گلهای شیر در سایه درختی لمیدهاند، سه چهار شیر نابالغ حوالی گله قدم میزنند. گردشگران از داخل خودرو گله را تماشا میکنند. شیر کنجکاوی به خودرو نزدیک میشود، با دندان در خودرو را باز میکند. گردشگران هیجانزده و ترسیده جیغ میزنند، در خودرو بسته میشود. چند ثانیه بعد بدون آن که آسیبی به کسی رسیده باشد، فیلم به پایان میرسد.
این ماجرای واقعی، جایی در آفریقای جنوبی رخ داده و فیلم غیرحرفهای آن نزدیک به ۱۳ میلیون بار مشاهده شده است. بازسازی چنین صحنههایی در طبیعت ایران به رویایی بیتعبیر شبیه است. انتقال دو قلاده شیر ایرانی و قفسی به باغوحش ارم، پروپاگاندایی است برای جلب بازدیدکنندگان؛ تبلیغاتی که حتی درباره تاریخ آخرین مشاهده شیرهای ایرانی واقعیت را نمیگوید.
شاهزاده، شکارش نکرد
برخلاف آنچه به تازگی در وبسایتها و روزنامهها نوشته شده، نه تنها زمان ناصرالدین شاه، آخرین شیر شکار نشد که فرزندش، ظلالسطان در شکار این جانور ناموفق بود. پسر دوم (و فرزند سوم) شاه شهید، جزو نخستین ایرانیانی بود که خاطرات شکار خود را مینوشت. او در کتاب سرگذشت مسعودی درباره ناموفق بودنش در شکار شیر نوشته است: «غیر از گوزن که به ترکی او را مرال میگویند همه نوع شکار به کثرت و کمال فراوانی در فارس هست. ببر نیست، با وجودی که جنگلهای سخت و بیشههای بزرگ دارد. اما در عوض شیرهای یالدار بزرگ دارد. کبک دری، تیهو، کبک، دراج، انواغ مرغابیها، پلنگ، خوک، قوچ و میش، بز و پازن هزار هزار دارد...من غیر از شیر همه نوع از انواع شکار در شیراز – چه این سفر و چه آن سفر دیگر– خودم زدهام... شکار شیر هم مکرر رفتهام ولی گیر نیامد...با ده هزار پیاده و جرگهچی، بیشهها را احاطه کردند. در کامفیروز که بلوکی از بلوکات سرحد و دشت ارژن، با مخارج زیاد رفتم اما به شکار او نایل نشدم، اما چهار پنج شیر در این جرگه، تفنگچیها شکار کرده بودند. از جمله یک نره شیر خیلی بزرگی بود که از سر دمش تا میان دو گوشش ده وجب حد وسط بود. به آن بزرگی شیر دیده نشده بود. یالهایش دم یابوهای بالخانی، زیاد خشن، و تا زمین ریخته بود، سر بسیار بزرگی داشت شاید به قدر سر فیل ماده.»
ظلالسطان برای شکار شیر چند بار دیگر هم تلاش کرد اما به خواستهاش نرسید: «در دشت ارژن به قرب ده هزار جمعیت از اطراف جمع کرده به جرگه شکار شیر رفتیم. آنچه سعی و زحمت بود کشیدیم، جز یک شیر ماده و دو بچهاش، و یک شیر نر بزرگی که طایفه کشکولیها زدند، به قرب چهل–پنجاه گراز شکار شد، چیزی شکار نشد. من به هیچ وجه یک تفنگ خالی نکردم. خیلی افسرده شدم از این سفر که به کارون رفتیم.»
این شاهزاده قاجار از سفرش به کامفیروز نوشته که آن دوران به معدن شیر معروف بود. در این سفر اسدخان سرتیپ فوج قشقایی و برادر او به نام حاجی نصراله خان ظلالسطان را همراهی کردند. او نوشته است: «به مثل جرگه دشت ارژن، دو شیر قشقاییها زدند، ما به هیچ وجه شکاری نکردیم. حتی این سفر از هیچ نوع شکار هیچ نکردیم. قناعت شد به چند قطعه کبک و چند خرگوش، مراجعت به شهر شیراز کردیم.»
دزفول و آخرین مشاهده
دههها از آخرین مشاهده شیر ایرانی میگذرد. حتی ریشسفیدانی در ایل قشقایی و بختیاری که از مشاهده و شکار این سلطان جانوران خاطرهها میگفتند برای همیشه خاموش شدهاند. گرچه از این گربههای بزرگجثه اثری در طبیعت ایران نمانده اما رد آن را میتوان در مقالهها و کتابها زد.
کاپیتان هینی (Heaney) مهندس ارتش انگلستان در سال ۱۹۴۳ مقالهای با عنوان «حضور شیر در پارس» در مجله تاریخ طبیعی بمبئی منتشر کرد و مشاهده این جانور در خوزستان را ثبت کرد. اسکندر فیروز در کتاب حیاتوحش ایران نوشت: «بالاخره آخرین بار که شیر ایران دیده شد در ۲۲ می ۱۹۴۲ (۱۳۲۱) آن هم توسط یک نقشهبردار هندی قشون انگلیس و در ۶۵ کیلومتری شمال غرب دزفول بوده است.»
بر اساس مقالهای که سال ۲۰۱۱ آنیک شنیتزلر (Annick Schnitzler) جانورشناسی فرانسوی در مجله ممال ریویو (Mammal Review) منتشر کرد، آخرین مشاهده شیر در سال ۱۹۵۷ (۱۳۳۶ ه.ش) در دره رود دز بوده است. بدین ترتیب معلوم نیست مسئولان باغوحش ارم بر اساس کدام منبع مدعی شدهاند که شیر ایرانی بعد از ۱۲۰ و یا ۱۵۰ سال به کشور باز میگردد!
بیم و غرور یک بازگشت
در انتقال زیرگونه ایرانی ِ شیر به ایران، ماجرا از این قرار است که شیرها از قفسی به قفس دیگر منتقل میشوند. بدینترتیب قرار است نماد فراموش شده ایران از پشت میلههای باغوحش ارم بغرد.
به گزارش روزنامه ایران، دامپزشک باغوحش ارم، ایمان معماریان گفته است: «این باغوحش به دنبال اهدافی است برای احیای این گونه که نماد ایران است.» معماریان و همفکرانش نمیگویند شیرها در باغوحش، چگونه میتوانند احیاکننده نماد فراموش شده ایران باشد.
مدیر کل دفتر حفاظت و مديريت شکار و صيد سازمان محيط زيست اظهار کرده انتقال دو شیر به ایران برای رهاسازی در طبیعت صورت نمیگیرد. با این حال هیچ کس درباره آینده تولهها و نسلهای بعدی این شیرها سخنی نگفته است.
از سوی دیگر، فعالان محیطزیست و حقوق حیوانات از موضوع دیگری بیمناکند. آنها نامهای با ۱۳۰۰ امضا به بنیاد مستضعفان ارسال کردند و خواستند از ورود یک قلاده ببر سفید و دو شیر ایرانی جلوگیری شود. این گروه نگرانند بلایی که سر ببرهای وارداتی از روسیه و شیرهای باغوحش ارم آمد دوباره تکرار شود. در سال ۱۳۸۹ ببر نر وارداتی بر اثر تغذیه از گوشت الاغ به مشمشه دچار شد و مرد. همان سال ۱۴ قلاده شیر آفریقایی در حالت نیمه بیهوش به دلیل ابتلا به مشمشه در آتش سوزانده شدند. در سال ۹۲ نیز یک قلاده ببر که به بیماری صرع مبتلا بود در حوضچه آب غرق شد.
مدیر عامل ارم سبز، مدیر و دامپزشک باغوحش ارم، مدیریت قبلی را مسئول مرگ گربهسانان میدانند و مدعی شدهاند در این مدت باغوحش پیشرفتهای قابل ملاحظهای کرده است.
تردید در آینده شیرهای ایرانی در میان دوستداران و حامیان حیوانات فقط به دوره مدیریت قبلی محدود نمیشود. همچنان اخبار ناخوشایندی از باغوحش ارم میرسد؛ از جمله جراحت دم کفتار بر اثر درگیری با گرگهای قفس مجاور که در شبکههای اجتماعی انتشار یافت یا قطع شدن انگشتان پای کودکی به خاطر گاز گرفتن گورخر (مهر ۹۳) که رسانههای رسمی آن را به همراه تکذیبه مدیر عامل باغوحش پوشش دادند.
از کجا میآیند؟
مسئولان باغ وحش ارم اعلام کردند شیرهای ایرانی قرار است از آلمان بیایند اما روزنامه کیهان لندن نوشته شیرها از جای دیگری به ایران میروند.
چه از آلمان و چه از جای دیگر، شیرهای قفسی در حالی راهی ایران میشوند که هنوز نمونههای وحشی و آزاد آنها در جنگلهایی در ایالت گوجرات هند زندگی میکنند.
بخشی از تلاش دو ساله و نامهنگاریهای دکتر دامپزشک، معماریان برای بازگرداندن شیرهای قفسی ِ ایرانی به باغوحش ارم بر روی وبسایت رادیوفردا قرار گرفته است. در نامهای که بِنِخت هولست (Benegt Holst) رییس موسسه باغوحشها و آکواریمهای اروپایی خطاب به معماریان نوشته، آمده است با درخواستی که او در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۴ داشته موافقت شده و باغوحش تهران به عنوان یک موسسه غیراروپایی به برنامه حفاظت شیر آسیایی ملحق میشود.
در این نامه آمده است که برنامه گونههای در خطر انقراض اروپا (EEP) متقاعد شده با موسسه درخواستکننده (باغوحش تهران) در برنامه حفاظت از شیر آسیایی، که برای مدیریت جمعیت در اسارت اروپا مهم است، همکاری کند.
مسولان باغوحش تهران برای انتقال شیرهای ایرانی به قفسهای ارم از کمک کسان دیگری نیز بهره بردهاند. دکتر دامپزشک، معماریان زیر پستی در صفحه فیسبوک حامیان حیاتوحش ایران، اسامی این افراد را نوشته است: دکتر امیر رستمی، رییس دانشکده دامپزشکی، اصغر محمدی فاضل، رییس دانشکده محیطزیست، هومن جوکار، مدیر پروژه یوزپلنگ آسیایی و عضو هیاتمدیره موسسه حیاتوحش میراث پارسیان، محمد صادق فرهادینیا، مدیرعامل سابق انجمن یوز ایرانی و مشاور پروژه یوزپلنگ آسیایی، امیرحسین خالقی، کارشناس موسسه حیاتوحش میراث پارسیان.
بسیج لشکری از افراد در معامله بین باغوحشها همان قدر عجیب است که حضور شیرهای ایرانی در قفسهای ارم، احیای نماد ایران تلقی شود. وجود زیرگونه ایرانی در اسارت شاید برای فعالیتهای آموزشی، تبلیغی و بررسیهای بیولوژیکی تا حدی موثر باشد اما انتقال زیرگونه ایرانی از قفسی به قفس دیگر تنها پروپاگاندایی میتواند باشد برای جلب بازدیدکنندگان بیشتر.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر