روز اول. ده روز پيش يک جوان استراليايی در بريزبن وقتی مست سوار قطار میشود پايش را میگذارد روی صندلی خالی روبروی صندلی خودش. مامور راهآهن که يک افريقايی تبار بوده به او تذکر میدهد که پايش را از روی صندلی بردارد. در يکی دو جملهای که ميان پسر و مامور قطار رد و بدل میشود پسر جوان به رنگ پوست مامور قطار و لهجه او توهين میکند و آنقدر ادامه میدهد تا دو مسافر ديگر هم به او تذکر میدهند، و البته افاقه نمیکند. تمام اين اتفاقات توسط موبايل دوست پسر جوان که در جريان توهين کردنها مرتب میخندید ضبط شده بود و روز شنبه، يعنی ديروز، بر روی يوتيوب قرار گرفت. در کمتر از هشت ساعت نه تنها پای رئيس پليس ايالت بلکه رئيس راهآهن و سروزير ايالت و دست آخر نخست وزير استراليا به ماجرا باز شد و همگی ضمن محکوم کردن شديد رفتار "نژاد پرستانه" پسر جوان از برخورد مناسب مامور قطار تمجيد کردند. در واقع در تمام مدتی که پسر جوان در حال توهین کردن بود مامور قطار بدون اين که کلمهای جواب بدهد فقط به او نگاه میکرد. در آخرين اظهار نظر رسمی درباره موضوع، کمپل نيومن، سروزير ایالت کوئينزلند اعلام کرده که حتی اگر مامور قطار از شکايت صرفنظر کند دولت ايالتی عليه پسر جوان به اتهام رفتار نژادپرستانه شکايت خواهد کرد. تونی ابوت، نخست وزير استرالیا، نيز ضمن محکوم کردن رفتار پسر جوان با مامور قطار اعلام کرده که رفتار پسر جوان يک رفتار "غيراسترالیايی" است و موضوعی نيست که در جامعه استراليا تحمل بشود.
روز دوم. به نظرم مهمترين نقطه ضعف دولت روحانی مشاور فرهنگی اين دولت يعنی حسامالدين آشناست. تا حدود قابل ملاحظهای میشود از حرفهای بی حساب و کتابی که میزند متوجه شد که حسامالدين آشنا مايه خرابی وجهه روحانی شده. نمونه آخر مربوط است به گفته او درباره تذکر دادن به ديويد کامرون، نخست وزير بريتانيا. البته موضوع این نيست که موقعیت سران دو کشور نسبت به همديگر چگونه است، بلکه موضوع استفاده از واژه "تذکر دادن" است که کاربرد آن نشان دهنده مقام خطاپوش در مقابل موقعيت خطاکار است. حسامالدين آشنا در استفاده از واژه تذکر به کاربرد داخلی آن توجه کرده و مايل بوده به کسانی که در داخل کشور به موضوع روابط ايران و بريتانيا حساسيت دارند بگويد که دولت و شخص روحانی در موقعيتی قرار داشتهاند که میتوانستهاند به نخست وزير بريتانيا درباره خطايی که از او سر زده تذکر بدهند. در حالی که شواهد نشان میدهد سخنرانی کامرون و گفتههای او در انتقاد به ايران در جريان سخنرانیاش در مجمع عمومی سازمان ملل درست يک روز بعد از ملاقات او با روحانی انجام شده. بنابراين وقتی روحانی و کامرون با هم ملاقات کردهاند هنوز سخنرانی کامرون صورت نگرفته و تذکر دادن برای حرف نزده شده معنا ندارد. درست همينجاست که حسامالدين آشنا حرف بی حساب و کتاب میزند و در نتيجه وجهه روحانی و دولتش را خراب میکند. حسامالدين آشنا معمم است ولی اينروزها در دولت روحانی بيشتر با لباس شخصی ديده میشود.
روز سوم. به نظرم جو بايدن بلاخره همان حرفی را درباره قدرت گرفتن گروه دولت اسلامی، داعش، به زبان آورد که بسياری در خاورميانه سالهاست آن را میدانند. این که افراط گرايان و از جمله داعش که یک گروه تازه وارد است محصول بعضی حکومتهای منطقه هستند. منتها نکته قابل توجه در اظهارات بايدن اين است که حالا به جز کشورهایی نظیر عربستان و شيخ نشینهای جنوب خليج فارس، ترکیه هم به جمع حاميان و برپاکنندگان گروههای افراطی اضافه شده است. شنيده شدن اين صدا که ترکيه در عمل و برای منافع منطقهای خودش میتواند گروههای افراط گرا را هم پرورش بدهد همان حرفیست که اروپايیها درباره نپذيرفتن ترکيه در جامعه اروپايی میزنند و حالا حرفهای بايدن برای ترکيه بسیار گران تمام خواهد شد. نگرانی اتحادیه اروپا اين است که ترکیه هنوز در زمينه حقوق بشر و آزادیهای اجتماعی به درجهای که قابليت پذيرش در اين اتحاديه را داشته باشد نرسيده، علاوه بر این که قوانین ترکيه گرچه بر غيردينی بودن اين کشور تاکيد دارند اما آنچه در واقعيت رخ میدهد هنوز بر محوريت دين صحه میگذارد. منتها نکته قابل توجه در گفتههای بايدن اين است که با وجود اشارهاش به کشورهای حوزه خليج فارس اما بطور مستقیم از عربستان سعودی نام نمیبرد. میشود اينطور برداشت کرد که بايدن، به نيابت از کاخ سفيد، برای قدم بعدی ممکن است به طرف عربستان سعودی هم گام بردارند و نام بعضی مقامهای این کشور را هم در حمایت از افراط گرايان اعلام کنند. اما تا رسيدن به اين نقطه تلاش کردهاند که با نام بردن از کشورهای کوچکتر دستکم به عربستان هشدار بدهند.
روز چهارم. به نظر میرسد تصويب کليات طرح امر به معروف و نهی از منکر در مجلس معنايش اين است که افراطگرايان به هر قيمتی که شده مايلند نيروی موثری در خيابانها داشته باشند تا اگر شرايط اعتراضی پيش بيايد کنترل اوضاع را از دست ندهند. در واقع نيروهای لباس شخصی تحت پوشش امر به معروف به خيابانها میآيند و منبعد میشود حدس زد که فضای شهرها امنيتیتر خواهد شد. منتها میشود پرسيد که برای حضور این نيروها که حالا با طرح مجلس میرود که صورت قانونی به خودش بگيرد چه ضرورتی وجود دارد. حدس اوليه اين است که اتفاقی در شرف وقوع است و حکومت ترجيح داده تا هنوز وقت دارد بخشی از سناريوی حفظ امنيت را به اجرا درآورد. آن اتفاق، به نظر من، میتواند موضوع رهبری باشد که ضرورت تعيين جانشين را جدیتر کرده. ناگفته پيداست که جنگ قدرت شدید برای کسب مقام رهبری ميان جناحها و افراد در جريان است ولی حضور نيروهای امر به معروف در خيابانها که بطور اصولی گرايششان به طرف راستهای افراطی است برای سنگين کردن کفه نامزدهای همین جريان است.
روز پنجم. چهارمين جشنواره فيلم ايرانی استراليا که از اوايل اکتبر و از شهر کنبرا آغاز شد امروز در بريزبن ادامه داشت و در ادامه به شهرهای ادليد و ملبورن هم سفر میکند. جشنواره در هر شهر سه روز به نمايش فيلمهای بلند و کوتاه سينماگران ايرانی اختصاص دارد و يک جايزه هم به بهترين فيلم به انتخاب تماشاگران اهدا میشود. فيلم شاخص این دوره از جشنواره "عصبانی نيستم" رضا درميشيان است که به نظرم يکی از پديدههای سينمای ايران است. نکته قابل توجه درباره فيلم "عصبانی نيستم" اين است که موضوع فيلم برای مخاطبان غيرايرانی گنگ میماند و تنها لايه سطحی فیلم را درک میکنند. علت اصلی مربوط به استعارههای فراوانیست که درميشيان در اين فيلم از آنها استفاده کرده. حتی میشود گفت که برای مخاطب ايرانی که در جريان فیلم از کارکرد استعارهها و معانی آنها بيخبر باشد "عصبانی نيستم" فيلمی خشن معنی پيدا میکند. به نظرم درميشيان را بايد بعنوان کارگردانی شناخت که فيلمهای بسياری خواهد ساخت ولی از امکان به نمايش درآوردنشان بیبهره میماند.
روز ششم. نوریزاد برای شکستن سد جوابگو نبودن حکومت و بخصوص سپاه، دستکم در مورد پس دادن مال و اموال آدمها، به اندازه کافی راسخ است و اين البته برای جامعه ايرانی درون کشور اتفاق تازهایست. تا بحال موضوع چشم ترس گرفتن نهادهای حکومتی از مردم باعث شده بود وقتی اموال افراد در جريان بازرسیهای منازل و محل کارشان به دست نهادهای امنيتی میافتاد کسی به دنبال دردسر بيشتر نباشد و سراغ وسايلش را نگيرد. حالا شهامت محمد نوریزاد به کاهش ترس عمومی از رویارويی با نهادهای امنیتی منجر خواهد شد. همين حالا هم میشود ملاقاتهای افراد مختلف با محل قدم زدنهای نوریزاد را محصول همین فروريختن تدریجی ترس قلمداد کرد. اقدام نوریزاد برای قدم زدن در خيابان پاستور و ضرب و شتم او يعنی نوریزاد برای ورود به حريمهای امنيتی جدیتر هم آماده شده. به نظرم نوریزاد حتی اگر فقط اموال خودش را از سپاه بگيرد و ديگر کاری انجام ندهد راهی را باز کرده که منبعد میشود انتظار داشت آدمهای ديگری هم به همان راه وارد بشوند.
روز هفتم. نمايندگان سياسی دهها کشور در قاهره جمع شدهاند تا درباره بازسازی غزه تصميم بگیرند. دولت خودگردان فلسطینی تقاضای چهار میلیارد دلار کمک برای بازسازی غزه دارد ولی کسی نمیداند آیا حماس مسئولیت میپذيرد و آيا اسرائيل به غزه حمله نخواهد کرد. در شرايطی که اقتصاد جهانی وضعيت نامناسبی دارد و بسياری از کشورهای قدرتمند جهان با شکنندگی اقتصادی روبرو هستند تامین کمک چهار ميلياردی برای بازسازی جايی که ممکن است دوباره تخريب بشود نوعی قمار اقتصادیست. به نظرم در طرف اسرائیلی ماجرا محاسبه اين قمار انجام شده بود اما حماس در راه آرمانخواهی هیچ محاسبهای برای چنین برخوردی نداشت و حالا بسختی میتوان کشورهای کمک دهنده را برای اعتماد به حماس مجاب کرد. سوال اين است که محاسبه سود و زیان حماس را چه کسی انجام میدهد؟ ساکنان غزه يا حاميان حماس؟
تا هفته آينده.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر