تیترهای عجیب و غریب یا متفاوت و غیر متعارف در رسانههای ایرانی هر روز رواج بیشتری پیدا کرده است. تیترهایی که تا چندی قبل تصور میشد، تنها در روزنامههای محافظه کار وابسته به جناح راست یا روزنامههای ورزشی ایران دیده میشود، این روزها میتوان در دیگر روزنامههای داخل و یا وب سایتهای فارسی زبان خارج از ایران هم یافت. تیترهایی که گاه حاوی فحش و دشنامند. این تیترها درنگاه اول خواننده را جلب و حتیگاه متعجب میکنند.
در دو گزارش قبلی که در سایت خبرنگاران ایران منتشر شد. نگاهی انداختیم به نحوه عملکرد روزنامههای محافظه کارو همچنین روزنامههای ورزشی در این باره. در این گزارش اما سعی میکنیم دلایل افزایش این گونه تیتر زدن رابیشتر بررسی کنیم.
افزایش تیترهای غیر مرسوم توجه به احساسات مردم یا عوام گرایی
چرا مطبوعات و رسانههای ایران این روزها به سمت تیترهای عجیب یا متفاوت جذب شدهاند؟ آیا آنها میخواهند با تحریک احساسات نظر مخاطبان را جلب کنند؟ آیا راه دیگری برای برقراری ارتباط بیشتر و بهتر با مخاطب وجود ندارد؟ آیا این تیترها توهین آمیز، غیر حرفهای و عوام گرایانهاند یا فقط بازتاب دهنده تحولات زبانیاند که حالا به رسانهها راه یافتهاند. آیا میتوان این تیترها را تنها نوع متفاوت و غیر متعارف تیتر زدن دانست؟
مهدی جامی، روزنامه نگار و کارشناس رسانه در این باره به ما میگوید: «آنچه توجه شما را جلب کرده است نشانههای تغییری در فضای سیاسی و رسانهای ایران است به سمت پوپولیسم یا عوام گرایی. منتهی من ترجیح میدهم آن را توده گرایی بنامم که اشارهای هم به رفتار رسانهای حزب توده ایران در سال های مختلف حیاتاش دارد، خاصه در دوره مصدق. حزب توده مهمترین آموزگار توده گرایی در ایران بوده و هست. منتها در سال های اخیر از دو راه توده گرایی برگشته است: یکی تربیت شدگان قدیمی و بعد از انقلاب تودهای که همچنان در امور رسانهای فعالاند یا دوباره فعال شدهاند چه در بخش خصوصی یا دولتی و یا در رسانههای خارج از کشور و دیگری آشنایی عمیق اهل سیاست و فرهنگ در دولت ایران با عوام گرایی آمریکای لاتین خاصه ونزوئلا که از روابط نزدیکاش با احمدینژاد و اهل دولت او باخبر هستید.»
مازیار بهارى، روزنامه نگار، فیلم ساز و سردبیر وب سایت ایران وایر اما این جمع بندى مهدى جامى را رد میکند: «این دسته بندى هاى کلى مثل توده اى و آمریکاى لاتینى غیر علمى و گمراه کننده هستند. منظور کدام نشریه حزب توده است؟ دنیا؟ به سوی آینده؟ یا چلنگر؟ هر کدام از این نشریات حزب توده مشى مختلفی داشتند و بسیارى از بهترین روزنامه نگارهاى ایران مانند رحمان هاتفى و جهانگیر بهروز از اعضا حزب توده بودند. همینطور وقتی از آمریکاى لاتین حرف میزنیم منظور کدام کشور است؟ بعضی از برجستهترین روزنامه هاى جهان در کلمبیا و برزیل منتشر میشوند.»
جامی در پاسخ به این سؤال که این تیترها چقدر با اصول حرفهای روزنامه نگاری همخوانی دارند میگوید: «مساله این است که این تیترها خود را کاملاً با مردم گرایی یا مردم سالاری توجیه میکنند. بنابرین به شما خواهند گفت که به چه جراتی چیزی را که مردم میپسندند غیرحرفهای میشمارید؟ واقعیت این است که امروز یک شکاف کلان دو تعبیر از حرفهای بودن را جدا میکند. همان شکافی که مثلاً دولت احمدینژاد را از دولت خاتمی جدا میکند اینجا هم هست. احمدی نژادیها میگویند ما هستیم که بر خواست مردم مسلط هستیم و میدانیم مردم چه میخواهند. اهل اصلاحات هم میگفتند ما از مردم برخاستهایم و مستظهر به رأی مردم هستیم. کدامشان درست میگفتند؟ ظاهراً هر دو رأی داشتند و مردم را با خود داشتند. مردم سالاری هم ظاهراً همین است. پس اختلاف بین این دو دوره و دو دولت از کجا ست؟»
او تاکید میکند: «مساله این است که مردمی بودن به تنهایی کافی نیست. رسانههای تودهای ظاهراً دنبال مردم میدوند اما دقیق که نگاه کنید میخواهند مردم به دنبال آنها بدوند همانطور که دنبال ماشین احمدینژاد میدویدند. آنها صورتی از «مردم» درست میکنند که همان چیزی را میخواهند که آنها عرضه میکنند.»
مازیار بهاری اما این مقایسه را اساسا درباره بررسی تیترهای مطبوعاتی عجیب میداند: «من ارتباط ماشین احمدىنژاد و تیتر نشریات را متوجه نمیشوم، و اینکه چه طور میشود یک سیاست مدار با هویت و هدف مشخص را با تعدادى نشریه که تنها وجه اشتراکشان از نظر آقاى جامى برخورد توده وار با مردم است مقایسه کرد؟ به نظرم این مقایسه فردى است که از نظر بسیارى از ایرانیان یکى از مخربترین سیاستمداران تاریخ ایران است با رسانه هائى که به آنها علاقه نداریم. تنها براى اثبات یک نقطه نظر به خصوص است و علمى و منطقى نیست.»
علی اصغر رمضانپور، روزنامه نگار و معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی نیز در پاسخ به سؤال ما مبنی بر اینکه دلیل رواج این تیترها چیست: عوام گرایی یا توجه به خواست عمومی میگوید: «نمیتوان این سبک تیتر زدن را به عنوان تیترهای پوپولیستی یا عوام گرایانه محکوم کرد. برای اینکه پوپولیسم یا عوام گرایی مشخصه اصلی روزنامههایی است که بر جلب مشتریان یا مخاطبان رهگذر تکیه میکنند. فقط روزنامههایی میتوانند کمتر از تحریکهای عوام گرایانه استفاده کنند که متکی به گروه شکل گرفتهای از خوانندگان هستند که بر اساس عادت یک روزنامه را میخرند. چنین ویژگیای فقط در جوامع و شرایطی شکل میگیرد که روزنامهای آنقدر دوام داشته باشد که طی سالها بتواند گروه مخاطبان خود را شکل دهد.»
به گفته این روزنامه نگار در تیترهایی که برای تحریک سریع خواننده زده میشود، بار هیجانی و احساسی تیتر بیشتر است و این تیترها معمولاً روی تعمق و اندیشه ورزی خواننده حساب نمیکنند. اما روی دیگر این تیترها این است که روزنامه میخواهد احساس خود را بازتاب دهد. یعنی به جای اینکه تمایل داشته باشد واقعیت یا فکتی را بازگو کند میخواهد واکنش خود را نسبت به داستانی که نقل میکند بازگو کند.
«بگویید تیترهای غیر متعارف نه عجیب و غریب»
سردبیر وب سایت ایران وایر همچنین در پاسخ به این سوال خبرنگاران ایران که چرا این تیترهای عجیب و غریب در رسانههای ایرانی افزایش یافته است میگوید: «منظورتان از تیتر عجیب و غریب را متوجه نمیشوم. تیتر عجیب و غریب مثلا این است که بنویسید «حسن روحانى رئیس جمهورى مانند یک کرگدن!» یا «مرضیه افخم مثل یک روباه زوزه کشید!» به نظرم منظورتان تیترهاى غیر متعارفى است که ایران وایر هم هر از گاهى استفاده میکند تا مخاطب را جذب کند. ولى غیر متعارف بودن براى جذب مخاطب اگر با روح نوشته یا ویدئو و هدف رسانه بخواند غیر حرفه اى نیست. در ایران دفاع از حقوق اقلیت هاى جنسى، قومى و مذهبى براى بسیارى از افراد جامعه غیر متعارف است. اما لزوما بد نیست.»
مازیار بهاری، اما در پاسخ به این سؤال که آیا رواج این تیترها در رسانههای ایرانی غیرحرفهای، توهین آمیز و رواج عوام گرایی نیست میگوید: «به نظرم تفکیک تیتر به حرفه اى، پوپولیستى و توهین آمیز اشتباه است. روزنامههای سان و نیویورک پست از جناح راست و مجلههای نیشن و مادر جونز از جناح چپ توهین آمیزترین تیترها را در میان نشریات انگلیسى زبان منتشر میکنند و این نیز به سلیقه آنها بر مى گردد. بعضىها نیویورک تایمز را مى خوانند و بعضى دیگر نیویورک پست را. در یک جامعه چند صدایى همه این رسانهها مى توانند در کنار هم وجود داشته باشند. تیتر در بهترین حالت محتوا و شیوه نوشتن مطلب را در چند کلمه یا جمله بیان میکند، در عین حال از نظر احساسى هم تأثیر گذار است. کلاً به نظر من و خیلیهای دیگر بهترین نوع خبرنگارى راه یافتن به مغز افراد از طریق قلب و احساسات آنهاست. مثل خبرنگارى گابریل گارسیا مارکز که او هم از آمریکاى لاتین بود.»
به گفته او مثلاً تیتر «صدام حسین بى شرف به جهنم واصل شد» در نشریه اى حرفه اى که مخالف صدام حسین است کاملا قابل دفاع است، یا مثلاً تیتر پوپولیستى «همه دخترها و پسرهای خوشگل اینجا جمعاند» در نشریه اى براى نوجوانان، تیترى حرفه اى است. تیتر موقعى غیر حرفه اى است که با محتواى مطلب و یا رویه کلى آن نشریه فرق کند، مثلاً تیتر «خبر مرگش» وطن امروز توهین آمیز و عصبانى بود ولى غیر حرفه اى نبود، چون حرفه وطن امروز مخالفت با دولت هاى مخالف دولت ایران است. من شخصا با جریمه وطن امروز مخالف بودم. چون همانطور که روزنامه هاى اصلاح طلب حق داشتند درباره عالیجناب سرخ پوش بنویسند، وطن امروز هم حق دارد به ملک عبدالله توهین کند. اگر وطن امروز براى خبر فوت ملک عبدالله تیتر میزد «وزیر خارجه محبوب براى عرض تسلیت راهى عربستان شد.» کارى غیر حرفه اى کرده بود. در این تیتر اصل خبر که فوت ملک عبدالله است نیامده، و در ضمن براى خوانندههای وطن امروز دکتر ظریف وزیر محبوب نیست.
آیا تیترهای متفاوت مد شده است؟
آیا تیتر زدن هم مانند هر رفتار فرهنگی دیگر با پدیده رواج فرهنگی روبروست، به این معنا که وقتی رفتاری در جامعه برای نخستین بار رخ میدهد به تدریج بر رفتار دیگران تأثیر مینهد حتی در مواردی که این رفتار ناپسند است. به نظر میرسد در گذشته بیشتر روزنامههای جناح راست مانند کیهان و وطن امروز و روزنامههای ورزشی از این نوع تیترها استفاده میکردند، اما این روزها این نوع تیتر زدن به سایررسانهها هم رسیده است آیا این گونه تیتر زدن در رسانهها مد شده است.
رمضانپور در این باره میگوید: «وقتی سبکی از تیتر زدن حاوی نوعی نوآوری است (نوآوری لزوماً به معنای خوب نیست بلکه به معنای تازگی فرم و محتواست) به تدریج بر رسانههای دیگر هم تأثیر مینهد، اما هر رسانهای با توجه به سطح دانش و ویژگیهای سردبیری آن به نوعی این تأثیر پذیری را نشان میدهد. مثلاً انتخاب تیتر «خاک بر سر هوا» برای خبر افزایش غبار در هوای شهرها اگرچه تحت تأثیر همین سبک تیتر زدن خشم آلود کیهان و وطن امروز هست اما کوشیده است آن را با ترکیبی از دو عنصر خاک و هوا به بیان واقعیت نزدیک کند.»
او ادامه میدهد: «اما تیترهایی مانند تیترهای کیهان یا وطن امروز بیشتر بازتاب دهنده خشم و ناخشنودی سردبیری روزنامه نسبت به حوادث است که به شکل کلمات خشونت بار یا تحقیر آمیز یا همراه با تمسخر عینیت مییابد. این تیترها راوی واقعیتی در بیرون از روزنامه نیستند بلکه بازتاب دهنده واقعیتی در درون سردبیری روزنامه هستند. این تیترها بیش از اینکه ارزش روزنامه نگارانه داشته باشند از نظر فن تبلیغ و پروپاگاندا و عملیات روانی سیاسی بر مخاطبان خاص اهمیت دارند.»
او درباره روزنامههای ورزشی هم که از این گونه تیترها زیاد استفاده میکنند توضیح میدهد: «در مورد روزنامههای ورزشی در ایران ماجرا از قرار دیگری است. این روزنامهها به زبانی نزدیک میشوند که زبان مخاطبان آنان است. واقعیت این است که روزنامههای ورزشی که از زبان رایج در استادیومهای ورزشی فاصله میگیرند با استقبال وسیع مخاطب روبرو نمیشوند. ممکن است این گونه تیترها اهل ادب را نگران و ناراحت کنند اما از دید جامعهشناسی زبان این تیترها بازتاب دهنده تحولات زبانی هستند که در جامعه رخ میدهند و بازتاب یافتن آن در رسانههای همگانی بسیار عادی و طبیعی است.»
سایت ایران وایر یکی از وب سایتهایی است که از تیترهای غیر متعارف استفاده میکند. هر چند سایت های دیگری چه در داخل ایران و چه خارج از ایران همگاه از این نوع تیترها استفاده میکنند. تیترهایی کهگاه حاوی دشنامند. آیا این وب سایتها نیز تحت تأثیر این رواج فرهنگی قرار گرفتهاند.
از بهاری درباره این تیترها میپرسیم تیتری مانند«بکشید مادر قحبه» یا مثلا «یزید، فاک یو!» که چندی پیش در این وب سایت منتشر شد.
او در توضیح می گوید: «بکشید مادر قحبه را» درباره اعدام، یا مثلا «یزید، فاک یو!» درباره شعارنویسى عجیب ایام عاشورا (این نوشته دوم دقیقا چیزى بود که روى شیشه یک ماشین نوشته بودند) را تیترهایی غیر متعارف میدانم نه عجیب و غریب به گفته شما. بکشید مادر قحبه را «مطلبى است از زبان جوانى با حداقل تحصیلات که با دیدن اعدام فردى که یکى از اعضا خانوادهاش را کشته بود دچار آشفتگى ذهنى شده. تیتر این مطلب باید در خواننده شوک ایجاد میکرد و در ضمن شیوه نوشتن آن گزارش را نیز منتقل میکرد، بنابراین تیترى مناسب و حرفه اى بود. در ضمن ایران وایر وب سایتى براى عامه خوانندهها و شهروند خبرنگارها است تا اخبار را به اشتراک بگذارند و احساسات خود را بیان کنند. بعضى مواقع به نقل از شخصیت اصلى یا فرعى داستان از فحش استفاده میکنیم. در اکثر موارد این تیترها براى جذب عامه مردم به مطالب و ویدئوهایى است که درباره حقوق شهروندى، فساد، نگاه ابزارى به زن و موضوعات دیگر است که معمولا در حیطه اختیار نشریات آکادمیک و روشنفکرى بودهاند.»
از رمضانپور هم درباره تیتر ایران وایر از جمله تیتر «بکشید مادر قحبه را» و دیگر تیترهای مشابه در دیگر رسانههای ایران میپرسم: «از این نوع تیترها که ترکیبی است از تیترهای احساسی و غیر متعارف با سبک گویش عوامانه در رسانههای انگلیسی زبان هم میتوان دید. در روزنامههای بریتانیایی رسم است به جای کلمهای که حاوی دشنام یا کلمهای رکیک است از سه نقطه یا ستاره استفاده میشود. چنین صراحتی شاید در یک سایت قابل تحمل باشد اما روزنامهای که در کوچه و خیابان منتشر میشود یادآور رفتار رکیک و ناخوشایند و آزار دهنده است. به همین دلیل در روزنامه نگاری حرفهای حساسیت بیشتری بر انتخاب تیترها اعمال میشود و معمولا دبیر یا سردبیری که در رده بالاتر از روزنامه نگار نویسنده مطلب است، در نهایت تیتر را انتخاب یا تایید میکند. در مورد ایران وایر روشن نیست که چنین نظارت بالاتری وجود ندارد یا اینکه تعمدا نوع انتخاب تیترها در این رسانه نیز با توجه به بالا بودن رقابت به سمت تیترهای تحریک کننده پیش رفته است. البته روشن است که این ارزیابی نباید مانع آزادی و محدود کردن حق حرفهای یک رسانه در انتخاب تیتر باشد.»
مهدی جامی درباره رواج این نوع تیترها به سایر رسانهها از جمله این وب سایت نظر دیگری دارد: «ایران وایر نمونه خیلی جالبی است. اینجا اصلا مساله فروش و جذابیت اقتصادی معنا ندارد. ایران وایر با جلب کمک نهادهای بین المللی اداره میشود وانگهی روزنامه ندارد که روی دکه بگذارد و بخواهد بفروشد. بنابرین مساله بر میگردد به روش جذب مخاطب یا روش نفوذ و تعریفی که از مخاطب و نفوذ دارد. البته نه هر مخاطبی. مخاطب بیشکل توده وار. و نه نفوذ خرد و هوشیاری مدنی که نفوذ بر پایه قدرت بخشیدن به عواطف و تصورات و توهمات.»
به عقیده جامی رسانههایی مثل ایران وایر یا خودنویس یا کیهان تصوری از مردم و مخاطب دارند که برای آن تصور مینویسند. او این رسانهها را به شدت ضد الیت میداند.
او برای حرفهایش مثالی میآورد: «روش این رسانههای خارج از ایران را مثلا با «من و تو» که آن هم در خارج کشور است بسنجید متوجه میشوید که تفاوت مهمی وجود دارد که ناشی از تفاوت در بینش و دستور کار است. من و تو هم یک شبکه عامه پسند است. اما عوام گرا و توده گرا نیست. پس میشود پوپولیست نبود اما محبوب و پرمخاطب بود. منتهی پوپولیستها دستور کار سیاسیشان ضدیت با الیت و اتکا به چیزی به نام مردم و توده است چون از طرف آن مردم میتوانند همه جور قواعد رسانهای را زیر پا بگذارند. این برایشان جذاب است. الیت و عقل دست و پا گیر است. آنها میخواهند رها باشند. بنابرین از بنیان با قواعد و اصول توافقی ندارند.»
مازیار بهارى اما در جواب انتقادات مهدی جامی میگوید: «اینکه کسى خودنویس، کیهان و ایران وایر را در یک گروه قرار دهد دلیل ناآشنائى او با رسانه است. آقاى جامى نماینده تفکرى است که هیچ کار غیر متعارفى را بر نمى تابند، با زبان نسل جوان آشنا نیستند و با وجود اینکه خبرنگارى کردهاند دل مشغولى آنها کار آکادمیک، آن هم از نوع قدیمى آن است. هر رسانه اى را که الیتیست نباشد ضد الیت میدانند، چون به دلیل جزم اندیشى فکر مى کنند که تو یا باید طرفدار گروهى باشى یا ضد او. براى این افراد قابل تصور نیست که میشود از زبان ساده و حتى فحش براى جلب مخاطبان استفاده کرد.»
دلایل اقتصادی، افزایش بازدید کننده یا پرفروش شدن
برخی کارشناسان رسانه معتقدند رواج این تیترها دلایل اقتصادی دارد؟ آیا نمیتوان تیتر جذاب زد، فحش نداد و جذاب هم نوشت.
مهدی جامی معتقد است: «حتما هزار جور تیتر جذاب میتوان زد و پرفروش بود و پوپولیست هم نبود. در روزنامهها و رسانههای غربی یک ژانر «خبر عجیب» داریم که وظیفهاش همین است. یعنی بگردید خبرهای کمیاب و عجیب اما واقعی پیدا کنید و آنها را برجسته کنید. این طبعا مخاطب عمومی را جلب میکند. اما توده گرایان به این چیزها کار ندارند چون به واقعیت کار ندارند. آنها برای حفظ هیجانهای گروهی و تعصبات گروهی تیتر میزنند. آنها نمیخواهند اطلاعات بدهند. نمیخواهند به دانش مخاطب اضافه کنند و او را با ارائه واقعیت با تازگیهای دنیا آشنا کنند.»
او به روش روزنامه کیهان اشاره میکند: «کیهان مثال خوبی دراین باره است. این روزنامه هیچ پروای واقعیت ندارد و تا زمانی که واقعیت اساس نباشد تیتر روی هواست. هر طوری خواستید آن را بچرخانید. همین که به مذاق گروه شما و مخاطبان خاص شما خوش آمد کافی است. اگر کسی مطالعهای روی تیترهای کیهان بکند نکات مهمی از میزان پایبندی این رسانه به واقعیت روشن خواهد شد.»
او تاکید میکند: «در باب اقتصاد هم باید بگویم مساله اقتصادی دست کم در ایران اصلا مسالهای نیست! شما فکر میکنید این روزنامهها دغدغه فروش دارند؟ از نظر من اصلا چنین دغدغهای ندارند. دغدغه آنها جلب توجه است نه فروش. آنها میخواهند بر بازار رسانه و بر اذهان مسلط شوند. میخواهند با تیترهای درشت و حرفهای عجیب و مواضع تند عرصه را از آن خود کنند. فروش مساله آنها نیست. پشت همه این روزنامهها به پول رانت گرم است.»
تیتر خوب چه ویژگیهایی دارد
«در درسهای روزنامه نگاری در باره عنوان یا سر خط یا به تعبیر رایج در ایران «تیتر» به مشخصاتی مانند کوتاه بودن، رسا بودن، دقیق بودن یا برانگیزاننده بودن اشاره میشود.»
این توضیحی است که رمضانپور درباره ویژگیهای یک تیتر خوب میدهد او اما بلافاصله به مساله رقابت هم اشاره میکند: «اما وقتی رقابت بر سر جلب خواننده در میان رسانهها بالا میگیرد، نوآوری در تیتر رواج بیشتری مییابد. بنابر این نوآوری در تیتر یکی از مهمترین شگردهای روزنامه نگاران برای به اصطلاح فروختن مطلب است.»
به گفته او این امر هنگامی اهمیت بیشتری مییابد که تیتر، تیتر اصلی یک روزنامه باشد. در جوامعی که معمولا روزنامهها به دلیل محدودیتهایی مانند سانسور یا منابع یکسان از مطالب تقریبا مشابهی برخوردارند تیتر اهمیت بیشتری مییابد. به تعبیر دیگر در کشوری مانند ایران که روزنامهها اغلب به بولتنهایی برای انتشار اخبار خبرگزاریها یا روابط عمومیهای دولتی تبدیل میشوند اینکه ماجرایی را با چه تیتری منتشر کنیم، اهمیت بیشتری مییابد. در چنین شرایطی تیتر بیشتر بازگو کننده موضع روزنامه است. به این ترتیب دو عنصر در تیتر اهمیت بیشتری مییابد یکی تحریک کننده بودن و دیگری صراحت در بازتاب دادن موضع سیاسی. در این شرایط معمولا عناصر دیگری که باید در تیتر وجود داشته باشد قربانی این دو عنصر میشود. عناصری مانند بیان فکتها یا واقعیتها یا دقت و اعتبار.
جامی هم در این باره میگوید: «برای تیتر خوب شما نیاز دارید به بینش سالم رسانهای که متکی بر اطلاع رسانی و دیدبانی قدرت است و از روشهای هیجانی و ضدیت سازی و تحریک دوری میگزیند و مراقب است به جای تکیه بر احساسات بیمهار مخاطب به عقل و درایت او تکیه کند و خود را قاعده مند و متکی به اصول بشناساند (و مثلا در تصحیح خطا پیشگام است)؛ تیتر شعار و رهبر رسانه شما ست. من بر این بینش تکیه میکنم و آن را اساس میدانم. اگر پذیرفتیم که تیتر ما بینش ماست و آماده بودیم از اصول روزنامه نگاری بیاموزیم باقی مساله تکنیک است و مهارت یافتن در تکنیک تیتر.»
او ادامه میدهد: «تیتر هم دنیای خلاقه خود را دارد و از نظر من یکی از خلاقترین بخشهای کار رسانه است. به همین دلیل من با محدودیتهای این است و جز این نیست با تیتر برخورد نمیکنم. اما آنچه قطعی است این است که زبان تیتر باید فارسی خوب و گویای مطلبی باشد که بر صدر آن نشسته است کوتاه و جذاب. تیتر خوب راهنمای مخاطب برای چگونه خواندن یک متن است. برای همین یک مطلب واحد با دو تیتر متفاوت بیتردید هم تعداد مخاطبان متفاوت خواهد داشت هم دو جور و با دو تاکید متفاوت خوانده خواهد شد.»
مازیار بهارى اما درباره ویژگیهای تیتر خوب تاکید میکند: «در جهان ما جاى کافى براى انواع و اقسام رسانهها هست. نشریات آکادمیک، علمى، خبرى، خبرى بى طرف، خبرى جانب دار و غیره. من به رقابت آزاد اعتقاد دارم و اینکه صفاتى مانند سالم، فاخر و غیره باید از طرف مخاطب مشخص شوند و نه دولت، حوزه علمیه و کارشناسان رسانه. تا زمانى که رسانه اى به طور علنى کسى را به ارتکاب خشونت تحریک نکرده آن رسانه باید آزاد باشد. نهایتا این مخاطب و مصرف کننده رسانه است که تصمیم مى گیرد چه رسانه اى استحقاق ماندن را دارد یا ندارد. باید و نبایدها در بازار آزاد رسانهها آب در هاون کوبیدن است.»
آیا باید در آینده منتظر فراگیرتر شدن این شیوه تیتر زدن هم باشیم؟ آیا این یک رفتار فرهنگی رسانهای است که به سرعت رو به رواج گذاشته است. اگر در آینده این شیوه بیشتر رواج یابد باید انتظار چه تیترهایی را از رسانههای فارسی زبان داشت؟ تیترهای عجیب و غریب یا به تعبیر برخی روزنامه نگاران غیر متعارف و متفاوت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر