شادی امینی، خواننده ایرانی مقیم لسآنجلس یکم ژوئیه سال جاری نماهنگ تازهای منتشر کرده است: «۲۸» بر اساس شعری از فاطمه اختصاری، شاعر غزلسرای ایرانی. تنظیم این ترانه را «آلفونا» به عهده داشته و ویدیوی آن هم کار سیروس کردونیست. فاطمه اختصاری در این شعر از شهر تهران اسطورهزدایی میکند و چهره پنهان «امالقرا» را آشکار میکند: یک شهر وصلهپینه با خطوط کج.
این نخستین بار نیست که بر اساس شعری از فاطمه اختصاری ترانهای اجرا میشود. پیش از این برخی خوانندگان ایرانی بر اساس اشعاری از او ترانههایی اجرا کردهاند: یاسین صفاتیان در ترانه «بیخوابی»، نوید زردی در ترانه «امواج ناامید» و سرانجام کاوه سوری در ترانه «تهران».
وداع با سطلهای سوخته خیابان انقلاب
در ترانه «تهران» (با اجرای کاوه سوری) فاطمه اختصاری از کلانشهر تهران اسطورهزدایی میکند. تهران در این شعر و ترانه یک شخصیت زنانه دارد: زنیست چادری و اخمو و سرگردان. او فقط یک آرزو دارد: همه چیز را پشت سر بگذارد و برود.
این آرزو در شعر/ترانه «۲۸» تحقق پیدا میکند. راوی ترانه/شعر با اندوهی بسیار ژرف کلانشهر تهران را با بلوار پردرخت ولیعصر، با سطلهای سوخته خیابان انقلاب و نوشابه و تخمه و پفک و سیگار بهمن و همه آنهایی که به او اظهار عشق و علاقه را کردهاند وامیگذارد. این ترانه/شعر در این معنا، وداع یک زن خسته با شهری خسته و عزاداری او برای یک زندگی از دست رفته است. این تصاویر با اسطوره شهر تهران، به عنوان یک مرکز فرهنگی و تجاری با کافههای آباد و خیابانهای پرخاطره و محافل روشنفکری و نشست و برخاستهای پرحاشیه سازگار نیست. تصویریست مبتنی بر واقعیاتی که معمولاً در چند سال گذشته بیان ادبی پیدا نکردهاند.
شعر/ترانه «۲۸» اختصاری پاسخی هم هست به تبلیغات شهرداری تهران که سال گذشته با شعار «تهران شهر مهربانی» برای ترویج «سبک زندگی اسلامی» به راه افتاد. یک شخص معمم به نام شهاب مرادی که ریاست سازمان فرهنگی – هنری شهرداری تهران را به عهده دارد، این تبلیغات را در جهت خواستههای رهبر جمهوری اسلامی برای تغییر «مدیریت فرهنگی» شهر تهران به راه انداخته بود. مراسم آزادسازی «بلبلان تهران» بخشی از این تبلیغات عجیب دولتی بود.
یک بحث فمینیستی قبل از پختن سیبزمینیها
فاطمه اختصاری از همان نخستین مجموعه شعرش: «یک بحث فمینیستی قبل از پختن سیبزمینیها» یک شاعر معترض است. نخستین کتاب او در نمایشگاه کتاب تهران در سال ۱۳۸۹ مورد توجه قرار گرفت، چنانکه نخستین چاپ آن در همان روزهای آغازین نمایشگاه فروش رفت، اما این موفقیت را برنتابیدند و چاپ دوم کتاب او را از نمایشگاه جمع کردند.
او از آن زمان تاکنون اشعار مقفی در قالب غزل میسراید. در «یک بحث فمینیستی قبل از پختن سیبزمینیها» زن در شعر او حضور برجستهای دارد. در این اشعار با دختران و زنان جوانی آشنا میشویم که از سنت و مذهب و خانواده رنج میبرند، اما به همه اینها تن دادهاند و از خواستههای درونی خودشان فاصله گرفتهاند. این رویکرد اجتماعی و واقعگرایانه در غزلیات فاطمه اختصاری بهتدریج کمرنگ میشود. اکنون نگاه شاعر از بیرون از خودش فاصله گرفته و متوجه درونش شده. با توجه به مشکلاتی که در چند سال گذشته برای فاطمه اختصاری پیش آوردند، درونگرایی او قابل درک و یک امر طبیعیست. مجموعه اشعار بعدی او از وزارت ارشاد اسلامی مجوز نگرفت و به یک معنا ممنوع از قلم شد، کارگاه شعر او را توقیف کردند، وبلاگش را فیلتر کردند، و سرانجام در ۱۷ آذر سال ۱۳۹۲ بازداشتش کردند و به مدت ۳۸ روز او را به زندان انفرادی انداختند و تحت بازجویی قرار دادند.
از موسیقی تا موسیقی
ممکن است در اثر این فشارها و حقکشیها فاطمه اختصاری به درون خود پناه آورده باشد. اما این احتمال وجود دارد که شعر او ژرفتر شود. از همان آغاز، در غزل به اصطلاح پستمدرن که با مهدی موسوی آغاز شد، موسیقی اهمیت داشت. بنا به تعریفی که دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی به دست میدهد «شعر، تجلی موسیقایی زبان» است. در غزل پستمدرن، موسیقی زبان اما بیتأثیر نمانده است از موسیقی نوحهخوانیها که بعد از انقلاب رواج پیدا کرد. به یک معنا: موسیقی در این نوع از شعر کهنه/نو بیرونیست و از وزنهای تند و متحرک مایه میگیرد. درونگرایی شاعر بسیار بااستعدادی مثل فاطمه اختصاری میتواند وزنها و موسیقی در شعر او را درونی کند و چندآوایی موسیقی در شعر او را به کمال برساند. آنگاه ترانههای پاپ برای اجرای اشعار او کفایت نخواهد کرد.
فاطمه اختصاری در راه کمال گام برمیدارد. انواع محرومیتها و دشواریهایی که او در چند سال گذشته متحمل شده، فقط ایستگاههایی هستند در این راه.
گر به سر منزل سلمی رسی ای باد صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز منش
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
آقای نوش آذر عزیزم این مطلب کوتاه فوق العاده خوب بود. مثل همیشه . من هم دلم برای فاطمه اختصاری و شعرهایش و برای سید مهدی موسوی تنگ شده و هرازچندگاهی می روم روی فیس بوکشان و چند جمله ی غریبانه اظهار دلتنگی می نویسم برایشان با این که می دانم آنها هم خوانده نمی شوند.