از: رهنما
(بخش سوم)
گزارشی که میخوانيد بطور هفتگی برای چند هفته آينده در وبلاگ من در "ایران واير" منتشر خواهد شد. اين گزارش به قلم یکی از زيستشناسان شناخته شده ايران نوشته میشود که تجربه تحقيق و تدريس را در کارنامه علمی خود دارد. نويسنده متن برای پرهيز از شائبه حمايت يا انتقاد از اشخاص و نظام آموزش عالی ايران از نام واقعی خود استفاده نکرده است.
بخش اول را میتوانید اينجا بخوانيد
بخش دوم را میتوانيد اينجا بخوانيد
*******************************
به موازات افزایش چشمگیر در تعداد دانشگاهها و موسسات آموزش عالی دیگر برای قبولی در کنکور کسب رتبه خوب لزومی نداشت، صاحبان رتبههای سی هزار و چهل هزار روی صندلیهای کلاسهای دوره لیسانس رشتههای مختلف و از جمله زیست شناسی دانشگاههای کوچک و تازه تاسیس نشستند و پس از گذشت چهار سال گواهی فارغ التحصیلی خود را هم دریافت کردند بدون اینکه حتی روش تهیه مواد ساده را یاد گرفته باشند. جمع کثیری از این کارشناسان نمیتوانند pH یک محلول را اندازهگیری کنند یا نمونههای میکروسکوپی را از یکدیگر تشخیص بدهند چون اساسا دستگاه اندازهگيری pH ندیدهاند و با میکروسکوپهایی سرو کار داشتهاند که حتی استادشان هم نمیتوانسته آنها را تنظیم کند.
با ورود این نیروهای مدرک به دست به جامعه، زمزمههای بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی که از سالهای قبل شروع شده بود اوج گرفت. مقامات وزارت علوم همیشه از عملکرد خود دفاع کرده و بارها اعلام کردند وزارت علوم تنها وظیفه آموزش افراد متقاضی را به عهده دارد و اشتغال دانش آموختگان ربطی به وزارت علوم ندارد. این مقامات ذی صلاح نه تنها به این توضیح اکتفا نکردند بلکه برای ربودن گوی سبقت از دانشگاه آزاد مجوز تاسیس چندین موسسه آموزش عالی غیرانتفاعی را هم صادر کردند.
بر اساس اطلاعات موجود در سایت اتحادیه دانشگاهها و موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی حدود 80 موسسه غیر انتفاعی فقط در سه استان شمالی کشور تاسیس شدهاند. نگاهی به ترکیب اعضای هیات علمی این موسسات نشان میدهد که مدرک تحصیلی اغلب آنان کارشناسی ارشد است و بنابراین به نوعی برای تحصیلکردگان اشتغالزایی شده است، اما مشکل اینجاست که علاوه بر اینکه این موسسات بازار دانشگاه آزاد را کساد کردهاند در سال 1392 بیش از 60 درصد ظرفیت آنها نیز خالی مانده است.
در سالهای آخر دهه 80 شمسی کمکم استادان قدیمی بازنشسته شده و همزمان با برپایی موانع جدید برای استخدام عضو هیات علمی – از جمله راه اندازی سیستم متمرکزی به نام فراخوان - که استقلال جذب هیات علمی را از دانشگاهها سلب کرده و به وزارت علوم یا بهداشت واگذار میکرد، راه یافتگان سهمیهای به دانشگاهها در رشتههای گوناگون به هر ترتیبی که بود فارغ التحصیل شدند و آنهایی که نتوانستند به مقامهایی مثل وزارت، وکالت، استانداری و مدیرکلی ادارت برسند، به سفارش مقامات بالا و بدون اینکه از حداقل ضوابط علمی لازم برخوردار باشند، تنها به پشتوانه خودی بودن برای حکومت به عضویت هیات علمی دانشگاهها درآمدند. بسیاری از دانشگاهیان قدیمی معتقدند دانشگاه آخرین سنگر اخلاق در جامعه است و زمانی که ارزشهای اخلاقی در دانشگاه رنگ باختند نزول اخلاق در جامعه هم شتاب میگیرد. انتشار مقالات کپی شده و یا با یافتههای دروغین و خرید و فروش مقاله و پایاننامه در این دوره زمانی در دانشگاهها رایج شد. پرونده ارتقای بسیاری از دانشیاران و استادان دانشگاههای سراسر کشور به مقالات ISI مزین است که با پرداخت مبلغی در حدود 200-100 دلار در مجلات کم اعتبار به ویژه در پاکستان، عربستان و هند انتشار یافتهاند. پس از گذشت چندسال از شروع این روند، وزارت علوم فهرستی از چنین مجلاتی را تدوین کرد و مقرر شد به مقالات چاپ شده در این مجلات امتیازی تعلق نگیرد. گذشته از اینکه در دانشگاههایی که خودشان پروندههای ارتقا را بررسی میکنند برخورد با این مقالات بسیار سلیقهای است، در دانشگاههای وابسته به وزارت بهداشت ارتقا گرفتن با نوشتن مقالات کم ارزش هنوز به شدت رواج دارد.
یکی دیگر از مشکلات آموزش عالی در ایران شکل گرفتن پدیده جدیدی است که میشود از آن با عنوان "حکومتی سازی علوم زیستی" نام برد. چند جستجوی ساده در اینترنت نشان میدهد در ایران هدف بسیاری از طرحهای پژوهشی دستیابی به یک نتیجه خالص علمی نیست بلکه از برخی تحقیقات علمی نتیجهای به دست آورده میشود که موید آرا و نظرات حکومت است. مثال بارز این پدیده نتیجه عجیبی است که حاصل تحقیق دکتر محمداسماعیل اکبری، رئیس مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و همکارانشان بوده است. ایشان در مورد کار پژوهشیشان که ظاهرا دو دانشگاه صنعتی صاحب نام هم در اجرای آن شرکت داشتهاند گفتهاند: "این طرح با کمک دانشگاه صنعتی امیرکبیر و دانشگاه صنعتی اصفهان آغاز شد که در ابتدا رابطه امواج الکترونیکی و رادیویی را روی بدن سنجیدیم. در این طرح سلولهای سرطانی در محیط آزمایشگاهی کشت داده شد و با تکثیر آنها امواج الکترومغناطیس روی آنها تابانده شد. از طرفی سلول سالم را کشت داده و دوباره امواج الکترومغناطیس به آن تابانده شد تا بفهمیم این امواج چه تاثیر مثبت یا مخربی روی سلول میگذارد. سپس این تحقیق از مرحله سطح سلولی وارد سطح حیوانی شد و 20 موش را در محیط آزمایشگاه به سرطان مبتلا کردیم و در نهایت مشخص شد که جریان الکتریکی در محیط برای انسان مفید است اگر چه تئوری میگوید استفاده از جریان الکتریکی بیش از حد استاندارد برای افراد مضر است". وی با اشاره به اینکه انسان در روز به طور مداوم در معرض اشعههاست، تاکید کرد "حتی یک بار پرواز با هواپیما یکصد برابر یک دستگاه رادیولوژی به بدن اشعه میرساند و اگر اشعه به طور ممتد و ثابت به یک فرد تابیده شود شاید در طولانیمدت مشکلآفرین باشد ولی امواجهايی که اکنون برای خنثیسازی امواج ماهوارهای استفاده میشود چون در حد استاندارد است، مشکلآفرین نیست". اینکه ایشان چطور با تاباندن امواج الکترومغناطیسی به سلولها در محیط کشت و سپس به 20 موش مبتلا به سرطان نتیجه گرفتهاند جریان الکتریکی برای انسان مفید است و به قول ایشان "امواجهایی" که اکنون برای خنثی سازی امواج ماهوارهای استفاده میشود خطرناک نیست، آنقدر عجیب است که نمیتوان برای ایمان آوردن به آن فقط به گزارشهای خبری نظیر آنچه خبرگزاری فارس منشر کرده اکتفا کرد، اما جستجوی طولانی من برای یافتن اصل مقاله به جایی نرسید. معمولا وقتی نتیجه یک کار تحقیقاتی در این حد تازگی دارد در اخبار به عنوان مقاله و نام مجله منتشر کننده آن اشاره میشود ولی حتی در رزومه آقای دکتر که آن هم به سختی در سایت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی قابل دسترسی است هیچ نشانی از این طرح تحقیقاتی عظیم نیست.
مثال دیگری این نوع تحقیقات دستاورد بی نظیر دكتر جمشيد چمني مرد سال 2007-2005 موسسه كمبريج- که ربطی به دانشگاه کمبریج ندارد- و مدير پژوهشي دانشگاه آزاد واحد مشهد، پژوهشگر برتر سال 86 ايران و دارنده 45 مقاله ISI است که نشان داده درصد مارپيچ آلفای آلبومین سرم در قبل از نماز و بعد از نماز با تفكيک مربوط در خانمها و آقایان پس از نماز افزایش قابل توجهی نشان میدهد و این افزایش وابسته به سن هم هست. این یافته علمی آنقدر در خور توجه بوده است که یک همایش منطقهای هم در رابطه با آن برگزار شده است. اما باز هم جستجو برای نحوهی اعلام این کشف در ابعاد بین المللی نتیجهای به دست نمیدهد. اگر با همین روند پیش برویم میتوانیم به زودی منتظر انتشار نتایج تحقیقاتی مثل اثر نماز شب بر سطوح خونی آنزیمهای کبدی یا تاثیر تلاوت دعای جوشن کبیر بر قند خون باشیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر