شعلههای آتش از این سو به آن سو زبانه میکشد. کسانی با دست خالی میروند به داد باقیمانده درختان این دیار برسند. نه از نیروهای آموزش دیده خبری است و نه از هلیکوپترهای آبپاش. سالهاست مسئولان وعده میدهند بالگردهای اطفای حریق خریداری خواهد شد. وقتی آتش به جان جنگلها و مراتع این سامان میافتد، بیل و سطل و دبههای آب که نقش تجهیزات مدرن اطفای حریق را بازی میکند. باز هم شعلههای آتش به عرش رسیدهاند، این بار زاگرس است که باید خاکستر شود. چندی پیش، درختان گلستان و شمال هیمههای جهل و مدیریت ناکارآمد شدند.
خبرگزاری کار ایران، ایلنا اواخر خرداد ماه هشدار داد با گرم شدن هوا احتمال آتشسوزی در عرصههای جنگلی افزایش مییابد. در این گزارش فرمانده یگان حفاظت از جنگلها و منابع طبیعی گفته بود که ایران ۱/۱ درجه سانتیگراد گرمتر شده، نیاز آبی بالا رفته و رطوبت کاهش پیدا کرده است. پس احتمال آتشسوزی در جنگلها و مراتع بالاتر میرود. سرهنگ سبزعلی، به جای آن که بگوید راه حل مقابله با این آتشسوزیها چیست و چه تدابیری برای اطفای حریق در نظر گرفته شده، افزوده است نسبت به سال گذشته با این که تعداد آتشسوزی کم شده اما مساحت آتشسوزیها ۵۰ درصد افزایش یافته است. این بخش از حرفهای سرهنگ با آمار سازمان جنگلها مطابقت ندارد. سلامت نیوز در این ارتباط با استناد به آمار سازمان جنگلها و مراتع گزارش داد: «آتش سوزی در سه ماهه اول سال ۹۴ نسبت به سه ماه اول سال ۹۳ بیش از ۲۰ درصد افزایش داشته است. به عبارتی تعداد حریق در سه ماهه اول سال ۹۳ حدود ۳۰۳ فقره در مساحت ۲۵۰۳ هکتار بوده در صورتیکه تعداد حریق در سه ماهه اول امسال ۳۶۳ فقره در مساحت ۳۲۱۳ هکتار است که میشود ۱۵ درصد افزایش سطح زمینهای سوخته شده و ۱۰ درصد افزایش تعداد آتش سوزی.»
گزارشها از آتشسوزی جنگلها و عرصههای طبیعی آن قدر پراکنده و گاه متفاوت است که نمیتوان تصویر دقیقی از وضعیت نابودی این بخش از میراث مشترک ایرانیان ترسیم کرد. به گزارش سایت کمیته بینالمللی نجات پاسارگارد، در ۱۰ سال گذشته نزدیک به ۱۴ هزار مورد حریق در عرصههای طبیعی ایران گزارش شده که در نتیجه آن ۱۴۲ هزار و ۹۴۱ هکتار از عرصههای طبیعی کشور از دست رفته است.
فقط مرور اخبار منتشر شده از روند تخریب و خاکستر شدن عرصههای سبز در ایران نشان میدهد، زمان اندکی باقی است تا همین لکههای جنگلی نیز به بیابان بدل شود. دکتر اسماعیل کهرم، مشاور سازمان محیطِزیست عقیده دارد ظرف ۷۵ تا ۱۰۰ سال آینده، عرصههای جنگلی در ایران محو خواهد شد.
آتش در قلب زاگرس
هر گوشهای از زاگرس که میسوزد و هر بلوطی که فرو میریزد، انگار امید به حفاظت میراث طبیعی ایران همچون قطرهای آب، در زمین فرو میرود و ناپدید میشود. با این که حریق در لرستان مهار شده اما پیکر معمولان و شهرستان پلدختر همچنان داغ و سوزان است. پس از ۱۲ روز پنجه در پنجه آتش انداختن، بالاخره خبر رسید که حریق در لرستان مهار شد. مقامات رسمی گفتند فقط ۱۰۰ هکتار از مساحت جنگلهای این استان نابود شده اما منابع غیررسمی این رقم را ده برابر بیشتر میدانند و اعلام شد جنگلهای استان لرستان در حادثه اخیر هزار هکتار کوچکتر شده است. مجموع آمار رسمی که استانداری لرستان منتشر کرده نشان میدهد از سال ۱۳۹۰ تا امروز ۱۱ هزار و ۲۱۷ هکتار از جنگلهای این استان در آتش سوخته است.
هنوز از خاکستر جنگلهای لرستان دود بلند میشد که خبر رسید جنگلهای کرمانشاه هم به دردی مشابه گرفتار آمده است. مسئولان گفتند سه میلیون متر مربع از جنگلهای این استان در کام حریق رفت و ناپدید شد.
پیش از این نیز سه و نیم میلیون متر مربع از جنگلهای زاگرس در کردستان در آتش سوخت. استان چهارمحال و بختیاری خاکستر شدند. مقامات رسمی اعلام کردند ظرف سه ماهه اول سال ۱۸ فقره حریق حدود ۷۵۰ هزار متر مربع از عرصههای جنگلی این استان را خاکستر کرد.
آمارهای سازمانی جهانی
بخش عمدهای از آمار و ارقامی که سازمانهای بینالمللی در ارتباط با منابع طبیعی منتشر میکنند از منابع رسمی کشورها به دست میآید. شاید به همین دلیل است که از ظرف ۱۰ سال اخیر سازمان جهانی خوار و بار، (فائو FAO) اعلام کرده میزان جنگلهای ایران کمی بیش ۱۱ میلیون هکتار است، یعنی حدود ۷ درصد کل مساحت کشور. ایران جزو ۶۴ کشوری است که کمترین عرصههای جنگلی را دارند. وضعیت در کل غرب و مرکز آسیا نیز مطلوب نیست. فقط ۴ درصد این سزرمینها را جنگل پوشانده که رقمی بیش از ۴۳ میلیون هکتار را در بر میگیرد.
فائو از سال ۱۹۴۵ گزارشهای ارزیابی ۱۰ یا پنج ساله منتشر میکند با عنوان ارزیابی جهانی جنگلها. تازهترین گزارش آن در سپتامبر سال جاری میلادی منتشر خواهد شد.
بر اساس آخرین گزارش منتشر شده فائو درباره ارزیابی جنگلها (سال ۲۰۱۰) بسیاری از اطلاعات مربوط به ایران در دسترس نیست. از جمله: گسترش طبیعی جنگلها، میزان جنگلکاری، طرحهای مدیریتی، توسعه جنگلهای دستکاشت و چند مورد دیگر. با این حال در گزارش مذکور آمده است که بیش از نه و نیم میلیون هکتار از جنگلهای کشور به صورت چند منظوره مورد استفاده قرار میگیرد و تنها ۲۰۰ هزار هکتار از عرصههای جنگلی کشور از گزند ایرانیان و بهرهبرداری و تغییر کاربری مصون مانده است. در این گزارش آمده که ۱۰ میلیون هکتار از جنگلها در دست احیا و بازسازی و بهسازی است. نگاهی دقیقتر به این گزارش، سوالی در ذهن خواننده اینجا میکند: چگونه وقتی نه طرح مدیریتی وجود دارد و نه میزان جنگلهای دستکاشت و جنگلکاری مشخص است، احیا و بازسازی جنگلها آن هم در عرصهای چنان گسترده انجام میشود؟
بلای مستمر، مدیران بیعمل
این که چرا جنگلهای ایران آتش میگیرد پرسشی جدی است. مسئولان در تمام گفتوگوهایشان اعلام کردهاند که بخش عمده آتشسوزیها عامل انسانی داشته است. آنان گردشگران، دامداران و کشاورزان را مقصر میدانند. گردشگرانی که از سر بیاحتیاطی آتش را خاموش نکرده به راه خود ادامه میدهند، جنگلنشینانِ دامداری که آتش افروخته را مهار نمیکنند و کشاورزانی که «پسچر» مزارع را میسوازنند.
کمتر دیده میشود که به آتشسوزی تعمدی مردم محلی یا سهوی نیروهای نظامی اشاره شود. در مواردی گزارش شده که اهالی محلی یا زمینخواران غیر بومی برای دریافت مجوز تغییر کاربری، عرصههای جنگلی را آتش میزنند. زمین موات به راحتی جواز تغییر کاربری گرفته و صاحبدار میشود. در عین حال نیروهای نظامی و انتظامی در غرب کشور برای مقابله با قاچاقچیان از گشودن آتش و استفاده از وسایل آتشزا مضایقه نمیکنند. همین مقابلههای به ظاهر کوچک میتواند هکتارها جنگل و مرتع را به خاکستر بدل کند.
گروه دیگری از مسئولان و بخشی از کارشناسان نیز عقیده دارند. آتشسوزی دلایل اقلیمی دارد. گرمشدن ایران از یکسو و کاهش رطوبت هوا و خاک از سوی دیگر در دورهای که گرمباد روی میدهد میتواند میزان خطر در جنگلها را افزایش دهد و مناطقی که نسبت به آتشسوزی مقاومت کمتری دارند را نابود کند.
در ارتباط با جنگلسوزیهای ایران، پرسش دیگری نیز مطرح است: با توجه به این که آتشسوزی در عرصههای طبیعی ایران به بلایی مستمر بدل شده، چرا مسئولان برای اطفا حریق، افراد آموزش دیده، وسایل و تجهیزات لازم را تهیه نمیکنند؟
از سال ۱۳۸۸ به این سو فرماندهان یگان حفاظت از جنگلها و منابع طبیعی در گفتوگو با رسانهها وعده دادهاند که تجهیزات اطفا حریق خریداری خواهد شد، شش سال گذشته و خبری نیست. خبرها همه از آتش است و جنگلسوزی. جنگلهایی که به گفته کارشناسان حتی امکان احیا آنها در کوتاه مدت وجود ندارد. هومن روانبخش عضو هیات علمی دانشگاه سمنان به خبرگزاری کار ایران گفته است: «اگر بخواهیم بگوییم؛ چقدر زمان میبرند تا این جنگلها به حالت اولیه خود باز گردند، باید بگوییم که در جنگلهای ایلام حداقل به ۱۰۰ سال و در جنگلهای ارس و گلستان حداقل به ۴۰۰ تا ۵۰۰ سال زمان نیاز است.»
سه ماهه دوم، سوم و چهارم امسال نیز میگذرد، دوباره عرصهای از طبیعت ایران در دام آتش اسیر میشود، دوباره جنگلسوزی تیتر خبرها میشود، دوباره مردمی با دبههای آب میروند که میراث طبیعیشان را نجات دهند، دوباره مسئولان آماری اعلام میکنند و وعده میدهند چارهای بیاندیشند. این سناریو هر سه ماه یک بار در هر سال تکرار میشود، همه به آن عادت میکنند؛ سناریوی تکراری، ارقام تکراری و نقل قولهای تکراری. چند سال دیگر هم به همین منوال میگذرد...چند سال دیگر و بعد... جنگلی در کار نخواهد بود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر