فرشته ناصحی، شهروند خبرنگار از ماهشهر و سربندر
مسابقات آشپزی اتفاق خوشانید و شادی بخشی است که این روزها در سراسر دنیا و حتی از طرف شرکتهای مشهوری همچون ال جی از دهکدههای دورافتاده تا در سطح منطقه و بین المللی برگزار میشود به این امید که بتواند لحظات مفرح و شادی بخشی برای شرکت کنندگان فراهم کند.
اما شکل و شمایل برگزاری مسابقه آشپزی هفته گذشته در ماهشهر توهین آمیز و به دور از مراعات شئونات انسانی بود و باعث دلخوری مردم شرکت کننده ، کودکان و افراد حاضر در این مسابقه شد.
مسابقه ای که میتوانست با مدیریت درست و منطقی منجر به شادمانی شود، به گونه ای برگزار شد که غالب شرکت کنندگان با احساس توهین شدگی و دلخوری فضای آنجا را ترک کردند در حالی که مسئولان شرکت کننده پشت سیمهای خاردار و فضای محصور دور غذاها در حال تست کردن مزههای متفاوت بودند و مردم شرکت کننده نیز این سوی حصارها نظاره گر این صحنه بودند.
روز هیجدهم بهمن ماه و مثل معمول سه سال گذشته با یک فراخوان از سوی شهرداری بندر امام خمینی از خانمهای خانه دار ساکن ماهشهر و سربندر دعوت شد تا در مسابقه بزرگ «آشپزی خانواده» شرکت کنند، داور مسابقه آقای «حمیدرضا رنجبر» از تهران بود و در آن شهر فراموش شده که هیچ تنوع و تفریح ویژهای وجود ندارد و این روزها آلودگی هوا هم مردم را خانه نشین کرده، این مسئله به شدت مورد توجه خانمهای ماهشهری از جمله من و سایر دوستانم قرار گرفت.
فراخوان برای شرکت در این برنامه از طریق تیزرهای تبلیغی و نصب بیلبوردها و بنرهای مختلف انجام شد و بر اساس آنچه که مسئولان برگزار کننده در مقدمه و حاشیه برگزاری این مراسم اعلام کردند چیزی قریب به صد خانوار با تهیه غذاهای متنوع در این مسابقه شرکت کرده بودند و جایزه ویژه این مسابقه صد هزار تومان پول نقد و یک عدد کتاب آشپزی آقای رنجبر بود.
بر اساس برنامههای اعلام شده قرار بود ساعت سه بعد از ظهر توسط هیات داوران غذاها تست شده و مردم حاضر در مراسم هم از غذاهای سایر شرکت کنندگان استفاده کنند و پس از سرو غذاها از مردم نیز در مورد غذاها نظرخواهی و سوال کنند.
اما بر خلاف اعلام قبلی و با تاخیر مسئولان و ورودد تدریجی آنان به همراه اعضای خانواده هایشان به محل برگزاری جلسه، مسابقه به هفت شب کشیده شد و این طبیعی بود که کودکان و افراد مسن حاضر در جلسه به علت حضور طولانی مدت در این مراسم گرسنه باشند اما شکل برگزاری مراسم به شدت توهین آمیز بود. غذاهای شرکت کننده در پس میلهها قرار داشتند، خانوادهها به فاصله بسیار پشت حصار شاهد و نظاره گر ورود مسئولان و خانوادههای آنان و سرو غذاها توسط آنان بودند.
ماجرا از تست غذاها به بذله گویی و خوش و بش مسئولان کشیده شد و بیشتر شبیه به برگزاری یک میهمانی خصوصی بود. پسر بچهای که توانسته بود از پشت میلهها خودش را به میز غذاها برساند و از سبد میوهٔ روی میز یک موز بردارد با پرخاش و تذکر مسئولان هم میوه را از دستش گرفتند و به بیرون از محوطهٔ غذاهای به نمایش گذاشته شده هدایت شد.
خود من به شدت احساس توهین شدگی میکردم به همین دلیل هم به هیچ کدام از غذاها دست نزدم ولی کنجکاو بودم واقعا ماجرا به کجا خواهد انجامید.
پیرمرد پیری که پشت میلهها روی زمین نشسته بود مدام از من میپرسید دخترم درها را باز کردند؟ الان چهار ساعت است اینجا نشستهام. نوهام غذا درست کرده و از من قول گرفته در این مسابقه شرکت کنم و از غذایش بچشم.
بر خلاف وعده ای که داده بودند و قرار بود مردم هم در جریان مسابقه و با تست مزه ها شرکت کنند، مجری برنامه پشت بلند گو مدام از مردم درخواست میکرد که تجمع نکرده و متفرق بشوند تا در نهایت نتیجه مسابقه به سمع و نظرشان برسد، یک ساعت این مراسم نه چندان دلپذیر بخور بخور مسئولان زیر نگاه کنجکاو مردم به طول کشید در نهایت درهای حصار را به روی میزهای بهم ریخته و غذاهای نیم خورده باز کردند .
مردم در نهایت در میان گرد و غبار هوای آلوده ماهشهر بدون اینکه لحظه فان و شادی را تجربه کرده باشند با احساس توهین شدگی به خانههایشان برگشتند
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر