یک کتیبه تاریخی به خط ساسانی در قلعه سنگی سمیرم در استان اصفهان از دل کوه کنده شد و به سرقت رفت. این ماجرا در داستان «آقای کمبوجیه» نوشته بهرام صادقی، نویسنده سرشناس ایرانی در سالهای دهه ۱۳۴۰ اتفاق نیفتاده. یک خواب آشفته هم نیست. این ماجرا زیر چشم وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و مأموران انتظامی در کشوری اتفاق افتاده که در آن بدون اجازه یک کتاب، یک روزنامه، و حتی یک خط منتشر نمیشود.
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، چهارشنبه ۲۸ مرداد ماه تیتر زده بود: «کتیبه ساسانی قلعه سنگی سمیرم ناپدید شد». به این جمله قدری فکر کنیم. آیا شما هم از خودتان در این لحظه نمیپرسید: بسیار خوب، اما چگونه؟
دو هزار سال اختلاف قدمت
سجاد افشاری، رییس میراث فرهنگی سمیرم به خبرگزاری ایرنا گفته است: مساحت کتیبه [سرقت شده] یک متر مربع بوده و سارقان به صورت کاملاً حرفهای و با استفاده از تجهیزات و امکانات، این اثر ملی را از کوه برش داده و دزدیدهاند.
با دیلم و چکش نمیتوان یک کتیبه باستانی را از دل کوه جدا کرد و با خود به خانه برد، مگر آنکه سارق، فرهاد کوهکن در منظومه هفتپیکر نظامی بوده باشد. رییس میراث فرهنگی سمیرم میگوید آثار تاریخی در سمیرم پراکنده و دور از چشم مأموران است و این دوری و پراکندگی کار دزدان را ساده کرده.
نیاکان ما نمیدانستند که در آینده فرزندان آنها کتیبههای باستانی را از سینه کوه میکنند و به سرقت میبرند، وگرنه همه این آثار را در یک نقطه از شهر تهران، در جوار سازمان میراث فرهنگی متمرکز میکردند که کار حراست از آثار باستانی دشوار نباشد.
در برخی سایتهای خبری «معتبر»، از جمله در سایت واحد مرکزی خبر آمده است که قدمت کتیبه به سرقت رفته سمیرم به سه هزار سال پیش میرسد. این کتیبه به خط ساسانی است و چند کتیبه به خط عربی هم در آن نواحی مشاهده میشود. یعنی سه هزار سال پیش نیاکان ما اسلام آورده بودند؟ ساسانیان هم از سال ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی به مدت ۴۲۷ سال بر ایران حکومت میکردند. پس چگونه ممکن است قدمت کتیبه به سرقت رفته سه هزار سال باشد؟ این هم یکی دیگر از معجزات روزنامهنگاری ما در عهد کتیبهدزدیست.
غارتگری فرهنگی، یکی از مختصات زمانه ما؟
سمیرم در حاشیه شرقی رشته کوههای زاگرس قرار دارد. قلعه سنگی در نزدیکی دریاچه حنا از آثار دوره ساسانیست. یک آتشدان و پنج میل سنگی هم ظاهراً در این منطقه به دست آمده و نشان میدهد که در دوران ساسانیان سمیرم در پناه زاگرس، شهر بزرگی بوده و وسعت و جمعیت داشته و قلعه سنگی هم ظاهراً عبادتگاه نیاکان باستانی بوده است.
در دامنه شرقی کوه قلعه سنگی، دو حوض در دل سنگ کنده شدهاند. طول این حوضها یازده متر، عرض و عمق آن هم چهار متر است و ظاهراً در گذشته پیشینیان ما به عنوان مخزن آب از آن استفاده میکردند. بر روی دو صخره سمت جنوبی قله، دو کتیبه پهلوی ساسانی و چند کتیبه به خط عربی اوایل اسلام وجود دارد. یکی از این دو کتیبه ساسانی به سرقت رفته است. پیشینه این کتیبهها به ۱۳۰۰ سال قبل بازمیگردد، به زمانی که اسلام به ایرانیان تحمیل شده بود و از تمدن ساسانی جز ویرانهای بر جای نمانده بود. فکرش را بکنید: ۱۳۰۰ سال این آثار فراز و فرودهای تاریخی، جنگها و غارتگریها را از سر گذراندند تا به زمان ما در حاکمیت جمهوری اسلامی رسیدند و این دوره را تاب نیاوردند. آیا میتوانیم بگوییم از همین رویدادهای به ظاهر بیاهمیت میتوانیم به مشخصات و مختصات زمانهای که در آن زندگی میکنیم پی ببریم؟
به فهرست این غارتگریها میبایست گم شدن ۴۷ هزار سند تاریخی را که در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار داشت اضافه کنیم. در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد، در زمانی که اسفندیار رحیم مشایی ریاست سازمان میراث فرهنگی را به عهده داشت، هنگام انتقال این سازمان به شیراز و سپس بازگشتش به تهران این اسناد مفقود شد.
پس از آنکه دولت احمدینژاد به سر آمد، فریبا فرزام، رییس سابق مرکز اسناد سازمان میراثفرهنگی کشور اعلام کرد که «هزاران قطعه از عکسهای تاریخی این مرکز، عکسهای دوره پهلوی با مهر مرکز اسناد و ۴۷ هزار سند، کتاب و عکس از سازمان گم شده و در خیابان منوچهری تهران به فروش رسیده است.»
آیا میتوانیم بگوییم ریشه این غارتگریها را باید در حکومتی جستوجو کنیم که خودش را مبدأ تاریخ ایران تصور میکند و از همان آغاز تاکنون، در همه عرصههای فرهنگی در پی زدودن نشانههای تاریخ پیش از خودش در فلات ایران است؟
۲۸ درصد کاهش بودجه میراث فرهنگی در دولت روحانی
در سال ۱۳۹۲ باستانشناسان ایران نسبت به کاهش بودجه میراث فرهنگی در دولت روحانی به میزان ۲۸ درصد هشدار داده بودند. باستانشناسان در بیانیهای که در اردیبهشت ۹۲ منتشر کردند، اعلام کرده بودند که بسیاری از آثار باستانی ایران هنوز شناسایی نشده و به یک معنا نقشه باستانشناسی کشور هنوز تهیه نشده است. سازمان میراث فرهنگی برای این کار و برای حراست از آثار شناسایی شده به بودجه کافی نیاز دارد. در سال ۱۳۹۳ سازمان میراث فرهنگی از مجلس شورای اسلامی تقاضا کرد که برای حفاظت از اماکن تاریخی یک بودجه اضطراری به میزان ۱۰ میلیارد تومان به این سازمان اختصاص دهد، اما مجلس این تقاضا را رد کرد.
مسعود سلطانیفر، رئیس سازمان میراث فرهنگی٬ سال گذشته اعلام کرده بود از گزارشهای یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی چنین برمیآید که قاچاق اشیای تاریخی سرقت رفته رونق پیدا کرده است.
جستوجوگران گنج و سوداگران اشیای باستانی
غارتگران میراث فرهنگی ایران به امید یافتن اشیای زیرخاکی و گنج و دفینه به درهها، غارها، آتشکدهها، گورستانها و بیابانها میزنند. برخی از آنها به دستگاههای ردیاب و فلزیاب مجهزند. قیمت دستگاههای ردیاب و فلزیاب به ملاکی برای سنجش میزان این غارتگریها تبدیل شده است. اشیای باستانی به تاراج رفته در شبکههای اجتماعی و در عتیقهفروشیهای تهران و شیراز و اصفهان و تبریز عرضه میشود.
این غارتگریها با برخی کلاهبرداریها هم درآمیخته است. اجناس بدلی، گروگانگیری، تطمیع جویندگان گنج با یک تکه طلا و سپس آدمربایی و سرقت دار و ندار شخص بختبرگشته، وانمود کردن اینکه در ملکی گنج وجود دارد و فروش آن ملک به قیمت گزاف، و همچنین فریب دادن اشخاصی که دارای دستگاه ردیاب و فلزیاباند و کشاندن آنها به بیابانها و ربودن دستگاه فقط بخشی از بزهکاریها و کلاهبرداریهای گزارش شده است.
برای جلوگیری از غارت میراث فرهنگی ایران ابتدا قرار بود یگانی به نام «یگان ویژه پاسداران میراث فرهنگی» تأسیس شود. اجرای این طرح اما هزینه سنگینی داشت و دولت یا نمیخواست یا نمیتوانست هزینه یک ارتش کوچک پنج هزار نفره برای حفظ میراث تاریخی ایران را به عهده بگیرد. سرانجام به یک «یگان حفاظت» قناعت کرد.
در این میان ظاهراً تحولی در غارتگری فرهنگی اتفاق افتاده است. غارتگران برای یافتن اشیای زیرخاکی خود را به زحمت نمیاندازند. آنها به کتیبههای باستانی در دل کوهستان زاگرس چشم دوختهاند. وقتی میتوان کتیبه دزدید، چرا رنج بیابانگردی را تحمل کنند؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر