سوده راد
چرا هنوز باید از رنگینکمانیها نوشت و خواند؟ چرا این قدر در مورد آنها حرف میزنیم؟ چون تبعیض و ستیزعلیه اعضای جامعه «+LGBTQI» یعنی همجنسگراها، دوجنسگراها، ترنس سکشوالها و ترنسجندرها، کوییرها یا میانجنسیها و همه آنهایی که هویت و گرایششان به حاشیه رانده شده و اقلیت تلقی میشوند، در جریان است.
در ایران به دلیل وجود حکومت دینی، همجنسگرایی و رابطه همجنسها جرم است و جراحیهای «تطبیق جنسیت» به عنوان تنها راه «اصلاح» گرایش به همجنس پیشنهاد و اجرا میشود.
«ایران بهشت ترنسسکشوالها» دروغی تلخ است و تفکیک جنسیتی بر بایدها و نبایدهای رفتاری، گفتاری، پوششی و خلاصه هر وجهی از زندگی، از لحظهای که والدین آلت جنسی جنین را دید میزنند تا بدانند رنگ اتاق و وسایل بچه را «صورتی» کنند یا «آبی»، تا پس از مرگ انسانی که اگر زن باشد، جای عکسش روی اعلامیه گل و بته میگذارند، جریان دارد.
در ایران امروز هرکسی یا زن به دنیا میآید یا مرد و همان طور هم از دنیا میرود. دیوار مرزبندی بین زن/مرد هر روز ضخیمتر، جای دگرجنسگرایی اجباری هر روز پیش از دیروز در اذهان جامعه و حافظه تاریخی محکمتر و به تصورات غلط در مورد تلقی هر گرایشی جز دگرجنسگرایی به عنوان «بیماری روانی»، «بیماری جنسی»، «فساد»، «غربزدگی» و امثال آن دامن زده میشود. اینها همه در حالی رخ میدهند که حقوق بشر و حق طبیعی زندگی انسانهایی با گرایش و هویتی متفاوت از آن چه جامعه و حکومت به آن ها تحمیل میکند، با توهین، طرد و انواع خشونتهای روانی و فیزیکی در همه عرصههای زندگی نقض میشوند.
ایران برای چنین انسانهایی جهنمی است که شعلههایش از درون میسوزاند و مدام به آن ها یادآوری می کند: «تو وجود نداری.»
در ترکیه با وجود جدایی دین از سیاست، 12 سال بعد از برگزاری اولین رژه افتخار رنگینکمانیها، یعنی افتخار به هر گرایش و هویت جنسی و جنسیتی، این قرار سالانه به هم می ریزد و پلیس دولتی که قرار است حامی امنیت و آزادی همه شهروندان باشد، خود تبدیل به اهرم فشار و خشونت بدون دلیل میشود.
در حالیکه در انتخابات اخیر، احزابی که برای برابری اقلیتها تلاش میکردند به پیروزی دست یافتند اما هنوز افرادی مثل «هایرتین کارامان»، دینپژوه ترک و نزدیک به دولت اردوغان هستند که بگویند: «درست است که ترکیه کشوری سکولار و لیبرال دموکرات است اما نباید از یاد ببریم که اکثریت مردم ترکیه مسلمان هستند و همجنسگرایی را غیراخلاقی میدانند.»
و ادامه میدهد: «مردم نمیتوانند از حکومتی که همجنسگرایان و مومنان را برابر میداند، حمایت کنند.»
تنها چند روز بعد از سرکوب رژه افتخار در استانبول، پوسترها و پیامهای تنفرآمیز از روابط همجنسگرایانه با نوشته «این لواطگران را بکشید؛ هم فاعل و هم مفعول را» در شهرهای آسیایی ترکیه بر در و دیوارها دیده شد و «جوانان مدافع اسلام»، گروهی که مسوولیت انتشار و پخش این پوسترها را برعهده گرفت، همزمان در شبکههای اجتماعی چون فیسبوک هم فعالیت خود را افزایش داد.
در همین میان، گروهی ناشناس به «کمال اوردک»، یکی از سرشناسترین فعالان حقوق برابر رنگینکمانیها که خود ترنس است، در خانه خودش تجاوز کردهاند، در حالی که فریاد میزدند: «به تو تجاوز میکنیم، پولت را میگیریم و باز هم به تو تجاوز میکنیم.»
در فرانسه و «مهد حقوق بشر»، یک عضو پارلمان و شهردار یکی از شهرهای جنوب پاریس اولین سیاستمداری میشود که بعد از تصویب قانون «ازدواج برای همه»، ازدواجش با همجنس خود را علنی میکند. چند روز بعد در شهری دیگر در شمال پاریس، عدهای به «ملانی انیک»، شناگر تیم ملی شنای زنان فرانسه و دارنده مدال جهانی شنا حمله میکنند و دماغ او را میشکنند. چهار مرد به ملانی و دو دوست دیگرش وقتی از یک رستوران خارج میشوند، حمله میکنند و درحالی که آن ها را کتک میزنند، با «تنفر» و «هموفوبیا»(همجنسگرا هراسی؛ عارضه ناپسندی که افراد را به موضع گیری منفی نسبت به همنوعان خود وامی دارد) فحاشی میکنند.
این خشونت فیزیکی و روانی آن قدر شدید بوده است که ملانی را از شرکت در اردوهای آمادگی برای مسابقه های آینده بازداشته است.
با اینکه مجازاتهایی برای اعمال «هموفوب»(همجنسگرا هراس) در قانون تعیین شده است، هنوز هم توهینهای جنسی و جنسیتی، به ویژه فحشهایی که هموفوب هستند در مدرسه ها رواج دارند و رژه افتخار تنها جشن و شادی نیست، که یک حضور سیاسی برای بیان مطالبات مدافعان حقوق برابر برای همه گرایشها و هویتهای جنسیتی هم هست.
با این که هر دو نفر میتوانند فارغ از جنسیت با هم ازدواج کنند، هنوز بحث در مورد فرزندآوری والدین همجنس ادامه دارد و مبارزه برای جلوگیری از به رسمیت شناخته شدن حقوق برابر جامعه رنگینکمانی یکی از اصلیترین مبارزه های محافظهکاران کشور فرانسه است.
در امریکا وقتی دیوان عالی قانون اساسی ایالات متحده، ازدواج همجنسها را به عنوان قانونی ملی تصویب کرد، چندین ایالت رسما اعلام کردند به این زودیها این قانون را اجرایی نخواهند کرد و بحث بر سر «مبارزه با طبیعت» و «غیرقابل قبول» بودن چنین قانونی بالا گرفت.
حق دسترسی همه افراد، فارغ از گرایش جنسی و هویت جنسیتی به «انتخاب عقد قرارداد ازدواج» نه تنها به عنوان یک قرارداد و حق رایج که به عنوان ابزاری که به «خانواده» در قانون و جامعه رسمیت میبخشد، یک حق قانونی است ولی نهایت مطالبات جامعه همجنسگرا و رنگین کمانی نیست. نادیده گرفتن این حق تنها یکی از بزرگ ترین و فراگیرترین موارد نقض حقوق این انسان ها است.
شاید برای پاسخ به این سوال که چرا باید در مورد حقوق رنگینکمانیها و برابری انسانها صحبت کنیم، اصلاً لازم نباشد به این چهار کشور متفاوت از نظر فرهنگی یا سیاسی نگاهی بیاندازیم و حتی عمیقتر شویم و بحث را گسترش دهیم؛ اگر این نوشته و نوشتههای مشابه را در شبکهها و رسانههای اجتماعی دنبال کنید، خواهید دید که چه طور سخن گفتن از حق و زندگی گروهی از انسانها که توسط قانون، رسانهها و جامعه به حاشیه رانده شدهاند، در شبکههایی که خود تولیدکننده محتوایش هستیم، موجب میشود از چارچوب آرام ذهنی و آسودهخاطری خود خارج شویم و تا مرز خشم از تکرار موضوع پیش برویم بیآن که به رفتار، گفتار و تفکر خود بیاندیشیم.
شاید هم بهتر باشد به جای این پرسش که چرا این قدر در مورد رنگین کمانی ها حرف میزنیم، از خود بپرسیم چه قدر به این که همه انسانها آزاد و برابر زاده میشوند، اعتقاد داریم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر