رضا معینی، فعال حقوق بشر و مسئول بخش فارسی سازمان گزارشگران بدون مرز
مهمترین نکته اطلاعرسانی فقط اطلاعرسانی از خبرهایی که وجود دارد نیست. این خبر باید موثق و مشخص باشد تا بتواند اطلاعات معینی را از واقعهای که اتفاق افتاده در اختیار مخاطبان قرار دهد. شهروندان باید از چون و چرای این واقعه مطلع شوند. این توافق بدون شک اقدامی در نفی جنگ و تنش است که میتواند برای جهان و به ویژه برای ایران مثبت و خوب باشد اما شهروندان ما سالهای طولانی از سوی جمهوری اسلامی محکوم شدهاند که کمترین اطلاعات ممکن و مستقل را در مسایل سیاسی٬ اجتماعی و فرهنگی که به عرصهی هستهای نیز مربوط است٬ داشته و در انزوای کامل خبری باشند. در چنین شرایطی وظیفهی هر روزنامهنگار اطلاعرسانی کامل از این وضعیت است. باید واقف باشیم زمانیکه شهروندی آگاهی کامل از مخاطرات مثبت و منفی٬ خوبیها و بدیها و کلیت خبر دارد٬ آنگاه میتواند در پروسهای دموکرات شریک باشد٬ تصمیم بگیرد و اقدام کند. به دلایلی فکر میکنم تا امروز - دوشنبه - و با گذشته چند روز از این ماجرا هنوز اطلاعات کاملی از توافق ایران در اختیار شهروندان قرار نگرفته است. یکی از دلایل آن سانسور است و دیگری همراهی رسانهها به دلایل خودخواسته یا تیغ سانسور٬ با روایتهای رسمیست که در حال انتشار است. منظور از روایت رسمی تنها این نیست که اطلاعیههای منتشر شده مغایر یا موافق توافقنامه است. بلکه مهم٬ مجموعهی اطلاعاتیست که باید در اختیار شهروندان قرار گیرد. برخی از رسانهها و خصوصا رسانههای بینالمللی مقابل قدرتها کرنش نشان دادند و بدون آنکه کارکرد عملی روزنامهنگارانهای برای کشف حقیقت به کار گیرند٬ از اصطلاحات رسمی آنها استفاده کردند. کشف حقیقت یعنی طی این مدت چه توافقاتی شکل گرفته؟ آیا بازگشتی به عقب بوده؟ چرا؟ اگر پیشرفتیست در چارچوب وضعیت کنونی جهان٬ به این دلیل است که از آن بدتر نمیتواند باشد؟ پاسخ هیچ کدام از این سوالها روشن نشده.
مورد جالبتوجه دیگر٬ خوشحالی فعالان مدنی و شهروندان با تکیه بر مصائب اقتصادی بود که تاکنون ما متحمل شدهایم. اما ندیدم که به عنوان وظیفهی روزنامهنگاری کسی در این رابطه به شکل مشخص کار کرده باشد تا وقتی به عنوان شهروند رسانهها را مطالعه میکنم به چرایی و چگونگی این توافق در صورت اجرا پی ببرم. برخی از رسانههای سعی میکنند که تعدیل کنند. البته تاکید میکنم که رسانههای داخل ایران یا مجبور به این امر هستند یا به دلیل پایکوبی و شادمانی که در نادانستن و ابهام سیاه سانسور٬ بر آن پای میفشارند. اما خصوصا رسانههای بینالمللی وظیفه دارند که در این مساله روشنگری کنند. در پوشش مذاکرات تفاوت آشکاری میان رسانههای خارجی و رسانههای فارسی زبان وجود دارد. رسانههای بینالمللی مقداری خنثی به این مساله نگاه کردند اما متاسفانه بسیاری از رسانهها خصوصا رسانههای بینالمللی فارسیزبان٬ با قدرتها٬ چه ایران و چه ۵+۱ همزبان بودند تا خوشبینی و خوشحالی را دامن بزنند. اما وظیفهی خبرنگار ارایهی خبرهای خوب و خوشحالی نیست. بلکه وظیفهی او کشف حقیقت است که این مساله هنوز در عرصهی کار ما روشن نشده و امیدوارم طی روزهای آینده این اقدام صورت گیرد. روشنگری و پاسخ به این سوالها که تاثیرات مستقیم این گشایش اقتصادی بر زندگی مردم چیست؟ کدام تحریمها اگر برداشته شوند٬ دست رانتخواران و کسانیکه پنجه بر اقتصاد ایران افکندهاند از منافع ملی ایران یا به اصطلاح «بیت المال» برداشته میشود و چگونه؟ چرا در استبداد سیاه٬ وقتی این نوع توافقها و تحریمها برداشته میشود٬ به شکل کامل به نفع مردم نیست؟
در رابطه با تحریمها تنها بر جنبهی احساسی آن تاکید شده و حتی به این مساله پرداخته نشده که یک سوی تحریم٬ دقیقا مانند دوران صدام حسین باندها و محافل رانتخوار و فاسد حکومتی هستند و در آن سو٬ مقامها٬ شرکتها و گروههای خارجی مجموعه را هدایت میکنند. فراموش نکنیم که بخشی از سازمان ملل٬ دیپلماتهای اروپایی و آمریکایی در فساد گستردهی تحریمهای عراق دخیل بوده و محاکمه شدند اما این محاکمهها همچنان در پردهای از ابهام باقی مانده. چنانچه آن زمان ما تمایل زیادی به این افشارگریها نداشتیم٬ در رابطه با برداشتن تحریمها به گونهای کامل اطلاعرسانی شود. به عنوان یک شهروند از این اطلاعات جز موج تبلیغ حکومتها و خوشبینی ندیدهام. به همین دلیل در رابطه با کارکرد روزنامهنگاری این مساله دچار شک و تردید شدهام.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر