از: رهنما
(بخش چهارم)
گزارشی که میخوانيد بطور هفتگی برای چند هفته آينده در وبلاگ من در "ایران واير" منتشر خواهد شد. اين گزارش به قلم یکی از زيستشناسان شناخته شده ايران نوشته میشود که تجربه تحقيق و تدريس را در کارنامه علمی خود دارد. نويسنده متن برای پرهيز از شائبه حمايت يا انتقاد از اشخاص و نظام آموزش عالی ايران از نام واقعی خود استفاده نکرده است.
بخش اول را میتوانید اينجا بخوانيد
بخش دوم را میتوانيد اينجا بخوانيد
بخش سوم را میتوانيد اينجا بخوانيد
*******************************
در جستجوی ریشههای مشکلات در آموزش عالی کشور لازم است به عقب برگردم و سرنوشت دانشگاه را از روز اول اردیبهشت 1359 و سخنرانی آیت الله خمینی در مورد دانشگاه پی بگیرم. گزیدهای از سخنان ایشان در آن روز تاریخی را از سایت تاریخ ایرانی برایتان میآورم:
"دانشگاهها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیتهای اسلامی. اگر تحصیل علم میکنند، در کنار آن تربیت اسلامی باشد، نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیتهای غربی. نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوانهای ما را و یک دسته به طرف شرق". پس از این سخنرانی ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شد، هنوز اعضای ستاد انقلاب فرهنگی درست روی صندلیهای خودشان جا به جا نشده بودند که فرمان ایجاد تشکیلاتی به اسم جهاد دانشگاهی را صادر کردند، محمدباقر نوبخت و جعفر توفیقی از اعضای هیات امنای جهاد دانشگاهی بودند. اما اعضای ستاد انقلاب فرهنگی ـ که بعدها نام آن به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر کرد ـ کار تاریخیتری هم انجام دادند، صدها استاد و دانشجو به حکم آنان اخراج شدند و دانشگاهها را سال 1362 عملن به کما بردند.
هر چند متولیان اصلی آنچه بر دانشگاه گذشت مسئولیتی فراتر از وزارت علوم داشتند، اما مرور تاریخچه وزارت علوم هم اطلاعات جالبی به دست میدهد. در سالهای دهه 60 چهارنفر وزارت علوم ایران را بر عهده داشتهاند؛ محمدعلی نجفی، دکتر ایرج فاضل، دکتر محمد فرهادی و دکتر مصطفی معین. جالب اینجاست که محمدعلی نجفی که در زمان انقلاب در دانشگاه MIT مشغول تحصیل در دوره دکترای ریاضی بوده تحصیل خود را ناتمام رها میکند و به ایران برمیگردد. با وجود اینکه ایشان هرگز از پایان نامه دکترای خود دفاع نکرده ولی با عنوان دکتر نجفی از ایشان نام برده میشود و از نظر دکتر بیژن ظهوری زنگنه، استاد ریاضی دانشگاه صنعتی شریف، آقای محمدعلی نجفی دکترتر از دکتر است. شاید در نگاه اول این اظهار نظر کمی اغراق آمیز به نظر برسد اما نیم نگاهی به وضعیت دارندگان عناوین دکترا در 10 سال گذشته از مرحوم کردان گرفته تا محمدرضا رحیمی، محمدمهدی زاهدی و حتی رئیس جمهور سابق آقای احمدینژاد، بی هیچ تردیدی این نظر دکتر ظهوری زنگنه را تائید میکند. به هر حال، دکتر یا غیر دکتر، این انقلابی 29 ساله از سال 1359 تا سال 1360 ریاست دانشگاه صنعتی اصفهان را به عهده داشته و در سال 1360 وزیر علوم میشود، و البته جوانگرایی انقلابی منحصر به همین یک مورد نبوده و دکتر معین هم در سال 1360 در سن سی سالگی و هشت سال قبل از رسیدن به وزارت علوم رئیس دانشگاه شیراز بوده است.
دوران وزارت محمدعلی نجفی با تعطیلی دانشگاهها همزمان بوده و طبعا نقش ایشان نمیتوانسته از نظارت بر تغییر سرفصلها، مشارکت در برخی عزل و نصب ها و بازگشایی دانشگاهها فراتر رفته باشد، اما ظاهرا پس از تشکیل مجلس دوم در سال 63، عملکرد وزیر جوان مورد پسند مجلس قرار نگرفت و محمدعلی نجفی جای خود را به دکتر ایرج فاضل سپرد. رویداد بسیار مهم دوران وزارت دکتر فاضل جدا شدن آموزش پزشکی از وزارت علوم و تبدیل وزارت بهداری به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بود. ایشان بعدها در مصاحبهای با ایسنا از این اقدام ابراز تاسف کردند، اما من مطمئنم اعضای هیات علمی وزارت بهداشت که حقوق ماهانهشان به میزان قابل توجهی از همتایانشان در وزارت علوم بیشتر است و از موهبت همجواری با دانشکدههای علوم انسانی - و بالطبع تقسیم بودجههای پژوهشی با افرادی که بسیاری از آنان الفبای پژوهش را هم نمیدانند ـ برخوردار نیستند، از بابت این تفکیک خیلی هم از دکتر فاضل سپاسگزارند. دکتر فاضل پس از تشکیل وزارت بهداشت مسئولیت این وزارتخانه جدید را به عهده گرفت و در نهایت به اتهام توجه بیشتر به درمان و کم توجهی به بهداشت عمومی توسط مجلس سوم استیضاح و برکنار شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر