روز اول. رضا داوری اردکانی، رئيس فرهنگستان علوم، بمناسبت ترک این فرهنگستان يادداشتی نوشته است با عنوان "گلایههای دردمندانه با طعم خداحافظی". حرف ايشان يک متن دارد و يک حاشيه. منتها حاشيه از متن مهمتر شده. متن اين است که "از ابتدای امسال حقوق اعضای فرهنگستان پرداخت نشده است" ولی حاشيهاش اين است که "فرهنگستان برای رفع نیاز و ادای وظیفه معین و ضروری تاسیس نشد یعنی به روشنی معلوم نبود كه چه نیازی به آن داریم و چه توقعی باید از آن داشته باشیم". رضا داوری 16 سال در مقام رئيس فرهنگستان علوم کار کرده و حالا که دارد از اين مقام کنار گذاشته میشود میگويد جايی که در آن کار کردهام معلوم نيست به چه نيازی تاسيس شده. میشود گفت رئيس فرهنگستان حالا که دارد اين مقام را ترک میکند مايل نيست چيزی از اعتبار علمی و مالی برای آن باقی بگذارد و عين حال جوابگوی دوران خودش هم نيست. راستش يادداشت رضا داوری نمونهایست از ضربالمثل معروفی که جای نوشتن نيست ولی برای همين موارد استفاده میشود. يادداشت را میتوانيد اينجا بخوانيد.
روز دوم. تونی ابوت، نخست وزیر استراليا، از برانون بيشاپ، رئيس مجلس، و استيفن پری، رئيس سنا، خواسته بود تا دستور بدهند منبعد هر خانمی که با برقع یا نقاب برای ديدن مذاکرات نمایندگان به مجلس يا سنا میآيد در طبقه فوقانی قسمت بازدید کنندگان بنشيند که با يک قطعه شيشه از ساير قسمتها جدا شده است. اما نخست وزير به فاصله دو روز اعلام کرد که از درخواستش صرفنظر کرده. مهمترين علت اين موضوع مربوط به مخالفت رئيس مجلس و گروهی از همحزبیهای تونی ابوت بود که معتقد بودند چنين تصمیمی منجر به دو پاره شدن استرالیا برای دفاع از پوشش زنان مسلمان و مخالفت با آن خواهد شد. گزارشها میگويند درخواست اصلی مربوط به پتا کردلين، مسئول امور اداری نخست وزیر، بوده که به دلایل امنيتی با حضور زنان روبندهپوش در جايی که دسترسی مستقیم به محوطه مجلس داشته باشند مخالف بوده. کردلين نامهای را تهیه کرده و از نمايندگان مجلس خواسته بوده که آن را امضا کنند. روز چهارشنبه تونی ابوت هم به جمع موافقان منع زنان روبندهپوش پيوسته و به عنوان رهبر حزب از رئيس مجلس خواسته که از مفاد نامه حمایت کند. منتها تونی ابوت روز جمعه گفت که متاسفانه نامه را نخوانده بودم و موافقتم بر اساس حرفهایی بود که شنيده بودم. واضح است که نخست وزير میخواسته شرايط را بسنجد منتها رئيس سنا گفته که چنين تصميمی میتوانست از اين جنبه مهم باشد که اگر کسی از جايگاه بازدیدکنندگان چيزی به سمت نمايندگان پرت میکرد میبايست بشود او را بسرعت شناسایی کرد و پوششی که صورت را پنهان کند امکان شناسايی افراد خاطی را از ماموران سلب میکند. از قرار که با وجود تغيير عقيده فعلی تونی ابوت اصل موضوع ممانعت از ورود زنان با پوشش صورت به مجلس و بعد در اماکن عمومی در حال پيگيری قانونیست.
روز سوم. کم سوادی محمد جعفر منتظری، رئيس ديوان عدالت اداری، و ناسزا گفتن به کیارستمی بخاطر استفاده از واژه پریود به معنای "دوره" بايد مايه شرمساری دستگاه قضا باشد. منتها اين تنها مورد کم سوادی در دستگاه قضا نيست. خسارتبارتر از این مربوط میشود به محمدی گيلانی که بخاطر واژه Dear يعنی "عزيز" عباس اميرانتظام را به اعدام محکوم کرد. مسيح مهاجری مدير مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سال 1389 هم از يک کم سوادی دیگری از زبان صادق لاريجانی، رئيس قوه قضاييه، هم پرده برداشت. صادق لاريجانی گفته بود که وقف دانشگاه آزاد توسط هاشمی رفسنجانی "منبطل" است و مسيح مهاجری در يادداشتی خطاب به او نوشت که در ادبيات عرب چنين واژهای وجود ندارد و اين از "اختراعات شما" محسوب میشود. دستگاه قضايی جمهوری اسلامی پر از شگفتیست واقعا. البته توصيف منتظری از عباس کيارستمی هم در نوع خودش نوآوریست که به او گفته "مغز متفکر مشروبخوار غربگرای افتاده در داخل غرب". ممکن است این ترکيب فقط در اثر نیاز منتظری به تنفس طولانیتر نشده وگرنه با یک نفس میشود بيشتر از این هم سر هم کرد. = اصولا ساير حرفهای محمد جعفر منتظری را هم که میخوانيد متوجه میشوید ايشان هيچ چيزی از هيچ چيزی نمیداند و ظاهر امر اين است که فقط برای اشغال يک پست سازمانی در يک اداره دولتی به کار گرفته شده است. منتظری مدعیست که کیارستمی از دوران دفاع مقدس به عنوان دوران پريود تاريخ ايران نام برده و يک لحظه هم فکر نکرده که برای نامگذاری اين دوران پر از خون و خرابی و تلفات بیدليل توصيفهای موثقتری هم وجود داشت. البته سهمی از اين سخنان رئيس ديوان عدالت اداری به ابراهيم حاتمی کيا هم میرسد که بی دلیل کيارستمی را تبديل به هدف حملات تندروها کرد. به هر حال جايزه را بايد بين منتظری و حاتمی کیا تقسیم کرد.
روز چهارم. درگيری ميان بريتانيا و آرژانتين درباره جزاير فالکلند يا مالويناس هنوز در جريان است و البته برای آرژانتينیها که فاصلهشان تا اين جزاير به چند صد کيلومتر میرسد موضوع مالکيت بر اين جزاير بحث داغتریست. درگيری جديد عبارت است از سنگباران خودروهای سازندگان برنامه "تخت گاز" بیبیسی که برای تهيه قسمتی از برنامهشان به آرژانتين رفته بودند. داستان عبارت بوده از اين که يک پورشه قرمز رنگ با شماره H982 FKL برای برنامه به منطقه پاتاگونيا در جنوب آرژانتين برده شده ولی شماره خودرو برای ساکنان محل نشانهای از سال جنگ نظامی ميان بريتانيا در 1982 و حروف FKL برای اشاره به نام فالکلند بوده. در نتيجه به اين باور رسيدهاند که اين ترکيب شماره و نام برای تاکيد بر پيروزی بريتانيا بر جزاير فالکلند است. تصاوير تلويزيونی نشان میدهند که هر سه خودرو از شدت سنگباران تا حد قابل ملاحظهای از بين رفتهاند. گروه برنامهساز تخت گاز هم بدون تهيه برنامه از منطقه خارج شدهاند. اندی ويليام تهيه کننده تخت گاز گفته است که هيچ عمدی در انتخاب شماره خودرو نبوده منتها قبل از اين از جرمی کلارکسون مجری برنامه آخرين بار بخاطر حرفهای توهين آميزی که درباره برمه به زبان آورده بود شکايت شده است. چنين سابقهای میتواند کسانی را که برنامه را دنبال میکنند به این نتيجه برساند که برنامهسازهای تخت گاز هيچ تصوری درباره حساسيتهای منطقهای و حرفهای خودشان ندارند. يک روزنامه محلی در پاتاگونيا هم خبر داده که مسئولان بیبیسی به جرمی کلارکسون گفته بودند که در سفر به آرژانتين جانب احتياط را رعايت کند، که نکرده.
روز پنجم. نتيجه ديدار سعيد عبدولی در مقابل حريف کرهای شبيه به نتيجه دیدار ساریتا دوی بوکسور هندی در مقابل حريف کرهایاش، پارک جی نا، شد. عبدولی و دوی از حريفان خودشان بهتر بودند اما در هر دو مورد دست ورزشکاران کرهای بعنوان برنده بالا برده شد. بر خلاف عبدولی که به هر حال مدال برنز را دريافت کرد ساريتا دوی با وجود اين که روی سکو رفت ولی با چشم گریان از دريافت مدال خودداری کرد و در انتهای مراسم توزيع مدالها هم از سکو پايين رفت و مدال برنز خودش را به گردن بوکسور کرهای که به مقام دوم رسیده بود انداخت. دوی به رسانهها گفته که وقتی مدال را به گردن حريف کرهای میانداخته به او گفته که اين مدال هم برای کره. گوشه و کنار خبرهای مشابهی درباره وضعيت داوریهای بازیهای آسيايی منتشر شده و از قرار میزان نارضايتی از داوریهای اين دوره از مسابقات بسياری را متقاعد کرده که کره جنوبی از امتياز ميزبانی برای اثر گذاشتن بر داوران سوء استفاده کرده است. آنطوری که رئيس کميته ملی المپيک ايران گفته احتمال تغيير نتيجه برای عبدولی بسيار ضعيف است ولی شورای المپيک آسیا شکايت ايران را پيگيری خواهد کرد. شورای المپيک آسیا درباره قبول نکردن مدال توسط ساريتا دوی اعلام کرده که در صدد تنبيه بوکسور هندی بوده اما سرپرست ورزشکاران هندی از بابت رفتار او عذرخواهی کرده و در نتيجه فقط به او اخطار داده شده است.
روز ششم. استراليا هشت فروند جنگنده اف 18 سوپر هورنت برای مقابله با گروه دولت اسلامی به امارات متحده عربی فرستاده است. همراه با اينها 200 کارشناس نظامی هم برای مشاوره دادن به ارتش عراق به اين کشور فرستاده شدهاند. البته جولی بيشاپ، وزير خارجه استرالیا، گفته که اين همراهی نظامی زماندار است ولی طبيعیست که زمان در اين مناقشهها نامشخص میماند. بيشاپ درباره زمان شروع عمليات گفته که به دليل تعطیلات عمومی در عراق- که احتمالا اشاره به عيد قربان داشته- در حال حاضر برنامه عملیاتی هم تعطیل است و نيروهای اعزامی به کارهای اداری مشغولند. نکته قابل توجه درباره عمليات نيروهای چند مليتی علیه داعش اين است که اگر اين گروه در منطقهای شامل سوریه و عراق فعال است هر نوع حملهای به اين گروه شامل هر دو کشور میشود و اگر عراق جزيی از اين ائتلاف است اما سوریه نيست بنابراين عمليات میتواند دولت سوریه را هم تهديد کند. به اين معادله بايد ورود ترکیه و عربستان به ائتلاف و عدم ورود ایران را هم اضافه کرد. ترکيه و عربستان مخالف سوريه و ایران موافق سوريه محسوب میشود. در واقع موضع سوريه در جنگ نيابتی ايران در مقابل عربستان ضعيفتر از هميشه شده. میشود حدس زد که ورود داعش به معرکه سوريه در حقیقت بهانهای بوده برای تغيير آرايش جنگ میان دولت سوریه و مخالفانش بطوری که پای کشورهای قدرتمند را به منطقه باز کند. به نظرم عربستان به همين دليل- و عليرغم حمايتی که داعش کرده- وارد ائتلاف شده که جنگ سوريه را به نفع خودش تمام کند. در چنين شرايطی ضعيف شدن موضع ایران قطعیست و سفر هفته گذشته علی شمخانی به لبنان معنايش اين است که ممکن است حزب الله برای حمايت از بشار اسد وارد ميدان بشود. میشود حدس زد که ورود حزبالله يعنی ورود اسرائيل و درگير شدن جنوب لبنان. حدس اين که جمهوری اسلامی بازنده ميدان خواهد بود، تا اينجا، کار سختی نيست.
روز هفتم. درست همان روزی که قرار بود بهمن احمدی امويی آزاد شود شهرام جزايری هم قرار بود آزاد بشود. منتها شهرام جزايری آزاد شد، بهمن احمدی دو روز و نيم هم اضافه و غير قانونی در زندان ماند. جالب اين است که شهرام جزایری در جريان محاکمهاش از ايران فرار کرد و بعد او را در عمان دستگير کردند در حالی که بهمن احمدی نه تنها جایی به جز دفتر روزنامه سرمایه نرفت بلکه درباره فساد کسانی خبررسانی کرده بود که یکیشان محمودرضا خاوری رئيس سابق بانک مرکزی بود که او هم از ايران فرار کرد و فعلا خبری از او نيست. ماجرا وقتی خيره کنندهتر میشود که متوجه میشويم شهرام جزايری 10 سال محروميت از دریافت تسهيلات بانکی دارد در حالی که ژيلا بنی يعقوب، روزنامهنگار و همسر بهمن احمدی، 30 سال از کار روزنامهنگاری محروم شده است. قوه قضاييه جای قابل توجهیست به هر حال.
تا هفته آينده.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر