نويسنده ميهمان: سيمين گلی
فکر میکنم از بدو اختراع خط و شکل گیری منابع مکتوب در تاریخ بشریت، انتقاد از زنان و تلاش برای فرو بردن آنها در نقش همسر، مادر و نیروی کار بی مزد و مواجب در خانه، جزو لاینفک این منابع بوده است. البته زنان هم در مقابله با این تبعیض آشکار بی دفاع نمانده و اگر چه نتوانستهاند قهرمانانی در حد و اندازههای چنگیزخان و هیتلر به جامعه بشری تقدیم کنند، اما نمایندگانی داشته اند که نام زنان را در تاریخ با قدرت گره زدهاند. نابودی تخت جمشید به اغوای یک زن صورت گرفته، لوکرس بورژیای ایتالیایی تا توانسته آدم کشته، و ملکه ویکتوریا زن چندان دلرحمی نبوده است. در عرصه دسیسههای داخلی هم نقش مهدعلیا، والده مکرمه ناصرالدین شاه در قتل امیرکبیر انکارناپذیراست.
هر چه به تاریخ معاصر نزدیکتر میشویم نقش تاریخی زنان مثبتتر میشود و زنانی مثل گلدامایر و ایندیرا گاندی چهره بهتری از زنان سیاستمدار را به نمایش میگذارند، اما قدرت نمایی امثال همان چند بانوی متفاوت باعث شکل گیری دیدگاههایی شده که زنان را در بروز هر مشکلی در تاریخ بشر مقصر میدانند، تا جایی که حتی استاد سخن، حکیم فردوسی طوسی سروده است:
زن و اژدها خفته در خاک به جهان پاک ازین هردوناپاک به
به سالهای معاصر که می رسیم از استاد شادروان باستانی پاریزی تاریخدانتر نداریم. ایشان در کتاب خاتون هفت قلعه نوشته در هر اتفاق تاریخی میتوان رد پای یک زن را پیدا کرد و با اشاره به سوره نور اعتقاد داشته حتی خدا هم وقتی به زنان می رسد تکلیف خود را با آنان نمیداند و به "هن هن" میافتد.
از تاریخ و شاهنامه و قرآن که بگذریم وبه مشکلات امروز ایران اسلامی که نگاه کنیم میبینیم همه بزرگان گذشته و معاصر در اظهار نظرهای خود محق بودهاند و در تک تک مشکلات بزرگ امروز ایران اسلامی ردپای زنان به وضوح قابل مشاهده است، بد نیست به معدودی از این مشکلات نگاهی بیاندازیم:
1- سست شدن بنیان خانواده در اثر علاقه زنان به تماشای شبکههای ماهوارهای و تقلید از قهرمانان زن سریالهای کلمبیایی و ترک باعث شده آمار ازدواج به شدت کاهش یافته و آمار طلاق افزایش یابد. و صد البته که وضعیت بد اقتصادی و فرهنگ مردسالار هیچ دخالتی در بروز این مشکل نداشتهاند.
2- کاهش علاقه دختران نوجوان و جوان به حجاب و عدم توفیق کارگزاران دولت اسلامی در محجبه کردن زنان کشور به شکل مورد نظر خودشان. در پژوهشی که بسیج انجام داده افزایش تحصیلات مادران یکی از عوامل 19 گانه این پدیده برشمرده شده است. راه حل این مشکل را استاندار اردبیل همین هفتههای پیش در قالب حذف فیزیک و ریاضی از برنامه درسی دختران و زودتر فرستادن آنان به پستوی خانهها پیشنهاد کرده است.
3- افزایش آمار بیکاری. نرخ بیکاری در سال 1393 حدود 15 درصد برآورد شده و پیش بینی شده تا سال 1400 به 21 درصد برسد. در جستجوی علت این پدیده اینطور ذکر شده که زنان تحصیلکرده شغلی را که باید به مردان بیسواد داده شود میقاپند و مردان مذکور بیکار میمانند، به طوریکه نمیتوانند حتی دو ساعت در هفته کار کنند که بر اساس معیارهای وزارت کار ایران شاغل محسوب شوند. جالب این است که بر اساس آمار رسمی تنها 11 درصد زنان کشور شاغلند. اینها مواردی هستند که برای اثبات آنها به سادگی و با چند جستجوی ساده در اینترنت میتوان به مستندات بیشماری دست یافت. اما نقش زنان در جامعه تنها در این مختصر نمیگنجد، در واقع بروز مشکلات بیشمار دیگر جامعه هم به نحوی از انحاء به زنان مربوط میشود.
خوب من سه شنبه هر هفته به دعوت همايون خيری این بلاگ را مینويسم و ايشان نمیتواند تا اطلاع ثانوی دعوتش را پس بگيرد. بنابراين روزهای سهشنبه هر چه فرياد داريد بر سر من، سيمین گلی، بکشيد. حالا برويم اين هفته را شروع کنيم.
**************
زنان و مشکل اضافه وزن در جامعه ایران
آمار چاقی در ایران بالاست. بر اساس این خبر نیمی از جمعیت ایران چاق هستند، و آمار زنان چاق هم رو به افزایش است. علاوه بر این، گزارش اخیر وزارت بهداشت نشان میدهد مردم ایران در حال خودکشی دسته جمعی با شکر، نمک و روغن هستند.
هر چند در افزایش آمار چاقی در ایران چندین عامل نقش دارند، به عکس مواردی مثل کاهش آمار ازدواج یا افزایش بیکاری، نسبت دادن سهم بیشتر بروز این معضل به زنان به تلاش چندانی نیاز ندارد. به عقیده یکی از نظر دهندگان سایت تابناک در بخش دیدگاههای همین خبری که به خودکشی دسته جمعی با شکر و روغن و نمک اختصاص دارد، چون زنان به دنبال کار و تحصیل رفتهاند و دیگر آشپزی نمیکنند، اعضای مظلوم خانواده محکومند بروند فست فود بخورند و چاق شوند. حالا چطور 11 درصد زنان کشور توانستهاند با عدم آشپزی، نیمی از جمعیت کل کشور را چاق کنند و 89 درصد زن خانه نشین دخالتی در این فاجعه نداشتهاند، سوالی است که یافتن پاسخ آن شاید به نگارش چندین پایان نامه در رشته علوم اجتماعی نیاز داشته باشد.
البته فست فود واقعا هم میتواند یکی از عوامل چاقی در هر جامعهای به حساب آید، اما تنها عامل نیست، مشکل اصلی در جای دیگری نهفته است؛ وقتی در جامعهای به هر شکل ممکن سعی کنند جلوی فعالیت اجتماعی زنان را بگیرند، امکان ورزش برای زنان به راحتی فراهم نباشد و خانه نشینی آنان فضیلت محسوب شود، نتیجه این میشود که اول زنان کم تحرک شوند و بعد سعی کنند در زمینههای دیگر هنرنمایی کنند. برخلاف نظر خواننده سایت تابناک، آشپزی نکردن زنان نیست که مردم را چاق کرده، برعکس، آشپزی کردن آنان است که خودش به یک عامل خطرساز تبدیل شده، در واقع شکر، نمک و روغن در آشپزی ایرانی از عوامل خوشمزه کننده غذا به شمار میآیند.
از آشها و سوپها شروع کنیم که از سادهترین و مفیدترین غذاها هستند، اما در آشپزی ایرانی این ویژگی خود را حفظ نمیکنند. در ایران آش بدون سیرداغ و پیازداغ مفصل با روغن فراوان و احیانا مقداری کشک شور اصلا آش محسوب نمیشود، استفاده از سس سفید با ترکیب آرد و کره و شیر یا خامه هم از فرمولهای خوشمزه ساز سوپ است. و به همین سادگی یک بشقاب آش یا سوپ که پیش غذا محسوب میشود به اندازه یک وعده غذای مفصل به بدن انرژی میرساند. تکلیف انواع کبابهای چرب و خورشهای جا افتاده ای که یک بند انگشت روغن رویشان میایستد - و معمولا هم همراه با پلوهای سرشار از چربی سرو میشوند - و دسرهای پرکالری هم که روشن است.
اگرچه در عرصه آشپزی حرفهای مردان صاحبنام کم شمار نیستند، اما در خانوادههای ایرانی معمولا مقامهای نخست رقابتهای آشپزی در اختیار زنان قرار دارد. تعداد زنانی که در کلاسهای آشپزی و شیرینی پزی شرکت میکنند یا از طرفداران پر و پا قرص برنامههای آشپزی تلویزیونی به شمار میروند کم نیست. علاوه بر این، از مهمانیها و مراسم عروسی و عزای معمولی که بگذریم، در جامعه اسلامی شرکت در مراسمی مثل سفره ابوالفضل، ختم انعام و روضه خوانی بسیار توصیه شده است، بانوان مسلمان در ایران اسلامی حتی اگر خیلی هم چشم به ثواب اخروی نداشته باشند برای سرگرمی و تنوع هم که شده این مراسم را با شکوه تمام برگزار میکنند و ثمرات جانبی آن هم اضافه وزن است. آنچه این شرایط را بدتر میکند این است که مادران در پرورش عادات رفتاری کودکان هم نقش پررنگی دارند. همانطور که مادران تحصیلکرده فرزندانی پرورش میدهند که در زمینه تحصیل موفقترند، مادران کم تحرک هم فرزندان چاق پرورش میدهند.
بر اساس آمار، از جمعیت 75 میلیونی ایران تنها 15 میلیون نفر گاهی ورزش میکنند در حالی که اگر جامعه ما سالم بود این عدد باید در حد 30 میلیون نفر میبود. به نظر من حالا که وزیر بهداشت مصمم شده سر و سامانی به وضع تغذیه مردم بدهد بد نیست صدا و سیما را هم مکلف کنند سهم روزانه برنامههایی با محور تغذیه سالم و اهمیت ورزش را با برنامههایی که در آنها مهمانان برنامه در مورد رضایت خداوند از زنانی که درآمدشان را دربست به شوهرانشان تقدیم میکنند – یا از ساطع شدن اشعه پیرکننده از چشم مردان داد سخن میدهند - برابر کنند. شاید اینطوری قدری از بار گناه زنان در چاق شدن 35 میلیون ایرانی کاسته شود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر