مریم دهکردی
از اولین باری که شنیدم دخترک تنها بدلیل اینکه به مردی «نه» گفته است صورت و دست هایش با اسید سوزانده شده، از اینکه کسی به خواستگاری ام بیاید ترسیدم. خیلی جوان بودم و آن روزها اصلا در فکر ازدواج نبودم. سال 83 بود و می رفتم سر کار در مجموعه ای که اغلب همکارانم مرد بودند و خوب طبیعی است که با انسان افراد مختلفی آشنا می شود و طبعا در میانشان کسانی برای مراوده بیشتر پیشقدم خواهند شد. پسر موجه و محترمی بود.
چند باری با زبان غیر مستقیم درباره ی انکه می خواهد مرا بیشتر بشناسد حرف زده بود. یک شب با گریه به مادرم گفتم :«می ترسم بهش بگم نه! می ترسم روم اسید بپاشه!» مادرم حیرت زده گفت:«این آخه چه فکریه که تو می کنی؟» اما این حقیقت داشت. اندوه آمنه بهرامی و اتفاقی که برایش افتاده بود این هراس را در دل بسیاری از دختران بوجود آورد.
بعدها بیشتر درباره اسید پاشی و سابقه اش در ایران تحقیق کردم. دانستم این جنایت وحشتناک و غیرانسانی بیش از 60 سال در ایران پیشینه داشته است. اولین بار یک وکیل دادگستری در سال 1334 مورد اسید پاشی فردی قرار گرفت که بر علیه اش حکمی صادر کرده بود. همین امر موجب شد در سال 1337 برای این جرم مجازاتی تعریف شود: «قصاص و دیه». مجازاتی که تا به امروز یکبار اجرا شده است اما بی شک در صورت اجرا شدن، بیش از اینکه تاثیری در کاهش این جنایت داشته باشد ترویج خشونت است.
در ده سال گذشته به طور رسمی 13 مورد اسید پاشی در کشور رخ داده که آخرین آن در اصفهان اتفاق افتاد. پرونده ای که همچنان مفتوح است اما سرنخی از عوامل آن که گمان می رفت با انگیزه امر به معروف اقدام به این کار کرده اند، یافت نشده است. آمار رسمی و اعلام شده توسط رسانه های ایران می گوید در 10 مورد این جنایت ها، انگیزه های شخصی و در سه مورد نیز عوامل نامعلوم منجر به بروز چنین رفتار غیرانسانی شده است.
اغلب انگیزه های شخصی نیز حول انتقامجویی های کسانی است که یا در خواستگاری جواب رد شنیده اند یا کسی خواسته انتقام خیانت همسرش را بگیرد یا قربانی قصد جدایی از همسرش را داشته. حتی در بعضی موارد سوظن به کسی بابت ارتباط (بدون سند و تنها بر اساس سوءظن) منجر به چنین اقدام غیر انسانی شده است. در شش مورد از این اسید پاشی ها قربانی مرد بوده و درباقی موارد زنان و کودکان مورد سوقصد قرار گرفته اند.
مجریان چنین اعمالی اغلب خویشاوندان و آشنایان فرد قربانی بوده اند. همسران، پدران، دختران، دوستان و تنها در یکی از این موارد فرد مجرم، قربانی را با شخص دیگری اشتباه گرفته است. عمل غیر انسانی اسید پاشی به دلایل واهی زیبایی، شنوایی، چشم و پوست کسی را نشانه گرفته است. نقص عضو، تخریب گردن و صورت و قفسه سینه کمترین مشکلاتی است که برای قربانی رخ می دهد. قربانی این عمل خشونت آمیز حتی اگر زنده بماند تا پایان عمر با مصائب و مشکلاتی مواجه خواهد بود که هیچ جراحی آن را التیام نخواهد بخشید.
حال سوال اینجاست که چرا باید فرد یا افرادی که دست به چنین اقدامات بی شرمانه ای می زنند به مجازات غیر انسانی قصاص محکوم شوند؟ آیا ریختن اسید در چشم مجرم دردی از قربانی دوا خواهد کرد؟ آن هم اقدامی با عمد و آمادگی قبلی؟ آیا نباید فرد مجرم تحت راونکاوی قرار بگیرد؟ در مجازاتش نباید به بازدارنده بودن توجه شود تا حداقل آن دیگری بداند که عاقبتش چه خواهد بود و راه نجاتی نیست بلکه دست بردارد از چنین عملی؟ چرا قربانی باید به حال خود رها شود؟ آیا نباید او و خانواده اش مورد حمایت نهادهای مردمی و دولتی واقع شوند؟ نباید به لحاظ روحی زخم هایشان التیام یابد؟ نباید برای بهبود شرایط روحی وی اقدامات فوری رخ دهد؟ قربانیان این عمل خشونت آمیز تنها خودشان مورد حمله قرار نگرفته اند. خانواده های آنها نیز به مشاوره و ترمیم مشکلاتی که پس از چنین اتفاقی رخ می دهد، نیازمندند. فراموش نکنیم که پس از گذر سال ها از اسید پاشی به آمنه بهرامی، برادر جوان او دست به خودکشی زد. اسید پاشی جرم وحشتناکی است و مقابله با آن وظیفه همه ماست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر