بخش نخست ، گفت و گو با نسرین انصاری، طراح مد
مد همین است که در خیابان می بینید
«نسرین انصاری» را جامعه انگلیسی زبان بهتر از ایرانیها میشناسند، او یک ایرانی موفق در عرصهٔ صنعت مد و طراحی لباس است و لباسهای فراوانی برای هنرپیشگان و میهمانان رد کارپتها طراحی کرده و طراح مد برخی از کمپانیهای معروف آمریکایی است.
انصاری در سال ۱۹۷۴ در رشتهٔ طراحی از مدرسه معروف «ژوفرن بیرس» در پاریس فارغ التحصیل شد و در طول ۱۲ سال بعد از فارغ التحصیلی در موسسهٔ گوچی، آندره کورژ، بیباس و کالیفرنیا مارت که یکی از بزرگترین کمپانیهای مد در آمریکاست به کار طراحی مد و لباس پرداخت و هم اکنون نیز مشاور کمپانیهای بزرگی لباسی است که تولیدات خود را در فروشگاههای مثل آنترپولوژی، نرداستروم و بولومینگ دالس عرضه میکنند.
او هر ساله در مدارس و دانشگاههای مرتبط با مد و طراحی لباس کارگاه و سمینار برگزار میکند و مقالات بسیاری در زمینه مد و طراحی لباس در مجلات بین المللی مد منتشر است.
او میگوید که «پدر و مادرش افراد فرهیخته و تحصیل کردهای بودند. آنان استعداد و اشتیاق مرا در نوجوانی شناختند و برای همین هم تمام هم و غمشان را به کار بردند تا مرا برای ادامه تحصیل در رشتهٔ طراحی مد به پاریس بفرستند»
چند سال را در پاریس صرف تحصیل کردید؟
پنج سال را در مدرسه مد «جفرین بایرس» گذراندم. وقتی نه ساله بودم از تکه پارچههایی که برادرم از فرانسه برای مادرم هدیه میفرستاد، لباسهای کوچک و باشکوهی درست میکردم و در سن ده و یازده سالگی بود که شروع به دوخت لباس کردم.
همان اول راه میدانستید که میخواهید طراح مد باشید؟ یعنی اینکه مسیرتان روشن بود؟
اولش رفتم دانشگاه «اکول د بو آرت»، یا همان «فاین آرت» که به دانشگاه سوربون فرانسه مربوط میشد و دوره آناتومی بدن برهنه آموختم چون معتقد بودم یک طراح مد باید از آناتومی سر در بیاورد، رنگها را بشناسد، بافت پارچه را بفهمد، رشته طراحی مد گسترهٔ بسیار وسیعی دارد. متبحر شدن و سرآمدن شدن درآن دشوار است. من گاهی برای کارآموزانم کلاس آموزش پارچهشناسی میگذارم چون یقین دارم که لازمشان میشود.
بین جامعه فرانسه و آمریکا چه تفاوت معناداری وجود دارد؟
این شکاف باورنکردنی است. در فرانسه پارچهها را میشناسند. ظرفیت پارچه را میدانند. هر مدل باید به شخصیت مشتری، نوع پارچه انتخابی و طرحی که برایش در نظر گرفته شده و حتی محیطی که قرار است آن لباس را بپوشد، هماهنگ باشد. مثل شعر میماند. یک جور هنر است، هنری که با ظرافت و خلاقیت همراه میشود. اما در آمریکا پایه و اساس کار بر کیفیت و راحتی لباس استوار است.
در فرانسه به روح زیبا و هنرمندانه مد پایبندی بیشتری دارند، آنجا گاهی ازیک پله بالا میروید، به طور اتفاقی چشمتان به یک در باز میافتد که تعدادی زن و مرد هنرمند نشستهاند آنجا، خودشان هم طراحی و نقاشی میکنند، برش میزنند و هم میدوزند. در آنجا رقابت مرتبط با هنر مد و امروزی بودنشان کلافهتان میکند.
یعنی درآمریکا لباسهای باشکوه را نمیپسندند؟
درآمریکا نگاه دنیای مد به عنصر سادگی و راحتی است. البته بدین معنا نیست که برای لباسهای باشکوه هنری به خرج نمیدهند. من شخصا برای ردکارپت لباسهای زیادی دوختهام از ۱۲ هزار دلار به بالا. اما اشاره من به شرایط خاص نیست در اینجا منظورم مقایسه مد در زندگی روزمره آدمهاست.
در آمریکا مقداری ماجرا متفاوت است چون ساده پوشی و راحتی بیشتری میبینید. طراحان مد از آمریکا برای دستیابی به تازهترین دیزاینها به پاریس سفر میکنند و از کیفیت و مرغوبیت پاریس بهره میبرند و من فکر میکنم جامعه آمریکا نیازمند بازنگری در عرصه مد است.
چه قسمتی از کار برایتان لذت بخشتر است؟
من کار مشاوره برای شرکتهای معروف مد را دوست دارم. گاهی از سوی کمپانیهای معروف به کمپانیهای اروپا سفر میکنم کلاس میگذارم.
پایه کارتان بر چه اصولی استوار است؟
بهره بردن از جنس خوب. تحقیق زیاد، تحصیلات آکادمیک. رفتن به شو و سالنهای عرضه، خودم گاهی بوده در طول یک ماه از پاریس، ایتالیا و نیویورک برای دیدن شوها مداوما درسفر بودهام. برای من شرکت در شوهای لباس مثل حضور در مدرسه میماند
شما الان پولدارید؟
نه. راستش یک زندگی کاملا معمولی و ساده دارم. شاید بیش از آنکه به فکرراه و روش پول درآوردن باشم، به فکر تحقیق و آموزش و آموختن در این عرصه بودهام.
خودتان هم ممکن است دوخت و دوز کنید؟
بله. درست است که من یک طراح مدم اما بر این باورم که یک طراح مد در وهله اول باید با دوخت لباس آشنا باشد.دقت کنید بزرگترین انسانهای موفق عرصه مد مثل والنتینو پشت چرخ خیاطی مینشسته و لباس میدوختهاند.
من از طراحی تا دوخت را واردم. خودم طراحی میکنم ولی بخشهایی از کار را به خیاطهایم میسپارم. من الان پنج خیاط دارم. اما کلیه مراحل کار را با نظارت دقیق خودم انجام میدهیم. مثلا اگر گوشهای از کار به گیر وگرفتاری بربخورد، از دوختن جادکمه تا کوتاهی و نصب تزئینات و برش و همه چیز، وارد مرحلهٔ کار میشوم و انجامش میدهم .
به نظرتان مد یعنی الزاما همین که توی سالنهای مد عرضه میشود؟
خیر. مد یعنی آنچه در خیابان میبیند. مد به نظر من به معنای راحتی و مناسب سن و شرایط، لباس پوشیدن است. به معنای پوششهای عجیب و غریب و نامتعارف نیست.
اما بسیاری از شوهای لباس را که میبینیم عملا قابل استفاده در کوچه و خیابان نیست.
بله. من این حرف شما را تایید میکنم. لباس در مرحله نخست باید راحت و قابل پوشش باشد، هر چه به سادگی نزدیکتر باشد، به زیبایی نیز نزدیکتر است. اما باید دید آن لباس برای کجا عرضه میشود؟ برای پارتیها و میهمانیهای بزرگ؟ یا برای یک روز آخر هفته یا برای محل کار.
ازانتخاب این حرفه پشیمان نیستید؟
هرگز. اگر دوباره به دنیا بیایم از نو همین مسیر را انتخاب میکنم، وقتی وارد اتاقی میشوم که قرار است از آنجا طرحهایم، محصولی بیرونی داشته باشند یعنی فکرم از آنجا تولید میشود، تصور میکنم آمدهام به جایی که قرار است دعا کنم، برایم شبیه نیایش کردن است، من معتقدم لباس فقط پوشش نیست بلکه میتواند یک تابلوی نقاشی و یک هنر قابل توجه باشد.
نظرتان در مورد مد در ایران چیست؟
راستش من چند سال پیش بعد از چهل و سه سال به ایران سفر کردم. به نظرم علیرغم وجود اینترنت و راههای ارتباطی، اما جامعه ایران به شدت از مد عقب مانده است. مد به نظر من فقط لباس نیست، آرایش و پوشش و مدل مو را هم جزوی از مد بدانید. در ایران ظرفیت زیادی برای ترکیب نوع بومی مد و نوع امروزی آن وجود دارد اما درست نمیدانم چرا از این همه ظرفیت استفاده نمیشود و تا این حد نسبت به جامعه مد جهانی دور است.
شده که لباس افراد مشهوری را طراحی کنید؟
بله. زیاد. به عنوان مثال لباس ومدل موی دختر شایسته سال ۱۹۹۳ و لباس همسر اسموکی رابینسون، خواننده مشهور آمریکایی را در یک میهمانی دوختهام.
قیمت پارچه و مواد اولیه برای یک لباس باشکوه درچه حد است؟ منباب کنجکاوی میپرسم؟
ما از پارچههایی استفاده میکنیم که یاردی هزار تا ۱۸۰۰ دلار قیمت دارند و گاهی ماههای متوالی روی آن لباس کار میکنیم.
آنوقت محصول کار چه قیمتی دارد؟
چیزی قریب به ۳۰ تا ۵۰ هزار دلار
الگوی ذهنیات در عرصه مد چه کسی است؟
الگویم بیژن بود. همیشه تحسینش میکردم. و متاسف شدم که آن همه زود دنیا را ترک کرد.
شده کاری را باری به هرجهت انجام بدهید؟
راستش به خاطرم نمیآید. وقتی کاری را انجام میدهم این جور تصور میکنم که شخص والنتینو در زمان رونمایی از کارم حضور دارد، برای همین هم نهایت سعیام را میکنم.
به جوان ترها در این مورد چه میگویید؟
میگویم ورود به این عرصه کار دشواری است. فریب جلال و شکوه مانکنهای بینقص دنیای مد و دستکاریهای عالم عکاسی را نخورند. این مسیری است بسیار دشوار. تا عاشق نباشند وارد این عرصه نشوند. کار مد دشوار و طولانیای است. باید نقاشی و خیاطی و برش ودوخت را بدانند.
تا به حال شده از پس کاری برنیایید؟
مسلما. برای همه ما پیش میآید اما من عاشق کارهای دشوارم. گاهی شده که مثلا از یک کمپانی به من زنگ زدهاند که یک انبار بزرگ هزاران یاردی پارچه روی دستمان مانده. من برای نجات آن پارچههای فراموش شده طراحی میکنم و آن را در بازار عرضه کردهاند و اتفاقا فروش هم رفته است.
همیشه به شرکتهای مد میگویم هر چه روی دستتان مانده بسپارید به من چون کارهای دشوار را دوست دارم و به سرانجام رساندنش را نوعی مبارزه همراه با لذت میدانم.
شما خیلی خرج دک و پزتان میکنید؟
نه. به هیچ وجه. همین الان که با شما حرف میزنم یک کفش کتانی ساده، یک شلوار جین و یک بلوز زیر تی شرتم پوشیدهام، من هرگز لباس گرانقیمت نمیپوشم مگردر میهمانیهای رسمی
میدهید دیگران لباس میهمانیتان را بدوزند؟
خیر. من یک لباس ۳۵ هزار دلاری را با کیفیت بهتر با دو سه هزار دلار سر جمع تمام میکنم برای خودم.
هدف و ایده آلتان در این مسیر چیست؟
واقعا و بیتعارف بگویم بزرگترین دغدغهام عرضه این قابلیت و هنر به نسل جوانتری است که میخواهند در این مسیر گام بردارند. آرزو دارم بتوانم برای جامعهٔ ایرانی و جامعه مد مثبت باشم و این شعار نیست
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر