روز اول. اسيدپاشی در اصفهان در صدر خبرهای داخلی ايران است و میشود گفت یکی از کلیدیترين شهرهای ايران در حمايت از نهادهای مردمی مذهبی دچار عوارض همین نهادها شده است. وضعيت شبيه است به فيلم "به نام پدر" ابراهيم حاتمیکیا. جايی که پدر مينگذاری کرده حالا برای دخترش ناامن است. طبیعیست که وضعيتی که برای حکومت درست شده پيچيدهتر از آن است که با پيگيری انتظامی- امنيتی بشود به آن فيصله داد. پيچیدگی موضوع در اين است که حتی اگر باور به امر به معروف تا حد تنبيه کردن پيش برود موضوع اسيدپاشی تنبيه را به حد مرگ ارتقا داده ولی آن که کشته شده هنوز میتواند در شهر قدم بزند و از قضا گرامی هم داشته بشود. در واقع کشته شدگان بسياری از اعتراضات همین حالا حضور فيزيکی ندارند و آنچه مردم از آنها میشنوند روایتهای دست دومیست که از اعضای خانوادههایشان شنیدهاند. اما اينبار آنهايی که قربانی اسيدپاشی هستند خودشان هنوز وجود دارند اما چهرهشان چهره همان آدمی نيست که پيش از اين بوده. بنابراين نه میشود حذفشان کرد و نه میشود انکارشان کرد. وجه ديگر موضوع اين است که اگر بتوان تا هر حدی از بیقانونی و خودسری امر به معروف و نهی از منکر کرد آنوقت حتی مرز حجاب هم تفسيرپذير میشود. در نتیجه مفهوم حجاب را میتوان از خانهنشین شدن تا برقع پوشی گسترش داد. منتها نکته مهم اين است که افسار گسيختگی در تفسير حجاب در جمهوری اسلامی درست به همان افسار گسيختگی کشف حجاب در دوران رضاخان شده و مرور تاريخ معاصر نشان میدهد سهم بزرگی از ضربهای که جامعه با انقلاب و ساقط کردن سلطنت به خاندان پهلوی وارد کرد متاثر از واکنش در برابر فسادهای برآمده از کشف حجاب اجباری بود. از کتک زدن زنان تا دزدی و تلکه کردنشان برای رها شدن از دست نظميه و پاسبانها. همه اينها با حجاب اجباری در جمهوری اسلامی بازسازی شده و طبيعیست که اسيدپاشی در قله مقابله با آزادی پوشش زنان قرار گرفته است. جمهوری اسلامی از جنبه مشروعیتزدايی از خود بعد از خطبههای نماز جمعه علی خامنهای با اسيدپاشی يک قدم بزرگ ديگر نيز برداشته است.
روز دوم. فضاپیمای روزتا که محصول آژانس فضايی اروپايیست وقتی در مسيرش به عمق کهکشان به دنبالهدار 67P/C-G نزديک شده انواعی از مواد شیميایی را در اين دنبالهدار رديابی کرده، از جمله موادی که باعث توليد بوی تخم مرغ گنديده، ادرار اسب، الکل و بادام تلخ میشوند. اصل مواد شيميایی که اين بوها را توليد میکنند عبارتند از آمونياک، متان، سولفيد هيدروژن، سيانيد هيدروژن و فرمالدئيد. آنطوری که در بلاگ آژانس فضایی اروپايی (ESA) نوشته شده اگر قادر بوديد یک دنبالهدار با بو کنید از کاری که کرديد پشيمان میشدید. کار تشخيص مواد شيميايی دنبالهدار از طریق يک حسگر موسوم به روزينا دی اف ام اس (Rosina-DFMS) که يک طيف سنج جرمیست انجام شده. بوهايی که طیف سنج تشخيص داده مربوط به قسمت جلوی دنبالهدار که در معرض نور خورشيد قرار میگيرد بودهاند. میشود گفت عطر ويژه یک دنبالهدار همین مخلوطیست که طيف سنج تشخيص داده است. فضاپيمای روزتا برای نزديک شدن به دنبالهدار 67P/C-G چيزی نزديک به 6 میليارد کيلومتر را طی کرده است. در مدار حرکت دنبالهدار 67P/C-G که نزديک به شش و نيم سال طول میکشد نزديکترين فاصله ميان اين دنبالهدار تا خورشيد در روز 13 آکوست سال آينده رخ خواهد داد، گرچه قرار است روزتا روز 12 نوامبر همين امسال يک روبات را در روی سطح دنبالهدار بنشاند که در مسير نزديک شدنش به خورشيد اطلاعات بيشتری از 67P/C-G به زمين مخابره کند.
روز سوم. اعدام و شيوههای قصاص در جمهوری اسلامی، بيش از آن که منبعث از مديريت اجتماعی به هدف کاهش بزهکاری باشد به کارنابلدی حکومتی شباهت دارد. اعدام سادهترين راه برای مختومه کردن يک پرونده است و به نظر میرسد مختومه کردن دعوا به روش اعدام برای پرهيز از روبرو شدن حکومت با چالشهای بنيادينیست که در اصولی که از آن پيروی میکند وجود دارند. رويه حکومتی در جريان رسيدگی به دعاوی اين است که موضوع دعوا را در ميان صاحبان دعوا رها کند و در انتها يا حق و حقوق مادی خود را از آنها بگيرد و یا مجری نتيجه ماجرا باشد. اين درست خلاف انتظاریست که از يک حکومت میرود که با استفاده از دانش بشری در حوزه حقوق بتواند مفيدترين راهحل را برای طرفين بيابد. نکته قابل توجه اين است که اعدام بعنوان خاتمه دعوای حقوقی راه را برای گشودن مجدد پرونده میبندد، و حتی اگر پرونده برای اعاده حيثيت بازگشایی شود آن که اعدام شده راهی برای بازگشت ندارد. اعدام ريحانه جباری يکی از بهترين نمونهها از رها کردن دعوا ميان دو طرف ماجراست بطوری که خانواده مرتضی عبدالعلی سربندی نه به دليل اعاده خون او بلکه بخاطر کدورت ناشی از رسانهای شدن ماجرا- که گريزی از آن نيست- از بخشيدن ريحانه سر باز زدند. انتظار اولیه اين است که دستگاه قضاوت در جمهوری اسلامی در میانه دعواهای حقوقی بتواند دعوا را از حاشيههای مربوط به آن جدا نگه دارد و امکانات کارشناسی برای فهم دقیق موضوع را ايجاد کند. در حالی که به بدترين شيوه ممکن از میانه دعوا خارج میشود و طرفين را به يارگیری از جامعه وادار میکند. اعدام نه تنها تحقق عدالت در دستگاه قضا در جمهوری اسلامی را دست نيافتنی کرده بلکه وجود خود دستگاه قضا را هم بلاموضوع کرده است.
روز چهارم. نزديک به سه هفته ديگر به برگزاری گردهمايی گروه 20 (G20) در بريزبن مانده و بخشهایی از مرکز شهر برای مسائل امنيتی به روی عموم بسته شده است. دو روزی که سران کشورهای گروه 20 در بريزبن هستند، يعنی روز شنبه 15 و يکشنبه 16 نوامبر، مرکز شهر تعطيل است و در عين حال تمام هفته پيش از آن با ورود 7 هزار نفر ميهمان خارجی به بريزبن وضعيت معمولی شهر را هم دچار تغييراتی خواهد کرد. از قرار که بهترين تصميم برای بسياری از شرکتهایی که محل کارشان در محدوده مرکزی شهر است اين بوده که تمام هفته را با دورکاری کارمندان بگذرانند. حالا در هفتههای نزدیک به اجلاس تونی مور گزارشگر ارشد نشريه اينترنتی بريزبن تايمز مسير فرودگاه تا مرکز شهر را طی کرده تا ببيند نمای ورودی شهر برای ميهمانان چگونه است. در گزارش تونی آمده که از ساختمان فرودگاه که خارج میشويد همه جا علفها سبز شدهاند ولی خبری از گلکاری نيست. همین را با سخنگوی فرودگاه بریزبن مطرح کرده و او گفته که از هفته آينده باغچهها را درست میکنیم. تونی به يک پمپ بنزین از کار افتاده در مسير هم اشاره میکند ولی خبردار شده که برنامهای برای برچيدنش در دست نيست. خودروهای ميهمانان اجلاس بلافاصله بعد از خروج از فرودگاه در يکی از مسيرهای تونلی به طرف مرکز شهر میروند و در نتيجه فرصت دیدن درختان به گل نشسته جاکارندا را نخواهند داشت. ساختمان قديمی دادگاه عالی کوئينزلند هم که در قلب شهر قرار گرفته به دلیل درگيریهای اتحاديه کارگران با دولت به موقع تخريب نمیشود و ناگزیر پشت پردهها از ديد عموم خارج میشود. تونی مور از قول گراهام کلارک شهردار بريزبن نوشته است که ميهمانان خارجی هميشه از سرسبزی و تميزی شهر و از میهماننوازی بريزبنیها تعريف میکنند و مطمئنم در اين سه هفته باقی مانده میتوانيم شهر را برای همین تعريفها آماده کنيم. تونی مور که با يک بيخانمان هم دیدار کرده که در قلب شهر زندگی میکند به خوانندگانش توصيه کرده که اگر جايی برای او دارند اينروزها به فکرش باشند.
روز پنجم. تونی بلر، نخستوزیر سابق بريتانيا، يادداشتی مبنی بر مبارزه با افراطگرایی منتشر کرده که البته بيشتر به يک نوشته تبليغاتی برای بنياد خودش شباهت دارد. در نوشته بلر بر موضوع همگرايی بينالمللی برای تحمل و مدارای دينی و مذهبی تکیه شده و اين که او در تلاش است تا موضوع مدارا با دگرانديشان را در ميان جوامع اسلامی گسترش دهد. در اين که آيا تونی بلر میتوانست چنين يادداشتی را پيش از حمله به عراق منتشر کند يا این شرايط وخيم پس از جنگ عراق بود که او را به بازانديشی درباره خاورميانه و افريقای عربی واداشته است نمیشود قضاوت دقيقی کرد منتها يک نکته در يادداشت بلر حائز اهميت ويژه است. بلر مینويسد "نابخردانهترین کار این است که به روند منحرف شدن طرز تفکر این نسل بی تفاوت باشیم و هم زمان هزینههای میلیاردی صرف تدارکات امنیتی برای مقابله با تهدیدی بکنیم که خودمان اجازه پیدایش آن را میدهیم". آيا اين نابخردی برای مقابله با تهديدی که اجازه پيدايش آن داده شده به القاعده، طالبان، بوکو حرام و حالا داعش اشاره نمیکند؟ به نظر میرسد بلر دارد به همينها اشاره میکند و بطور نامحسوس از اراده قبلی قدرتهای بزرگ برای تشکیل چنين گروههای راديکالی پرده برمیدارد که حالا به برپاکنندگان قبلی خود ضربه میزنند. در اين که تونی بلر میتواند يادداشت خيرخواهانه بنويسد ترديدی وجود ندارد، منتها در اين که حالا که فروشنده زهر را فروخته بايد پادزهر را هم از خودش خريد میشود بحث کرد. به نظر میرسد تونی بلر در حاشیه يادداشت تبليغاتی برای بنیاد خودش دارد راهی هم به بازار پر سود منازعات دینی و مذهبی باز میکند.
روز ششم. همانقدر که خالکوبی يا همان تتو (Tattoo) پرطرفدار است برداشتن خالکوبی هم طرفدار دارد. کسانی که از نقشهای قديمی روی بدنشان خسته شدهاند و به دنبال نقشهای تازه هستند يا ترجيح میدهند پوستشان به شکل عادی برگردد از خالکوبیزدايی استفاده میکنند. تازگیها برای برداشتن خالکوبیها از روش اسیدشویی استفاده میشود. منتها مسئولان بهداشتی ايالت کوئينزلند اعلام کردهاند که اين روش جديد گرفتاریهای تازهای برای پوست ايجاد میکند. دليل اصلی عبارت است از روش اسيدشويی. در اين روش به جای این که حلال شيميایی را به درون رنگها نفوذ بدهند پوست را بر اساس نقشهای که روی آن هست دوباره خالکوبی میکنند ولی اينبار آنچه از سوزن بيرون میآید رنگ نيست بلکه اسيد است. به اين ترتيب پوست دو بار خالکوبی میشود، يکبار با رنگ و بار دوم با اسيد. طبق هشدار بهداشتی جديد نفوذ عميق اسيد به درون بافت باعث سوختگی آن میشود و زمينه عفونت پوستی را هم فراهم میکند. مشکل ديگر برای اسيدشويی اين است که همه اين دستکاریهای عميق پوستی در یک مغازه خالکوبی و توسط کسانی انجام میشود که صلاحيت پزشکی ندارند. مسئولان بهداشتی ایالت میگويند هر کسی با هر سابقه شغلی غيرپزشکی که داشته میتواند يک مغازه خالکوبی باز کند و پوست بدن علاقمندان به خالکوبی را سوزنکاری کند ولی وقتی عوارض اين موضوع ظاهر میشود همانهایی که خالکوبی شدهاند از دستگاه بهداشت ايالت توقع دارند که مشکلات بهداشتیشان را حل و فصل کنند. از انتشار نظرات موافق و مخالف در رسانهها برمیآيد که سازمانهای نظارتی ایالت کوئينزلند به دنبال اعمال قوانین جدیتر برای صدور پروانه کار مغازههای خالکوبی هستند.
روز هفتم. پرش آلن يوستوس، يکی از مديران ارشد گوگل، از ارتفاع 40 کيلومتری قبل از اين که ثبت يک رکورد جديد جهانی باشد تصويریست که يک مدير ارشد از خود به نمايش میگذارد. تا جايی که از مديران ارشد شرکتها و سازمانهای بزرگ سراغ داریم زندگی چنین افرادی وارد دوره لذتهای تجملی میشود بطوری که همه چيز در خدمت تفريح درمیآيد. در اين شکل از زندگی تجملاتی آنچه سلامتی را به خطر نیندازد پذيرفتهتر است. پرش از ارتفاع 40 کيلومتری با سرعت بيش از سرعت صوت، گرچه که مخارج هنگفتی هم داشته باشد، اما آنچنان هم کار تجملی محسوب نمیشود. مديری که بتواند در سبک زندگیاش به چنین خطر کردنهایی پا بدهد طبيعیست که به الگوی متفاوتی برای کارمندان خودش تبديل خواهد شد. چنين رويهای از زندگی را در مورد استيو جابز هم سراغ داريم که در زندگینامهاش به قلم والتر ايزاکسون درباره نوآوریهای حاصل از "متفاوت فکر کنيد" نوشته است. نوشته جابز که در تبلیغات محصولات اپل از آن استفاده کردهاند اين است "به افتخار دیوانهها، سرکشها و دردسرسازان. کسانی که دنیا را جور دیگری میبینند. ممکن است بعضیها آنها را دیوانه پندارند، ولی به چشم ما نابغهاند. چون دنیا را همانهایی تغییر میدهند که آنقدر دیوانهاند که فکر میکنند از پس این کار بر میآیند". آلن يوستوس نمونهای از آنهاییست که دنيا را جور ديگری میبينند.
تا هفته آينده.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر