معنی بعضی حرفها را تا وقتی در موقعيتش قرار نگيريد متوجه نمیشويد. بعنوان مثال در بعضی خانوادهها به جای صدا کردن بچهها با اسم اصلیشان آنها را با مخفف اسمشان صدا میزنند. به جای فريدون میگويند فری، به جای نازنين میگويند نازی، به جای ابراهيم و اسماعيل هم میگويند ابی يا اسی. حساسیت درباره این که اسمتان را همانطوری که در فرهنگ خودتان تلفظ میکنند در فرهنگهای ديگر يا در زبانهای متفاوت بگويند به سليقه خودتان بستگی دارد ولی اين حساسيت همه جا کاربردی نيست و میتواند مانع جوش خوردن ارتباط آدمها با هم بشود. دستکم تا جايی که من در استراليا ديدهام استفاده از مخفف اسم برای غربیها و شرقیهای بدون حساسيت رواج دارد. تبديل مايکل به مايک، ادوارد به اد يا ادی، کاترينا به کت يا کتی و شبيه به اين زياد است. مهاجران هم از اين قاعده مستثنی نيستند و در نهايت متوجه میشويد که منافعی که در سهولت ارتباط ميان آدمها وجود دارد بيشتر از مضراتش است. يک اتفاق جالبتر هم اين است که میتوانيد برويد اسم و فاميلتان را عوض کنيد، به هر دليلی که برای خودتان مهم است. برای انجام چنين کاری فقط يک کاغذ اداری لازم است و بعد از آن شما با يک اسم و فاميل جديد شناخته میشويد. البته هر جا لازم باشد اسم قبلیتان را مینويسيد ولی تغيير اسم و فاميل هم دست خودتان است. انجام دادن اين يکی در ايران کار سختیست چون اسم شما به هيچ قيمتی عوض نمیشود. فاميلتان را میتوانید طی چند مرحله اداری عوض کنيد ولی اسم عوض کردن دردسر دارد و تا جايی که باخبرم نشدنیست. البته چند موردی از دوستانم را در ايران ديده بودم که وقتی بعد از انقلاب معمم شدند اسامیشان را از کيومرث و فريبرز به يحیی و مصطفی تغيير داده بودند ولی از شيوه کارشان باخبر نشدم و نمیدانم بطور رسمی انجام شده يا نه. يک دوستی دارم که هندیست و تخصصش در تدريس رسانه است. پيش از کار دانشگاهی بعنوان روزنامهنگار در هند کار میکرده ولی بعد از مهاجرت به استراليا درس خوانده و با سابقه کاری مفصلی که داشته بعنوان مدرس روزنامهنگاری در دانشگاه استخدام شده. اسم و فاميلش خيلی طولانیست، البته اسم و فاميل بعضی از ما ايرانیها هم طولانیست و روی کارتهای بانکی جا نمیشود. منتها اين دوست هندی من هر بار که بمناسبتی نياز به درج اسم و فاميلش در يک کاغذ اداری يا روی کارت بانکی يا شبيه اينها دارد ماجرا تبديل میشود به جنگ فرهنگی. آمده بود قهوهخوری. گفتم چه خبرا؟
مرد: اعلام جنگ دادم آمدم قهوه بخورم برگردم ميدان جنگ.
من: چرا؟ باز دعوای اتاق کار درست شده؟
مرد: نه. رفتم بانک کارت جديد تقاضا بدم ميگم اين وضعيت رو بايد تغيير بديد. اسم من بايد کامل روی کارت چاپ بشه.
من: ميگم تو جدی تصميم نداری اين جنگ و مرافعه رو خاتمه بدی؟ اسمت که توی گذرنامهت هست. مگه کارت بانکی چقدر اهميت داره؟
مرد: ببين اين جزو حقوق اجتماعی منه. اسمم هر چقدر طولانی باشه بايد همون رو روی کارت بانکی بنويسن. ميگن دستگاه ما نمیتونه بنويسه. گفتم دستگاهتون رو عوض کنید که اسم من رو بنويسه.
من: خوب کارت بانکی رو فقط توی دستگاه میذاری و خريدت رو حساب میکنی. خيلی حرفت عجيبه که نمیخوای کوتاه بيای.
مرد: ببين برای من مهمه. برای تو نيست و اين جزو حقوق اجتماعیته که مهم نباشه.
من: ميگم تو فکر نمیکنی مخفف اسمت رو بگی به ديگران ارتباطت باهاشون تسهيل ميشه؟ خود غربیها که همینطوری با هم حرف میزنن.
مرد: خوب خود غربیها هر کاری انجام ميدن به من ربطی نداره. اين که اسم من همونطوری که هست بايد روی کارت بانکی نوشته بشه حق فردی من محسوب ميشه و اينها بايد بتونن اين کار رو انجام بدن.
من: ببينم توی دانشکده اسم مخفف برای خودت درست نکردی؟
مرد: نه. همون اسم خودم رو ميگن.
من: درست تلفظش میکنن؟
مرد: نه.
من: خوب لابد سخته براشون. تلفظ اسم من هم براشون آسون نبود، من خودم مخففش کردم.
مرد: میدونی اين که تو از حق قانونی خودت برای حفظ اسمت بگذری یعنی چنين چيزی میتونه نسبت به حقوق اجتماعی ديگهت هم همين اتفاق بيفته. مثل اينه که به تو بگن اسم بچهت رو بايد دولت انتخاب کنه يا انتخاب تو رو بايد دولت تايید کنه.
من: من موافقم که چنين کاری دست دولت نبايد باشه. خود ما در ايران با همين موضوع دست به گريبانيم که والدين اجازه ندارن هر اسمی روی بچهشون بذارن ولی اينجا که دولت کاری به تو نداره. میتونی بری اسمت رو عوض کنی. فقط مشکل اينه که اسمهای طولانی روی کارت جا نمیگيرن.
مرد: به هر حال بايد برای اين موضوع هم فکر کنن که اين جزو اختيارات فرديه و اگر کسی دوست داشته باشه اسمش روی کارت بانکيش باشه اونها موظفند اسم رو روی کارت بنويسن. حق من از حق دستگاه انتشار کارت بانکی مهمتره.
من: خوب من حرفی درباره کارت بانکی ندارم. ولی تو توی روابط اجتماعی هم همين کار رو میکنی. همکارانت که میتونن اسم مخفف برات استفاده کنن.
مرد: نه اونها هم بايد به اسمی که من مايلم ناميده بشم خطابم کنن. اسم کامل هم جزو حقوق فرديه.
من: چی بگم؟
مرد: اگه تو دوست داری اسم مخفف داشته باشی خوب داشته باش. من دوست ندارم.
من: الان جنگ در چه مرحلهایه؟
مرد: گفتم بهشون من تمام اسمم رو میخوام روی کارت باشه. قرار شده با دفتر مرکزی بانک حرف بزنن. قهوه تموم بشه برمیگردم شعبه بانک ببينم نتيجهش چی شد.
من: خوب اميدوارم نتيجه بگيری. بهم خبر بده چی شد.
مرد: باشه خبر ميدم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر