محمد تنگستانی
«رضا علی جعفری» یکی از آخرین خیمهشببازهای سنتی ایران در آذرماه سال گذشته، درگذشت. «رضاعلی جعفری» معروف به «لوطی رضاعلی» نوه لوطی «محمد بنادکی» مشهورترین نمایشگر و نوازنده خیمهشبباز دوره قاجار بود. عنوان لوطی در فرهنگ امروز بار معنایی منفی دارد اما درگذشته «لوطی» به نوازنده و بازیگر و عروسک گردان اطلاق می شد.
امروزه هنر خیمهشببازی بین مردم به «نمایشهای عروسکی» معروف است و کارکردی غیر از زمان گذشته دارد. در گذشته این هنر در خانههای اشراف و تاجران برای مراسماتی از قبیل عروسیها و جشنها برگزار میشد، که گاهی رویکردی انتقادی و یا سیاسی داشت. در حالی که اکنون نمایشهای عروسکی بیشتر در راستای سرگرمی کودکان اجرا میشود.
«حمید جعفری» فرزند « لوطی رضا علی» در گفتوگو با « ایرانوایر» در مورد پدرش گفت:
هشتادوهفت سال پیش پدرم در روستای قلیآباد، بخش لای سیاه شهر نائین به دنیا آمد. به خاطر اینکه پدربزرگش نوازنده سورنا، دایره و تنبک و خیمهشبباز بود پدرم هم به موسیقی و این هنر علاقه پیدا کرد و به همراه پدربزرگام و عمویم «نصرالله جعفری» در مجالس عروسی و ختنهسوران میرفتند. پدرم زندگیاش را با عروسکگردانی و نوازندگی میگذارند تا سال پنجاهوسه که عمویم فوت کرد، بعد از فوت عمویم، پدرم چونکه تنها مانده بود ادامه نداد. و در نوزدهم آذرماه بر اثر کهولت سن در گذشت. خانواده ما سیزده نفره بود. هفت پسر و هشت دختر، هیچکدام به این هنر علاقهای نداشتیم و ادامه ندادیم. در یک دهه گذشته تا قبل از فوت پدرم مقداری از عروسکها از بین رفت، تعدادی را هم چند سال پیش پدرم به موزه عروسکهای کاشان هدیه داد. و آن مقداری هم که در خانهمانده بود، یا گم شد و یا اینکه به خاطر قدمتی که داشتند پوسیدهشده بودند و از بین رفتند.
خبر درگذشت «لوطی رضاعلی جعفری» بعد از بیست و هشت روز در برخی از رسانههای ایران منتشر شد،در مراسم خاکسپاری «لوطیرضاعلی» هیچیک از مسئولین هنری و یا هنرمندان حضور نداشتند. به گفته فرزند این هنرمند، فراموش شدن این هنر علت عدم حضور آنها بوده است و تنها مردم منطقه بودند که برای لوطی نائین سنگ تمام گذاشتند.
هنر خیمهشببازی بر دو شکل دستی و نخی نمایش داده میشد، به عقیده بعضی از پژوهشگران این هنر، هنری ایرانیست که بعدها به کشورها و فرهنگهای دیگری انتقال پیدا کرده است.
نظامی گنجوی شاعر قرن ششم در هفت پیکر اشاره به شش هزار نوازنده، رقصنده هندی در ایران می کند که خیمهشببازان نیز در میان آنان بودند :
شش هزار اوستاد دستانساز
مطرب و پایکوب و لعبتباز
گِرد کرد از سواد هر شهری
داد هر بقعه را از آن بهری
محسن سراجی، نمایشنامهنویس و پژوهشگر هنرهای نمایشی در گفتوگویی که با «ایرانوایر» داشت تاریخچه این هنر را اینگونه بیان کرد:
در مورد تاریخچه خیمهشببازی نمیشود دقیق گفت چون اسناد و مدارک معتبر و کاملی در دست نیست، اما از قرن چهارم به بعد در ادبیات اسنادی هست که نشاندهنده وجود این هنر در فرهنگ ایران است. در قرن پنجم اسدی طوسی ۱ اشارهای میکند، نظامی و خیام هم در اشعارشان اینگونه اشارات را دارند. در بین همه اینها خیام اشارات مستقیمی، به شکل اجرایی، خیمه اجرا و صندوق عروسکها دارد، درحالیکه مابقی اشارهای دور به این هنر کردهاند. اما واقعیت این است که ما نمیتوانیم در مورد خیمهشببازی و یا سایهبازی مدعی باشیم که از زمان چادرنشینی ما ایرانیها باقیمانده است چراکه در برفرض مثال در اندونزی هم یک سوابقی از این هنر وجود دارد. ممکن است در هند و ایران همزمان بوده باشد اما اینکه بگوییم کاملاً از فرهنگ ایرانی متولد شده است خیلی نمیشود قاطعانه باشد.
« امیر سهراب پور» پژوهشگر عروسکها و اسباب بازیهای ایرانی از سال هشتاد و هفت طرحی پژوهشی درباره عروسک و اسباب بازیهای مناطق مختلف را آغاز کرد و در مهرماه سال گذشته با حضور مرضیه برومند، ،هنگامه مفید، پوپک عظیم پور و تعدادی دیگر از هنرمندان در خانه «جعفر علامه فیضی» روحانی و شاعر اواخر دوره قاجار موزه عروسکها و اسباب بازیها را در کاشان تاسیس نمود.
اما چطور شد که عروسکهای « لوطی رضاعلی» سر از موزه عروسکهای کاشان درآوردند و این لوطی فراموش شده، شناخته شد. «امیر سهرابیفر» در گفتوگو با «ایرانوایر» در مورد «لوطی رضاعلی» و عروسکهایش این گونه گفت:
لوطی محمد بنادکی یکی از بزرگترین لوطیهای اردکان و نائین بوده است. که نزد پدربزرگ خود بهصورت سینهبهسینه و تجربی این هنر را فراگرفته بود. طی تحقیقاتی که در مورد هنر خیمهشببازی داشتم، ایشان را پیدا کردم. متأسفانه ما با یک فرهنگ شفاهی روبهرو هستیم. اینگونه افراد در کل کشور پراکندهاند، گمناماند و تاکنون فرصت شناسایی این افراد نبوده است، ما اسامی دو خیمهشبباز در تهران را داشتیم و یک خیمهشبباز در شیراز، در تحقیقاتی که انجام میدادم یک خیمهشبباز در اصفهان و یکی در نائین را شناسایی کردم که همین «لوطیرضاعلی» یکی از آنها بود. حتماً بایداشخاص دیگری هم هنوز زنده باشند که ما نمیشناسیم و گمنام هستند. برای شناسایی این فرهنگ شفاهی و امثال «لوطی رضاعلی» ما نیاز به کارهای میدانی وسیعتری داریم.
مدیر موزه عروسک های کاشان در جواب به سوالی راجعبه نسل عروسکبازان و خیمهشببازانی که این هنر را سینهبهسینه آموختهاند و تاکنون زنده نگاه داشتهاند افزود:
خیمهشببازهایی که خیمهشببازی را نسل به نسل ادامه داده باشند اندکاند در حال حاضر یک نفر در شیراز است و دو نفر هم در تهران و اصفهان داریم. اینها فقط اطلاعاتی میتوانند در اختیار ما بگذارند وگرنه ازلحاظ اجرا از آن نسل کسی باقی نمانده است که قدرت اجرا داشته باشد. ما در موزه عروسکهای کاشان در کنار تحقیقاتمان تلاشهایی میکنیم برای حفظ این هنر، و در حال حاضر پیگیر این هستیم که عروسکهایی که «لوطیرضاعلی» به موزه هدیه داده است ثبت ملی شود. البته این را باید اضافه کنم که موضوع خیمهشببازی ثبت ملی شده است اما مجموعه عروسکها هنوز ثبت ملی نشده اند. در حال حاضر ما هفتادوپنج عروسک خیمهشببازی در موزه عروسکهای کاشان داریم که سه مجموعه را شامل میشود. قدیمیترین مجموعه عروسکی، بیست عروسکی است که «لوطی رضاعلی»به ما هدیه داده.این عروسک ها قدمتی صدو پنجاه ساله دارند.
بهرام بیضایی در کتاب نمایش در ایران پیرامون شکل، اندازه و لباس و جنس عروسکهای خیمهشببازی می نویسد:
بلندی قامت عروسکها یک وجب یا اندکی بیشتر است. لباس زنها روسری و شلیته و گاهی چاقچور به رنگهای مختلف؛ و لباس مردها گاه کلاه نمدی، پیراهن آبی یا قرمز، شلوار گشاد سیاه یا آبی و نیز لباسهای پهلوانی است.معمولا ًاز چوب و کهنه و در موارد معدودی با سر ِ گچی ساخته می شدند. از امیر سهراب پور ویژگی عروسکهای «لوطیرضا علی» را پرسیدم:
یکی از ویژگیهای عروسکهای لوطیرضاعلی این است که، این عروسکها متعلق به دورهای هستند که هنوز کاراکترهای عروسکها عوض نشده و عروسکها دستخوش تغیرات دنیای غرب نشدهاند، درواقع یک مجموعه عروسک ایرانی هستند، درحالیکه مابقی مجموعههایی که وجود دارند عروسکهای نایلونی و کائوچوییاند. یعنی این گونهاند که خیمهشببازها عروسکهای غربی را با تغییرات اندکی در لباس و یا کلا بهعنوان عروسکهای خیمهشببازی استفاده میکردند. این تغیرات از اواخر دوره ناصری به چشم میخورد. مثلاً خود ناصرالدینشاه برای سوگلیاش «انیسالدوله» عروسک فرنگی به سوغات میآورد، و از این دوره است که کمکم عروسکهای ایرانی کم میشود وعروسکهای فرنگی جایگزین این عروسکها میشود. با رونق مغازههایی که توسط غیر ایرانیها تأسیس شده بود و اجناسی غیر ایرانی داشتند، که یکی از همین اجناس عروسکها بوده اند. خیمهشببازها هم به خاطر آب و رنگ خوبی که این عروسکها داشتهاند و برای مردم هم مثل هر چیز فرنگی دیگری جذابیت داشتهاند از آن عروسکها استفاده میکنند و دست از ساخت عروسکهای ایرانی میکشند. مثلاً عروسک «شاه سلیم» که کاملاً مشخص است عروسکی فرنگی بوده که لباسش را تغیر دادهاند
وضعیت هنر خیمهشببازی در حال حاضر چگونه است. برای نسل امروز امکان و یا فضایی برای زنده نگاهداشتن این هنر توسط مسئولین هنری به وجود آمده است
امیر سهراب پور در مورد این هنر و فعالیتهایی که برای زنده نگاه داشتن این هنر می شود ادامه داد: در موزه عروسکهای کاشان ما یک گروه جوانی ایجاد کردهایم و تمرین میکنیم برای معرفی دوباره این هنر. تحقیق میکنیم و اجرا میگذاریم.
اما محسن سراجی پژوهشگر و مولف کتاب «نظریهی نمایش سیاهبازی» نگاهی دیگر دارد:
متأسفانه خیمهشببازی، شرایط خیلی مناسبی برای اجرا ندارد، و بخشی از عدم رواج داشتن این هنر به خاطر نبود حمایت دستگاههای مربوط است. حتی در دانشگاه گرایش خیمهشببازی نداریم. در دروس دانشگاهی نهایت تدریس به دانشجویان یک یا دو واحد خیمهشببازی است درحالیکه این هنر به خاطر پتانسیل بالا و قدمتی که دارد میتواند خودش یک گرایش هنری باشد. ما خیمهشببازی را در تاریخ که نگاه کنیم، تاریخی که بهجامانده و ما میتوانیم استناد کنیم به آن، میبینیم که در صفویه تا اوایل قاجاریه به اوج خودش میرسد، دقیقاً از زمانی که فرهنگ غرب وارد جامعه ایران میشود، گرایش و شیفتگی به غرب وارد فرهنگ و هنر ایران میشود وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه هم علتی میشود که این هنر روزبهروز به انزوا برود. شیفتگی به هنر غرب هنوز هم در ایران جایگاهی بهتر از هنر سنتی و ایرانی دارد. کافی ست به پایان نامههایی که دانشجویان ارائه میدهند نگاهی بکنیم. اکثراً اشاره و تکیه به نمایش و سنت غرب است تا هنر و سنت ایران.
۱ ابونصر علی بن احمد اسدی طوسی شاعر ایرانی قرن پنجم هجری و سرایندهٔ اثر حماسی گرشاسپ نامه است. وی در سال ۴۶۵ هجری درگذشت. مقبره وی در تبریز است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر