جزئیات طرح تبدیل بخشی از زندان اوین به موزه

در خبرها آمده است که به زودی قرار است زندان اوین تبدیل به فضای سبز شود...صاحب نظران معتقد هستند که پشت این ایده طرح و نقشه ی دیگری وجود دارد چرا که علی القاعده همین حالا هم زندان اوین به نوعی فضای "سبز" محسوب میشود...برخی گمانه زنی ها حاکی از این است از آنجا که حکومت نتوانسته جناب نوریزاد و خانم گوهر عشقی و دکتر ملکی و یاران دیگرشان را از اطراف زندان اوین دور کند تصمیم گرفته زندان را از ایشان دور نماید... از آنجایی که ایشان و یارانشان روزهای اول زیر پل نیایش بساط میکردند اما کم کم و به صورت خزنده پیشروی نموده  و اکنون پشت در رئیس دفتر زندان اوین زیلو پهن میکنند و مینشینند این احتمال وجود داشت اگر همینطور پیش برود اوین به دست ایشان سقوط نماید... برای همین حکومت تصمیم گرفت در یک عقب نشینی تاکتیکی زندان اوین را بردارد ببرد یکجای پرت و پلایی بیرون شهر که از دسترس نوریزاد و سایر دوستانشان در امان باشد.

اما در کنار این عقب نشینی تاکتیکی حکومت تصمیم دارد که یک مانور تبلیغاتی نیز انجام دهد...خبری که اعلام شد این بود که قرار است زندان اوین تبدیل به فضای سبز شود اما خبری که هنوز اعلام نشده این است که حکومت طرحی دارد که بخشی از زندان اوین را تبدیل به موزه نماید...یعنی دقیقا مشابه کاری که چند سال پیش  با زندان مخوف ساواک انجام دادند و با بازسازی صحنه ها و گذاشتن ماکتهای زندانیان و ادوات شکنجه و دل و روده ی آویزان از در و دیوار، این زندان را تبدیل به "موزه عبرت" نمودند تا مردم با دیدن شمه ای از انچه بر زندانیان سیاسی در زمان طاغوت میرفت به روح پر فتوح امام راحل دعا کنند و قدر مسئولین جمهوری اسلامی را بدانند...
در مورد زندان اوین قرار بود  اسم موزه را "موزه عشرت" بگذارند که همگان با معنا و مفهوم عطوفت و رافت اسلامی از نزدیک آشنا شده و بدانند اینکه زندان اوین به هتل اوین معروف شده همچین کشکی و کتره ای نبوده.

در این طرح قرار بود زندان اوین به گونه ای بازسازی شود که وقتی بازدید کننده از در اصلی وارد شد ابتدا این شعر را بر سر در اوین بخواند:
"به جز از سیدعلی که گوید به پسر که دژمن من...چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا"

هر زندانی پس از ورود به زندان ابتدا به قسمت رختکن و قرنطینه میرسید...در اینجا از زندانی تقاضا میشود که لباسهای مندرس خود را تحویل داده و یک دست رب دو شامبر مخصوص و نو و یک جفت دمپایی رو فرشی ابریشمی تحویل بگیرد و بعد زندانی به  قرنطینه فرستاده میشد...اتاق قرنطینه در اصل یک سوئیت کامل است که گرچه به اندازه ی کافی نورگیر نیست اما تهویه مطبوع، تردمیل، جکوزی و تلویزیون و سینمای خانگی سه بعدی دارد...در این بخش ماکتی از فرد زندانی در حالی که تا گردن توی جکوزی ست و عینک مخصوص تلویزیون سه بعدی را به چشم زده است و فیلم میبیند نمایش داده میشود. بازدید کننده ها بعد از قرنطینه  وارد بند عمومی میشوند...در بند عمومی ماکتهایی از زندانیان و چهره های شناخته شده ی فتنه  وجود دارد که مشغول خوشگذرانی و عیش و نوش و بعضا طرح ریزی فتنه بوده و نگهبانان بند همچون پیشخدمتهای هتل در حال سرویس دادن به ایشان و تساهل و تسامح می باشند.
قرار بود در طراحی مجدد زندان اوین برای تبدیل آن به موزه، سلولهای انفرادی و اتاقهای بازجویی نیز که همیشه دستآویزی برای شانتاژ دشمنان انقلاب بوده به نمایش گذاشته شود...سلول انفرادی در اصل اتاقی بود نسبتا بزرگ با دید ابدی کوهستان که در ان کتابخانه ی بزرگی کنج اتاق قرار دارد و ماکتی از زندانی در حالی که روی صندلی ننویی شکل کنار شومینه نشسته است و کتاب میخواند هر بیننده ای را شرمنده میکند.
پیش بینی شده بود که اتاقهای بازجویی در اوین با الهام از مطبهای روانشناسی امروزی دوباره طراحی و نمایش داده شود...اتاقی نورگیر و بزرگ که در دکوراسیون آن اصول فنگ شویی کاملا رعایت شده باشد چرا که مهمترنی نکته این بود که زندانی در آن اتاق تمرکز و آرامش داشته باشد...  آنجا ماکتی از بازجو با چهره ای مهربان و ملایم در حالی که تسبیحی به دست دارد بر روی صندلی و در کنار زندانی  نشسته و روبروی آن  فرد ضد انقلاب و فتنه گر هست که بر روی تخت مخصوص ماساژ و در حالت ریلکس کامل دراز کشیده، چشمها را بسته و به سخنان و نصایح بازجو گوش میدهد...عود کوچکی فضا را معطر و عطرآگین نموده است.

خارج از این محیط سالنهای ورزشی، زمینهای گلف و البته سالنهایی برای مونتاژ قطعات کامپیوتری و سالنهای پرورش گل و گیاه وجود دارد که در ان زندانیانی که رفاه و آسایش اوین زیر دلشان زده است و دوست دارند نان بازوی خود را بخورند بتوانند با حقوق مکفی، بیمه و بازنشستگی به کار مشغول شوند.

منابع مطلع  در مورد اینکه خبر تبدیل بخشی از زندان اوین به موزه کی رسانه ای میشود اظهار بی اطلاعی نموده اند.