امتحانات دانشگاهی در استراليا با بعضی نشانههای طبيعی همراه است. مثلا در بريزبن وقتی گلهای معروف به "شيشهشور" (crimson bottlebrush) روی درختها پيدایشان میشود و تمام درختها قرمز میشوند معلوم سال که فصل امتحانات فرارسيده. دايرهی امتحانات هر دانشگاه برای ممتحنها دعوتنامه میفرستد که اگر آمادگی داريد خبرمان کنید. به ممتحن میگويند Invigilator، يک واژه نامانوس که سال تا سال از کسی نمیشنويد چنين واژهای را به کار ببرد مگر اين که سر و کارش با دايره امتحانات باشد. من چندين بار به عنوان ممتحن ارشد کار کردهام. البته خيلي هم فرقي ندارد که ممتحن ارشد باشيد يا دستيار ممتحن چون تنها تفاوتشان این است که ممتحن ارشد فقط چهار تا امضاء روی پاکت سؤالات میگذارد و بس. به جز امتحانات معمولی که در سالنهای بزرگ انجام میشود امتحان گرفتن از دانشجويان متفاوت هم وجود دارد که يا نقص عضو دارند يا اصولا به دلايل مختلف نمیتوانند با ديگران امتحان بدهند، مثلا مشکلات بينايی دارند و با وسايل کمکی بايد سوالات را بخوانند و بنويسند. البته میتوانند هيچکدام از مشکلات جسمانی را هم نداشته باشند. من ممتحن يک دختر دانشجو بودم که بعنوان دانشجوی "با نياز خاص" تقاضای امتحان مجزا کرده بود. منتظر بودم با ويلچر يا عصا به دست وارد محل امتحان بشود اما در باز شد و دیدم يک آدم با ظاهر سالم وارد جلسه امتحان شد. گفتم اينجا محل امتحان است.
دختر: خوب من هم آمدهام برای امتحان. بهبه چه محل جالبی.
من: جدی؟ خوب میتونی بيايی تو ولی هنوز يک ربع به شروع امتحان مانده.
دختر: اگر اشکالی نداره میتونم همينجا منتظر باشم تا امتحان شروع بشه. تقلب هم با خودم نياوردم.
من: نه مشکلی نيست. امتحان که شروع بشه بايد وسايلت رو بذاری اون طرف. فقط يک خودکار بايد داشته باشی و همين وسايلی که اينجا هست. ميز پايه بلند، مونيتور بزرگ، چراغ اضافی.
دختر: نه چيزی لازم ندارم. مشکل جسمانی ندارم، همين وسايل معمولی خوب هستند.
من: ببخشيد ولی اين محل امتحان دانشجويان با معلوليت خاص هست. مطمئنی درست آمدی؟
دختر: آره. خودم تقاضا کردم توی اين محل امتحان بدم.
من: خوب پس چه کمکی نياز داری؟
دختر: کمک خاصی لازم ندارم فقط اگر داد زدم شما ناراحت نشين.
من: داد؟ يعنی ممکنه سر امتحان داد بزنی؟
دختر: آره. من خيلي زيادی هيجانزده هستم هميشه. وقت امتحانات که ميشه بدتر ميشم. هميشه جدا از باقی دانشجوها امتحان میدم چون ممکنه وسط جلسه امتحان داد بزنم حواس بقيه پرت بشه.
من: تا حالا نشنيده بودم آدم وسط امتحان داد بزنه! دارو ميخوری؟
دختر: نه. سالم سالمم، فقط زيادی هيجانزده هستم. توی خونهمون هم همينطورم. بايد با صدای بلند موسيقی گوش کنم که درس رو بفهمم. امروز يک سی دی آوردم با گوشی برای مدت امتحان ولی ممکنه داد هم بزنم يا با صدای بلند آواز بخونم.
من: پس تو اصلأ چطوری میری سر کلاس؟
دختر: تا بتونم نمیرم سر کلاس. مجوز گرفتم.
من: چه درسی میخونی؟
دختر: رسانه و مطالعات فرهنگی.
من: ميشه لطفأ سی دی رو ببينم؟ هر وسيلهی کمک امتحانی رو که استفاده میشه بايد بنويسم توی اين گزارش کار.
دختر: آره ايناهاش. اگه دوست داری میتونم وصلش کنم به کامپيوتر تو هم بشنوی.
من: ... اين که متاليکاس. تو با اين میخوای امتحان بدی؟
دختر: خوب آره. میخوای وصلش کنم به کامپيوتر؟
من: نه اصلا، خودت با گوشی گوش بدی بهتره. من يک فکری به حال خودم میکنم. بلند داد میزنی؟
دختر: يک کمی. اگه سؤال رو بلد باشم که ديگه خيلی هيجانزده ميشم. روی صندلی هم نمیتونم بشينم اگه خيلی هيجانزده بشم. جدی جدی دست خودم نيست.
من: خوب، دکتر رفتی؟
دختر : آره ولی راه حلی که پيشنهاد کرد اينه که صدای موسيقی رو کم کنم چون ممکنه گوشم اذيت بشه باقيش مشکلی نداشت، مجوز داده که بتونم جداگانه امتحان بدم. چقدر وقت دارم برای امتحان؟
من: دو ساعت و ده دقيقه.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر