دوشنبه 14/4/89
دردكمري كه به پاهايم، به ويژه پاي راستم ميزند، ظاهرا قرار به خداحافظي کردن و رفتن ندارد. ديشب براي دومين شب متوالي نتوانستم روي تخت خودمم بخوابم. قاليچهي جلوي تخت احمد را به قسمت ما انتقال دادند تا بتوانم پايين تخت بخوابم، خوابي توام با درد و رنج. هر تكان و حركت کوچکي درد را از كمرم به اعضاي ديگر به ويژه پاها منتقل ميكند. صبح هم نه امكان نشستن بود و نه برخاستن. با هزار مكافات به اين سو و آن سو قلت زدن مسيري را پيدا كردم كه كم دردتر باشد و با كمك ميلههاي تخت نمنمك، با ورود درد از اين سو و خروج از آن سو، به پا خواستم تا نماز را سر پا بخوانم.
با این وضعیت بعيد ميدانم كه بتوانم در آينده ی نزديك از تخت استفاده كنم، به خصوص كه تختم در طبقه دوم قرار دارد و بالا رفتن و پايين پريدن از آن دارای آدابي است كه بدون فشار آمدن به كمر و استفاده از پا امكانپذير نيست! از آن مشكلتر دستشويي رفتن و حمام كردن است. ديروز به گرامي در مورد ضرورت وجود توالت فرنگي ثابت يا متحرك توضيح دادم. او هم طبق معمول مساله را با شوخي گذراند و در نهايت گفت كه قبلا يك توالت فرنگي آهني وجود داشته كه در زمان تعميرات به جايي نامشخص انتقال يافته است!
با اين جواب، نمی توان به حل مشکل چندان اميدي داشت. آن خريد وسايل بود كه عدم اجرا وارد سومين هفتهاش شده است، اقدام در اين زمينه معلوم نيست تا كي ثمر دهد، آن هم براي انجام این كار مهم! اما هر چه که هست اين مراسم طبیعی زجري عجيب به همراه دارد. پارسال كه در همين روزها، مشكل شكستگي قفسه سينه را داشتم و درد ميكشيدم، هر چه که بود اوج آن در زمان خواب بود و از اين سو به آن سو غلطيدن يا دمر خوابيدن. اين بار درد گذشته سرجايش هست، مشكل توالت و حمام هم معضلي شده و بر آن بار گرديده است.
نشستن هم درد دستها و پاها را كه تصور خودم و نظر پزشكان اين بود كه به كم خوني و تغذيه بستگي دارد، شدت ميبخشد و به خواب رفتن و سوزن سوزن شدن پاها ميانجامد. ديروز و امروز پيش از حمام رفتن و دوش گرفتن شلوارم را درآوردم و با حوله حمام به محوطه عمومي (كريدور سالن 8) وارد و خارج شدم كه امري غيرمعمول و مرسوم در زندان است- آن هم در جايي كه تردد با زيرپوش و شلوار كوتاه هم ممنوع است. شايد بتوان مشكل حمام را از اين طريق یا استفاده از كمك دوستان براي پوشيدن شورت و شلوار حل كرد، اما مشكل دیگر گمان نميكنم بدون استفاده از توالت فرنگي حل شود كه با حرف گرامی حالا حالاها گشایشی حاصل نخواهد شد.
از امروز كار بر روي دفاعيه، در جهت اصلاح و نهايي كردن آن را شروع كردم. تعجب ميكنم با توجه به نظارتي كه حتما بر تلفنها و مكالمه وجود دارد وقتي صفحه به صفحه و پاراگراف به پاراگراف و در برخي جاها، خط به خط مطالب را خواندم تا رويا آن ها را اصلاح كند، كسي چيزي نگفت؛ لابد می دانند که این یک اقدام لازم و ضروری است! اميدوارم كه روزهاي بعد هم چنين باشد. امروز شش صفحه اصلاح شد كه يك ششم كل دفاعیه است.
البته هر چه به بخشهاي انتهايي نزديك شوم، با توجه به نقل قول شدن مطالب و مقالات، كار ويرايش نهايي و اصلاح اشتباه تايپی، كمتر و كمتر خواهد شد. ميتوان انتظار داشت كه چند روز پيش از رسيدن موعد دادگاه کل مطالب نهايي شده باشد- البته اگر سه روز تعطيلي آخر هفته از جمله شنبه عيد مبعث فرصت زيادي را از ما نگيرد.
بهتر است تا يادم نرفته است همینجا بنویسم كه با دوستان قرار گذاشتهايم روز عيد مبعث نهار دسته جمعي بخوریم، آن هم كباب. البته این کار مشروط است به گرفتن مجوز از رئیس بند. در این شرایط می توانیم مانند روز سيزدهبدر دربند 350 اوین، نهار را در هواخوري بر سر یک سفره جمعی صرف كنيم. بايد دید كه نتيجهي مذاكرات من با گرامی به كجا خواهد انجاميد، به خصوص كه روز، روز تعطيل است و قاعدتا او در زندان حضور ندارد و نميتوان با مراجعه فوري وی را در مقابل كار انجام شده قرار داد و مجوز اضطراري گرفت.
مرتضي ديروز به رويا زنگ زده بود و از نتيجه ی كار دفاعیه ميپرسيد. امروز عصر با او تماس گرفتم و از زحمات فراوانی که کشیده تشكر كردم. ميگفت كه با رضا مطلب را خوانده اند و خنديدهاند! نظر آنها اين بود كه من به این ترتیب براي خودم یک برنامهي حبس بلندمدت چيدهام! پيشنهاد ميكردند كه مطلب خلاصه شود و با توجه به شرايط روز جامعه تنظيم و ارائه گردد؛ لابد شبیه کاری که برخی از دوستان انجام داده اند. تن دادن به اين پيشنهاد يعني چوب و پياز را با هم خوردن!
با مرتضي شرط بستم كه چه دفاعیه تند باشد و چه نرم، بعيد است يك سر سوزن از حداكثر مجازات من كسر شود، پس چه جاي ملاحظهكاري و محافظهكاري؟!. بعد توضيح دادم كه آب از سرم گذشته، مهم نيست چه مقدار- چه يك گز، چه صد گز. در انتها هم اشاره كردم برحرف جعفري دولتآبادي دادستان تهران و توصيه او كه "پلهاي پشت سرت را خراب نكن!" مرتضي- و حتما رضا- هم مانند بسياري از دوستان نظرشان اين است كه چنين دفاعيهاي ميتواند اتهامهاي جديدتري را مطرح كند و حكم دادگاه را نه تنها سنگين كند، بلكه پرونده ام را روی دور جديدي بيندازد.
دیشب كه داشتم در جریان اصلاح پرونده به کمک مهدی-روی اعمال نقطهنظرهاي او در مورد بخشي از دفاعيات كار ميكردم- او هم تاكيد داشت كه برنامهام را براي انتشار دفاعيات هم زمان با تشكيل دادگاه كنار بگذارم. توصيه ميكرد كه دفاعيه را مختصر كنم و به برخي موارد و بعضي از اشخاص اين گونه مستقيم نپردازم!
به هر حال اين توصيه دوستان نزدیک و معتمد است و حتما همه از سردلسوزي. بايد ببينم كه تا زمان برگزاری دادگاه چه پيش ميآيد و عاقبت چه بايد بكنم. بعيد است كه كوتاه بيايم. هنوز روحيهام همان روحيه بوفالوي مورد اشاره آقا رضاست! بوفالوي پير رو به موتی كه بايد پس از كوچ زمستانی بستگان و ياران، از گله جدا شود و زندگی خود را تنها به انتها برساند؛ بوفالويي كه مرگ در سرما و خوراك جانوران كوچك شدن را براي خودش كم و مایه ی سرافکندگی ميداند و با وجود پیری و ناتوانی به مقابله ی شير رفتن را ترجيح ميدهد!
به هر حال بايد با وكلای مدافعم هم صحبت كنم و از رويا بخواهم كه به آنان بگويد پيش از رسيدن روز دادگاه از فرصت "ملاقات با وكيل" يا "ديدار موكل" استفاده كنند.
رويا ميگفت كه تلفن مخصوص مهدي درست شده است. اين روزها تعطيلات بلندمدت منتهي به چهارم ژوئيه روز استقلال آمريكاست. بايد منتظر بمانم تا مهدي از مسافرت بازگردد. ببينم چارهاي كه انديشيدهام كارساز خواهد بود يا بار ديگر خط ارتباطيام با او قطع خواهد بود. با وجود حساسيتي كه دادستان تهران از خود نشان ميداد و حتما برآمده از حساسيت مقامهاي اطلاعاتي و امنيتي است، بعيد است راه مكالمه با مهدي به آساني بازگشايي شود! ظاهرا هنوز آن مطلب تمنانامه و درخواست كار نشده است. بايد منتظر بازگشت مهدي باشم تا در اين مورد هم نظر دهد يا بگويد چه اتفاقي افتاده است. در اين ميان خبر كوتاهي كه از اينجا در مورد ملاقات دادستان تهران با زندانيان سياسي رجايي شهر ارسال شده بود، با وجود سانسور دوستي و ندادن خبر از جانب مسؤولان با تمام بيمحتوايي از نظر اهميت خبری، مورد توجه قرار گرفته و پوشش رسانهاي گستردهاي داشته است.
سهشنبه عصر 15/4/89 ساعت: 14:30 كتابخانه كوچك سالن8، بند سه كارگري رجايي شهر
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر