سوده راد
«ما بردیم! ما بردیم! » این را با لهجه ترکی استانبولی و به فرانسه میگوید؛ طوری که نمیفهمم دقیقا منظورش چیست. از او میخواهم داد نزند و بگوید چه شده! انگار که نشنیده باشد چه می گویم، با هیجان به انگلیسی ادامه میدهد: « بیا میدان جمهوری! همه داریم میریم اونجا جشن بگیریم. یه آبجو مهمون من!»
«دلارا» دوست و همکار ترک من است که نزدیک به یک سال پیش به فرانسه مهاجرت کرده است. سفرهای او در این ماههای اخیربه استانبول زیادتر از حد معمول شده بود. هربار از استانبول برایمان کلی «لکوم» و قهوه سوغات میآورد. بار آخر به او گفتیم به جای لکوم برایمان «راکی» بیاورد و او هم با خنده گفت: «اگر ببریم، تا یک سال راکی این دفتر را تامین میکنم.»
انتخابات پارلمانی ۷ ژوئن در ترکیه به اندازه همهپرسی ایرلند خبرساز نشد اما این تغییر شگفتانگیز دل بسیاری از کنشگران خواستار تحول را در داخل و خارج ترکیه شاد کرد. گویی موج به رسمیت شناخته شدن حقوق برابر اقلیتها، از جمله اقلیت جنسی و جنسیتی دارد آرام آرام کشورهایی را که به دینمداری زبانزد هستند، در مینوردد.
رفت و آمدهای دلارا به ترکیه که معمولا آخر هفتهها برنامهریزی میشد، بیربط به جلسههای طولانی حزبی او در فرانسه نبود.
میگوید حزب «HDP» تقریبا پنج ماه پس از شورشهای پارک «گزی» اعلام موجودیت کرده است ولی پیش از آن کنگره دموکراتیک خلق بوده و نه حزبی مستقل. در نتیجه، سابقه طولانی دارد. او با افتخار ادامه میدهد:»وقتی حزبی با اعضای فمینیست و مدافع حقوق اقلیتهای جنسی و جنسیتی، قومی، نژادی و دینی تشکیل شده و آرمان اصلی آن مبارزه با تبعیضهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشد، دیگر جایی برای تردید نمیماند؛ مثلاً این حزب در هر جایگاه، مسوولیت را به یک زن و یک مرد میدهد؛ یک جور همریاستی؛ آن هم به طور برابر و بدون تقسیم وظایف. اینطوری خیالتان راحت است که دغدغه برابری وجود دارد.»
پیش از آخرین دوره انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه، فمینیستها و فعالان حقوق اقلیتهای جنسی و جنسیتی با همکاری هم متنی را تنظیم کردند که کاندیداهای ریاست جمهوری با امضای آن متعهد میشدند در صورت برنده شدن، همه مفاد آن را اجرا کنند؛عهدنامهای که بر طبق آن، حقوق کامل شهروندی رنگینکمانیها باید به رسمیت شناخته شود و هر فرد باید از تمام حقوق انسانی بر اساس قانون اساسی ترکیه برخوردار باشد؛ مثل حق ازدواج دو همجنس با هم یا برابری شغلی و دسترسی برابر به امکانات بهداشتی و سلامتی!
امضای این عهدنامه از سوی هریک از نامزدها هربار بهانهای بود برای رسانهای شدن مطالبات برابریخواهانه و نیز ارجحیت یافتن یک نامزد به نامزد دیگر برای رأی بیشتر و اثبات پایبندی به ارزشهای برابریخواهانه.
در حالیکه این موضعگیریها و پیوستن به عهدنامه برابریخواهانه در فرانسه موجب دوشقه شدن دست راستیها و دست چپیها شد، حرف زدن از حقوق اقلیتهای جنسی و جنسیتی، قومی و دینی در ترکیه واکنش توهینآمیز اردوغان و حامیانش را در پی داشت. با این همه، تا روز انتخابات، ۶۴ کاندیدای پارلمانی به «عهدنامه دفاع از حقوق جامعه» (LGBTI) پیوستند و از میان آن ها ۲۲ نفر نیز به پارلمان راه پیدا کردند.
امروز ترکیه که تاکنون هیچ قانونی را برای دفاع از حقوق جامعه رنگینکمانی تصویب نکرده و تنها به انجمنهای مردمی اجازه کار میدهد، وارد یک دوره جدید شده است. این پیروزی مطالبه اقلیت بیتردید حاصل کار همین نوع سازمانهای مردمنهاد و کنشگران اجتماعی است. اما آیا تمام کسانی که به این احزاب پیشرو رأی داده اند، میخواهند با فوبیای فرهنگی علیه اعضای جامعه رنگینکمانی، با زنکشی و تبعیضهای جاری جنسیتی و با نابرابریهای شغلی و سیاسی به واسطه نژاد و قومیت مبارزه کنند؟
دلارا میگوید: «نباید اشتباه کنیم؛ این تنها آغاز راه رسیدن به پیروزی است و نه خود پیروزی. بسیاری برای این که به اردوغان و حزبش بگویند "نه"، به این احزاب رأی دادهاند و امکان ندارد همه اینها انسانهای برابریخواه باشند. حالا کار ما سختتر است چون باید به آن هایی که اردوغان را نمیخواهند ثابت کنیم راه و روش و خواستههای ما مفید هستند. باید تلاش کنیم تغییراتی که میخواهیم در کتابهای درسی بدهیم، موثر باشد تا نسل جدید با برابری بزرگ شوند و نه اینکه وقتی بزرگسال شدند، تازه به آنها بگوییم برابری یعنی چه. طبق قولهایی که دادهایم، باید فرهنگی عاری از فوبیا بسازیم؛ از هر نوعش. ساختن خانههای امن برای ترانسها، خانههای امن برای زنان قربانی خشونت خانگی، دادن صدا به اقلیتهای جنسی و مشارکت دادن آن ها در تصمیمهای سیاسی، برنامه کمی نیست و کار ما تازه شروع شده است. باید جای حاشیه و مرکز را عوض کنیم و این یعنی بخش بزرگی از سیستم جاری را بکوبیم و دوباره بسازیم. نه، اصلاً نباید چیزی به اسم حاشیه داشته باشیم.»
به اینجا که میرسد، چهرهاش کمی نگران میشود اما دوباره برق شادی در چشمانش میدرخشد و میگوید: «ولی ما برنده شدیم! حالا باید همه این طرحها را ارایه بدهیم و از آنها دفاع کنیم!»
روزی را تصور کنید که به دور از غوغای اسلام و همجنسگرایی و انواع تفاسیر له و علیه، دو همجنس ترک مراسم عقد خود را در یکی از هزاران مسجد ترکیه برگزار کنند!
دلارا میگوید: «من تا 10 سال آینده این یکی را عملی نمیبینم چون فقط حرف تغییر قانون نیست، کار فرهنگی هم باید قوی باشد. اما با وجود حکومت سرکوبگر و سانسورهایی که در ترکیه رایج است، کار فرهنگی آسان نخواهد بود؛ مثلا امروز در ترکیه خانههای امن برای ترنسها وجود دارد ولی بیشترآنها در زمینه اشتغال با مشکلات متنوعی روبهرو هستند؛ یا به آنها کار نمیدهند یا مورد آزار جنسی و سوء استفاده قرار میگیرند. کسی که در استانبول قدم میزند شاید این چیزها را نبیند. همین هفته پیش در وان یک مرد جوان همجنسگرا بر اثر فشارهای روانی و آزارهای جسمی برادرش خودکشی کرد. حالا آن خانواده کرد هم حتما مثل من خوشحال هستند اما به دلیلی متفاوت. امیدوارم روزی اکثریت برای احقاق حقوق تمام اقلیتها خوشحال باشد. فعلا از من سراغ راکی را بگیر.»
میخندد و میخندیم و دم شادی را غنیمت میشمریم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر