در کوتاهترین معرفی، استراحت مطلق را میتوان بيانيهای مصور در آسیب شناسی جامعه مدنی ایرانی معرفی کرد. فيلم به اين سوال پاسخ میدهد که در جامعهای که ظلم علیالسویه عين عدالت قلمداد میشود اگر در موقعيتی باشيم که افراد جامعه از دسترسی مستقیم حکومت دور باشند آنگاه روابط ميان آنها چگونه خواهد بود.
شاید آشناترين قصه مکتوب با چنين برداشتی از يک جامعه را بشود در رمان "کوری" نوشته ساراماگو پیدا کرد. همه کورند و حالا در اين کوری عمومی نقشهای آدمها نسبت به يکديگر چگونه خواهد شد. فيلم میگويد وقتی بعنوان افراد جامعهای فاقد عدالت اجتماعی به خود نگاه میکنيم ضعیفترين حلقه زنجيره حمايت اجتماعی در کجاست؟
در دو دهه اخير گرايش عمده سینماگران ايرانی نور تاباندن بر فضای عمومی جامعه مردسالار ايران بوده که در روشنایی آن بتوانيم علت عقب ماندگی عمومی اجتماعی و عقب نگه داشته شدن زنان از دسترسی به حقوق اجتماعی پایه انسانی را بکاويم. ناديده گرفته شدن حقوقی نظیر حق کار، حق سفر، حق حضانت فرزندان، حق انتخاب محل سکونت، و حتی حق عدم تمايل به همبستری با همسر در بسياری از آثار فيلمسازان ايرانی به نمايش درآمدهاند. در بسیاری از اين تصويرسازی نقطه اصلی مورد اشاره- بدرستی- این بوده که از دست رفتن چنين حقوقی محصول قوانینیست که فرصتهای برابر اجتماعی را مردود میشمارد و در نتیجه حقوق زنان را پايمال میکند.
در واقع، مخاطب اصلی سینماگران نه حکومت بلکه بطور اصولی مردان جامعه ايرانی بودهاند تا اگر قوانين يکجانبه نگر حکومتی را تحمل میکنند اما در زندگی خصوصی خود دست به عدالت اجتماعی بزنند و عادلانه رفتار کنند. اين نگاه فرهنگی البته پيش و بيش از آن که دستاورد خود سينماگران باشد، محصول فعاليتهای خستگی ناپذیر نهادهای مردمی دفاع از حقوق زنان بوده که به دنبال حقوق برابر اجتماعی نگاه فرهنگی جامعه را نيز تا حدود قابل توجهی تغيیر دادهاند. در نتيجه، هنرمندان و سینماگران هم به موج نوی فرهنگی جامعه پيوستهاند و هر بار داستان تازهای از نابرابریهای اجتماعی را پيش چشم مخاطبان میگذراند.
اينبار عبدالرضا کاهانی میگويد اگر بتوان عناصری از جامعه ايرانی را نشان داد که در فضای عمومی فعلی درگير مناقشات اجتماعی میشوند آنوقت افراد جامعه به چه نسبت و کيفیتی در طرف مدافع یا مخالف حقوق برابرخواهانه زنان قرار میگيرند.
آنچه در فیلم استراحت مطلق بعنوان آسيب شناسی جامعه ايرانی به مخاطب ارائه میشود اين است که زنان هم در جلوگيری از دسترسی به حقوق اجتماعی برای همجنسان خود نقش قابل توجهی دارند. بعبارت بهتر، همه مناقشه فرهنگی جامعه ايرانی بر سر حقوق زنان ممکن است ناشی از مردسالارانه بودن قوانين نباشد، بلکه بخشی از مشکلات هم در جاییست که به نظر باید نقش حمایتی داشته باشند ولی ندارند.
عناصر انسانی اصلی فيلم عبارتند از چهار مرد و دو زن. نقشهای اجتماعی مردان عبارت است از شوهر، دو دوست خانوادگی و صاحب کار. نقشهای اجتماعی زنان عبارت است از زن اصلی که قهرمان فيلم است و دوست خانوادگی. از میان چهار نقش مردانه در فیلم سه نقش در مقام حامی زن اصلی داستان نشان داده شدهاند، ولی تنها زنی که بجز قهرمان اصلی در فيلم وجود دارد و دوست خانوادگی اوست در جريان فيلم تبدیل به نقطه مخالف قهرمان فیلم و همدست فکری شوهر زن میشود. درست در جایی که انتظار داريم زنی که دوست خانوادگی قهرمان اصلی فيلم و همجنس او محسوب میشود حامی اصلی او برای احيای حقوق اجتماعیاش باشد علیه او نقش بازی میکند.
برای فعالان حقوق زنان نمونههای آشنای زنانی که عليه حقوق زنان فعاليت میکنند در نهادهای حکومتی يا مجلس وجود دارند؛ کسانی که به قانونی شدن چندهمسری رای میدهند و زنان خیابانی را نه بعنوان معلول نابرابریهای اجتماعی بلکه علت آنها میدانند. اما کاهانی در "استراحت مطلق" میگويد همه آنچه به نابرابری حقوق زنان در جامعه میانجامد محصول حکومت نيست، بخش قابل توجهی از اين نابرابری محصول روابط درون جامعه است که گريبانگير افراد آن میشود.
"استراحت مطلق" پس از رو کردن پايان فيلم به آرامی داستان را از نو بازيابی میکند. ابتدا مخاطبان را میخنداند و بعد رفته رفته پرونده بحران دفاع و مخالفت با حقوق زنان را پيش چشم آنها باز میکند. نقش اجتماعی مردان داستان و شيوه حمايتگری آنها را میگوید و دست آخر به مخاطب میگويد حلقه ضعیف زنجير همان کسیست که خود او هم مورد ظلم اجتماعی واقع شده اما از ظلم دفاع میکند.
*******
اکران فيلم استراحت مطلق به کارگردانی عبدالرضا کاهانی از امروز شنبه 6 تير (27 جولای) در استراليا آغاز شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر