مهاجرت برای گروهی از فعالان حوزههای اجتماعی میتواند تجربهای دردناک از جدا افتادگی از هدفهایشان باشد، چيزی شبيه به تبعيد خودخواسته. اما گروهی هم در مهاجرت اوج میگيرند و با نيرويی تازه هدفهای قبلیشان را پيگيری میکنند. جهان وطنی محصول همین نيروی تازهایست که مهاجران را از يک جغرافيای محدود خارج میکند و به نگاه آنها وسعتی به اندازه جهان میبخشد.
صبا واصفی، شاعر، مستندساز و فعال حقوق بشر که اکنون ساکن شهر سيدنی در استرالیاست يکی از همین گروه از مهاجران جهان وطن است. صبا "جشنواره بينالمللی شعر فرياد زن" را مديريت میکند که هر سال ميزبان شاعران زن استراليا و ميهمانانی از کشورهای ديگر است. دو فيلم تازه او "سمفونی آبهای غريب" و " دلم را به خاک نسپار" نيز در مجلس ايالتی نيوساوث ولز استراليا به نمايش درآمده است.
با او در سيدنی درباره تجربياتش از مهاجرت و فعاليتهايش گفت و گو کردم. پيش از آن يکی از شعرهايش به نام "جای انگشتهای سيلی" را خواند که ترجمه آن هم منتشر شده است. شعر با اين جملات شروع میشود:
بی خود نیست
اگر که دیگر تنگ نمیشود دلم
و عین چایی که هم میخورد در فنجان
گیج میخورد دور گیج گاهم گله گله
پاانداز
...
.embed-container { position: relative; padding-bottom: 56.25%; height: 0; overflow: hidden; max-width: 100%; } .embed-container iframe, .embed-container object, .embed-container embed { position: absolute; top: 0; left: 0; width: 100%; height: 100%; }از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر