیم. در حیطه فنی و مهندسی میتوانم به قناتها اشاره کنم که اگر قناتهایمان را حفظ می کردیم, شاید امروز با این بحران کم آبی مواجه نبودیم. در اصل میخواهم اشاره کنم به خردی که در معماری و شهر سازی ما بوده و امروز آن را کنار گذاشتهایم.
رسانه ها در عمومی نشدن اصطلاح «معماری ایرانی اسلامی» و اشاعه آن نقشی داشته اند؟
_ به هیچ وجه رسانهها در این ضمینه اصلا اهمیت ندادهاند. ما مطالب بسیاری داریم که در ایران نوشته یا ترجمه شده است, اما متاسفانه ما کمتر کتاب میخوانیم و کمتر از اطلاعات داخلی مان استفاده میکنیم. و بیشتر اهل تفریح هستیم متاسفانه. البته همانطور که اشاره کردم, هستند کسانی مثل «مهندس اردلان» که در دانشگاه امام صادق مسجدی ساخته است که می تواند الگو باشد. و یا آقای «سیحون » کارهایی کردهاند که میتواند الگو باشد. چرا که برگرفته از معماری ایرانی است و این افراد با مطالعه معماری ایرانی به این ارزش ها رسیدهاند. ولی خب, آقای سیحون که فوت کردند و یک سری هم از ایران رفتند و افرادی هم که ماندهاند امکان شرکت در پروژه ها را ندارند. خیلی به ندرت پیش میآید که به معماران خوب کار داده بشود یا بتوانند در پروژهای شرکت کنند. اما معماریهای هردمبیل رومی و معماریهای بی هویت تا بخواهید ساخته میشود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر