close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

همچون یک مادر برای گربه‌های شهر

۱۲ بهمن ۱۳۹۳
شما در ایران وایر
خواندن در ۵ دقیقه
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر
همچون یک مادر برای گربه‌های شهر

بزرگمهر رسولی، لواسان

شهروند خبرنگار

 

 

درست شبیه مادری که نگران خورد و خوراک بچه‌هایش باشد گوشت‌ها را خورد و نرم می‌کند و جلوی گربه‌هایی که اطرافش حلقه زده‌اند می‌ریزد. گربه‌ها هم که انگار او را می‌شناسند از همان لحظه اولی که وارد پارک شد اطرافش جمع شدند تا وعده غذایی امروزشان را از دستان مهربان او بگیرند.

این قصه زنی است که هر هفته دو بار برای گربه‌های پارک خانه هنرمندان در مرکز تهران از قصابی محل گوشت می‌خرد تا آنها از گرسنگی تلف نشوند. خودش ماجرا را اینطور روایت می‌کند: «این گربه‌ها خیلی مظلومند، هیچ کس به فکرشان نیست، حتی خیلی از مردم زورشان می‌آید ته مانده غذاهایشان را به آنها بدهند. به همین خاطر من چندسال است، هر هفته دو بار، روزی 4 ، 5 کیلو گوشت مرغ می‌گیرم و برایشان می‌آورم.»

گوشت‌ها را که بیشتر شامل قسمت گردن مرغ هستند با سنگی که در دست دارد روی لبه سیمانی پارک می کوبد تا نرم شوند و گربه ها راحتتر بتوانند آنها را بخورند. بی آنکه سرش را بلند کند، همانطور که کارش را می‌کند می‌گوید:« این گوشتها چون خام هستند خوردنشان برای گربه‌ها سخت است، بعضی وقتها که فرصت کنم وقتی گوشت را خریدم به خانه می‌روم، آنها را در آب نیم پز می‌کنم تا نرم شوند بعد برای گربه‌ها می‌آورمشان. اما وقتهایی هم هست که فرصت این کار را ندارم، مثل امروز، که با کوبیدن گوشتها با سنگ سعی می‌کنم خوردنشان را برای گربه‌ها راحتتر کنم.»

گربه‌ها اطرافش جمع شده‌اند و انگار که بوی او را حس کرده باشند لحظه به لحظه بر تعدادشان هم افزوده می شود. گربه‌ها دوان دوان از این سو و آن سوی پارک سمت زن میانسال می آیند، مودب و آرام اطرافش چمباتمه می‌زنند و منتظر سهم غذای امروزشان می‌مانند. بعضی‌ از گربه‌ها هم خودشان را برایش لوس می کنند، نزدیک‌تر می شوند، بدنشان را به دست و پاهای زن می‌مالند و با چهره و چشمهای مظلومشان به او نگاه می کنند تا زودتر سهمشان را بگیرند.

خرید این مقدار گوشت مرغی که هر هفته دو بار سهم غذای این گربه‌هاست برای این زن 20 تا 30 هزار تومان هزینه بر می‌دارد.

در مدتی که زن مشغول خرد کردن و آماده کردن گوشت‌ها برای گربه‌هاست هر رهگذری که از کنارش می‌گذرد، از دیدن جمیعت گربه‌هایی که اطراف او حلقه زده‌اند مدتی مکث می کند با تعجب به صحنه نگاه می‌کند و بعد راهش را ادامه می‌دهد، بعضی هم سریع گوشی‌های موبایلشان را در می‌آورند و عکس و فیلم می گیرند لابد برای فیسبوک و اینستاگرامشان.

اگر چه پاییز و زمستان امسال تهران برف و سرمای چندانی به خود ندید اما وقتی هوای شهر برفی و بارانی می شود، یا دما خیلی پایین می‌آید وضعیت گربه‌های شهر از همیشه بدتر می‌شود. زن این را می گوید و ادامه می دهد:« فصل زمستان بدترین وقت برای این گربه‌هاست، غذا پیدا نمی‌کنند، کسی هم که به فکرشان نیست، به همین خاطر بیشتر گربه‌های شهر لاغر و مردنی هستند، من سعی می‌کنم اگر بشود در طول فصل زمستان و وقتهایی که هوا سرد است به جای هفته ای دوبار، دفعات بیشتری برای گربه‌ها غذا بیاورم. اما خب وضعیت اقتصادی و مشکلات دیگر همیشه اجازه نمی‌دهد.»

از او درباره واکنش مردم و رهگذران می‌پرسم، پاسخ می‌دهد: «واکنشها متفاوت است، برخی تحسین و تشویق می‌کنند و حتی سعی می کنند در این کار به من کمک کنند، اما برخی هم که البته تعدادشان کمتر است سرزنش می‌کنند، می‌گویند گربه‌ها آلوده هستند، مریض می شوی و ... به نظر برخی هم این گربه ها آفت هستند و باید از بین بروند. اما خوشبختانه تعداد این دسته خیلی کم است.»

فقط او نیست که دلش به حال گربه‌های شهر می‌سوزد و برایشان غذا می‌آورد، بر اساس گزارشهای وبلاگی و فیسبوکی شهروندان، حداقل دو زن دیگر یکی در پارک ملت و دیگری در پارک لاله نیز هستند که سالهاست به این کار مشغولند، آنها را گربه‌ها و کلاغ‌های پارک ملت و پارک لاله می‌شناسند.

محمد درویش فعال و کارشناس شناخته شده محیط زیست، سال 88 در وبلاگ خود یک پست درباره زنی نوشت که هر روز برای گربه‌ها و کلاغ‌های پارک ملت غذا می‌آورد، این بخشی از نوشته درویش است:« یک بانوی ایرانی در این شهر است که هر روز ساعت ۱۰ صبح به پارک ملّت می‌رود تا به گربه‌ها و پرندگان پارک غذا دهد. او ۹ سال است که دارد این کار را انجام می‌دهد و برایش فرقی نمی‌کند که هوا گرم است یا سرد و برف می‌بارد یا باران ... پیرزن دل پردردی داشت، می‌گفت: گربه‌های من قبلاً خیلی بیشتر بودند، امّا یه عده مردم‌آزار آنها را می‌کشند یا معلول می‌کنند ... او با صاحب رستوران روبروی پارک قرار گذاشته است تا ته‌مانده‌ی غذای مشتریانش را به قیمتی ارزان‌تر در اختیار او قرار دهد. می‌گفت: روزی ۸ کیلومتر پیاده می‌آیم تا به اینجا برسم و گاه از همین غذای گربه‌ها و کلاغ‌ها می‌خورم .»

علاوه بر این ها در محله نارمک تهران نیز مردی میانسال به نام بهرام زینعلی زندگی می کند که اهالی منطقه به او لقب پدرخوانده گربه‌ها داده‌اند. مردی با یک پیکان قدیمی آبی رنگ که هر روز گربه‌های محله‌های مختلف نارمک را به گردن مرغ و شیر میهمان می‌کند.

وبلاگ دیده بان گربه‌های ایران به نقل از بهرام زینعلی که می گوید این گربه‌ها بچه‌های من هستند نوشته است: «وقتی من توی این سالها به حیوانات کمک میکردم انتظار داشتم مردم با دیدن من به این کار تشویق بشن و بتونم کمی فرهنگ حیوان دوستی رو بین اونها رواج بدم، اما اکثریت مردم ما هر روز سنگدل‌تر میشن و وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم گذشته خیلی بیشتر از امروز به حیوون‌ها محبت میکردن.. امیدوار بودم وقتی میبینن یکی مثل من که همه چیزش رو از دست داده خیلی وقتها گرسنه میمونه تا گربه‌ها رو سیر کنه کمی به خودشون بیان و از اینهمه عشق و صفای حیوون ها بهره مند بشن.. ولی افسوس که این اتفاق اونطوری که فکر میکردم نیفتاد...»

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اینترنت و تکنولوژی

معرفی «ویکر»‌؛ نرم‌افزاری امن برای ارسال پیام‌

۱۲ بهمن ۱۳۹۳
سعید جعفری
خواندن در ۳ دقیقه
معرفی «ویکر»‌؛ نرم‌افزاری امن برای ارسال پیام‌