close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

دوستى با "يارِ مهربان"

۲۸ شهریور ۱۳۹۳
مادران,  
خواندن در ۸ دقیقه
دوستى با "يارِ مهربان"
دوستى با "يارِ مهربان"

شادی بیضایی

همراه بچه‌ها شدن و با آن‌ها تجربه کردن و یاد گرفتن هم می‌تواند کار آسان و لذت بخشی باشد، هم گاهی دلسرد کننده و ناموفق. اگر این کار برای شما همیشه آسان بوده که هیچ، اصلا همین الان این صفحه را ببندید و یک دقیقه هم وقت را تلف نکنید و بروید سراغ بازی و سرگرمی با بچه. ولی اگر مثلِ من گاهی ماجرا به نظرتان به این راحتی‌ها نبوده و به سوال‌های جورواجور برخورده اید، شاید، شاید این متن بتواند به شما ایده‌های جدیدی بدهد که یکی از بهترین عادت‌های جهان را در فرزندتان تقویت کنید و از تجربه‌اش در کنار او لذت ببرید.
گاهی این که بچه‌ها همراهی نمی‌کنند، دلیلش بی‌تفاوتی، تمرکز نداشتن و ناتوانی آن‌ها نیست. شاید علتش این است که روش ما در سرگرم کردن آن‌ها درست نبوده. در مرحله اول انتخاب یک فعالیت خوب و جذاب، درست انجام دادن آن و کمک به بچه‌ها‌ برای رسیدن به بهترین نتیجه، از مهم‌ترین چیزهایی‌ هستند که برای آسان شدن کار باید اول خودمان تمرین کنیم، بعد منتظر دیدنِ نتیجه‌اش در بچه‌‌ باشیم. 

بازی‌ها و سرگرمی‌هایی که می‌شود انتخاب کرد خیلی زیاد هستند اما یکی از بهترین و واجب‌ترین کارهایی که در کنار بچه‌ها می‌شود انجام داد و من این‌بار می‌خواهم درباره‌اش بنویسم،«کتاب خواندن»است. کتاب خواندن در کنار هم، از فعالیت‌هایی است که بچه‌ها در هر سطحی از توانایی که باشند، باز هم آن‌ها را رشد می‌دهد و جلو می‌برد. حتی خیلی راحت می‌شود همین کتاب خواندن را تبدیل کرد به بخش مهمی از گفتار درمانی و کاردرمانی برای بچه‌‌هایی که در این زمینه‌ها احتیاج به کمک دارند. 

همه‌ بچه‌ها به یک اندازه به کتاب خواندن و قصه شنیدن علاقه ندارند. قرار هم نیست همه‌ما به یک اندازه همه چیز را دوست داشته باشیم. اما می‌توانیم دوست داشتن چیزهای خوب و لذت بردن از آن‌ها را یاد بگیریم. می‌توانیم یاد بگیریم که چه طور از «خواندن» خسته نشویم.  خیلی وقت‌ها مطالعه و قصه شنیدن، فعالیت مورد علاقه‌ بچه‌ها نیست چون با روش درستِ آن آشنا نیستند و برای همین از آن لذت نمی‌برند. 

من این جا تنها از تجربه‌هایی می‌نویسم که به نظرم مفید بوده و به کار آمده اند؛ چیزهایی که از جاهای مختلف یاد گرفته‌ام و از معلم‌ها و تراپیست‌ها توی کلاس‌های جورواجور و ورک‌شاپ‌های این‌ور و آن‌ور شنیده‌ام.

هر مادر و پدری بر اساس نیاز و توانایی بچه‌ خودش می‌تواند همه‌ این‌ها را به شکل متفاوت و مفیدتری عملی کند و نتیجه‌ بهتری هم بگیرد. 

 از این جا به بعد را برای تفکیک شدن قسمت‌های مختلف به شکل سوال و جواب می‌نویسم. ادای کارشناس‌ها را در آورده‌ام که همه چیز می‌دانند ولی در واقع، خودم هم گاهی توی عملی کردن هر کدام از این ایده‌ها وا می‌مانم. پس یک وقت فکر نکنید خودم ختم ماجرا هستم و حالا به بقیه می‌خواهم یاد بدهم.

بابا جان! بچه‌ من اصلاً یک جا بند نمی‌شود. چه‌طوری برایش کتاب بخوانم؟

پیش از شروع کتاب‌خوانی، به ویژه برای بچه‌هایی که تحرک زیادی دارند و نشستن و گوش دادن را زیاد دوست ندارند، خوب است فعالیتی ترتیب بدهیم که فیزیکی باشد و بخشی از انرژی بچه‌ها را تخلیه کند؛ کارهایی مثل رفتن به زمین بازی، بپر بپر کردن توی حیاط، دوچرخه‌سواری یا دوش گرفتن و آب‌بازی بهتر است قبل از کتاب خواندن انجام شوند تا بدن آماده‌ استراحت و یک‌جا نشستن شود.

چرا مدام حواسش به این طرف و آن طرف پرت می‌شود‌؟ 

برای کتاب خواندن در کنار هم بهتر است که محیط را آماده کنیم. آرامش محیط یکی از مهم‌ترین چیزهایی‌ است که باید در نظر داشته باشیم. به ویژه برای بچه‌هایی که تمرکزشان به آسانی به هم می‌خورد و معمولاً نمی‌توانند یک فعالیت را خودشان به تنهایی و بدون کمک تمام کنند. در اتاقی که یک نفر تلفنی حرف می‌زند و یا مثلاً تلویزیون اخبار بخش می‌کند- ولو بدون صدا- نمی‌شود از بچه‌ای که مهارت بالایی در تمرکز و توجه ندارد، توقع داشت که بنشیند و تا آخر قصه را گوش بدهد. 

چه‌طوری کتاب خواندن می‌تواند به رشد مهارت‌های اجتماعی و گفتاری کسی کمک کند؟

- یکی از چیزهایی که موقع مطالعه می‌توانیم با هم تمرین کنیم، نظر خواستن و مشورت کردن است. برای رسیدن به بهترین نتیجه در تمرکز و پیدا کردن زمینه‌ مورد علاقه‌ بچه‌ها، خیلی خوب است که همیشه چند کتاب مناسب برای آن‌ها بیاوریم و از آن‌ها بخواهیم که بین آن‌ها یکی را برای خواندن انتخاب کنند. داشتن حق انتخاب و لذت بردن از آن، یکی از کارهایی‌ است که موقع مطالعه می‌توانند آن را تجربه کنند. به خواسته و نظر آن‌ها احترام بگذاریم و آن را تحسین کنیم. 

کتابِ مناسب هم لزوما کتابی نیست که مناسب رده‌ سنی بچه‌ شما باشد. برای انتخاب کتاب مناسب، خوب است که سطح توانایی بچه‌ها را در نظر بگیریم. بعضی وقت‌ها بچه‌ها توانایی‌هایی پایین‌تر از سن خودشان دارند که در این صورت با انتخاب کتاب‌های ساده‌تر، می‌شود آن‌ها را به مطالعه علاقه‌مندتر کرد. بر عکس این ماجرا هم درباره‌ بچه‌هایی که توانایی‌هایی فراتر از سن‌خودشان دارند، صادق است.  می‌توانیم بچه‌ها را در انتخاب کمک هم بدهیم:

  • این کتاب درباره‌ غمگین بودن است. یادت هست آن‌روز که زمین خورده بودی، غمگین شده بودی؟‌دوست داری با هم درباره‌ غمگین شدن بخوانیم؟
  • این یکی قصه‌ ستاره و بابابزرگش است؛ مثل قصه‌های تو و بابایی. دلت می‌خواهد با هم بخوانیمش؟
  • بچه‌گربه‌ نیکی گم شده است. می‌خواهی با نیکی و پیتر بگردیم و بچه‌ گربه‌ را پیدا کنیم؟

همین ایده‌های ساده می‌توانند به بچه‌هایی که انتخاب برایشان آسان نیست کمک کند تا یک قدم جلو تر بروند. به خصوص اگر کتابی که می‌خوانیم جدید باشد، به آن‌ها کمک می‌کند تا فضای کتاب را قبل از انتخاب بدانند.

شکل مطلوب برای کتاب خواندن، به ویژه با بچه‌هایی که چالش‌های ارتباطی دارند، نشستن در حالتی است که بتوانیم هر وقت خواستیم به صورت هم نگاه کنیم و با هم حرف بزنیم و البته هر دو هم‌زمان دسترسی یک‌سان به کتاب داشته باشیم. باید یاد بگیریم و به آن‌ها هم یاد بدهیم که موقع با هم خواندن، به چشم‌های هم نگاه کنیم و درباره‌ آن‌چه که می‌خوانیم، ولو با کلمه‌های ساده و جمله‌های کوتاه، تبادل نظر کنیم. این کار، هم به گسترس دایره‌ لغات بچه‌ها کمک می‌کند- درباره‌ من البته به گسترش دایره‌ لغات انگلیسی‌ خودم هم کمک می‌شود- و هم مهارت گفت‌وگو را در آن‌ها بالا می‌برد.

به دایره‌ لغات و جمله‌سازی‌ آن ها اضافه کنیم، یعنی چه‌ کار کنیم؟

- مثلاً این‌طوری:

اوه این چیه؟

فیل.

 درسته. فیل. فیل بزرگ خاکستری

بابابزرگ ستاره داره چه‌‌کار می‌کنه؟

 غذا می‌پزه.

 آفرین. غذا می‌پزه. برای ستاره غذای خوش‌مزه می‌پزه.

 کارهای دیگری هم هست که شاید دیرتر در یک متن دیگر همه را بنویسم. 

کتاب خواندن چه طوری جذاب‌تر می‌شود؟

سعی کنیم موقع کتاب خواندن، صدایمان یک‌نواخت و خسته کننده نباشد. بچه‌هایی که زود خسته می‌شوند و دوست دارند از کاری به کار دیگر بروند، با این روش، مدت طولانی‌تری می‌توانند تمرکز کنند. 
با حرکات صورت و تغییر لحن، خیلی راحت می‌توانیم قصه‌ شنیدن را برای آن‌ها لذت بخش کنیم. اگر متن برای آن‌ها طولانی و کسالت‌بار است، بر اساس تصویرها، آن‌ها را خلاصه کنیم و به جای خواندن کلمه به کلمه‌ متن، درباره‌ تصویرها با آن‌ها حرف بزنیم. اگر به حروف و خواندنِ آن‌ها علاقه دارند-مثل بچگی‌های «راستین»- از کتاب‌هایی استفاده کنیم که نوشته‌ کم‌تری دارند و بیش‌تر تصویری هستند تا نوشته‌ها تمرکز آن‌ها را به هم نزند.

 بگذاریم در مطالعه مشارکت داشته باشند ولو این که مشارکت‌شان در حد ورق زدن کتاب یا نگه‌داشتن آن باشد. بگذاریم اگر دوست دارند قصه را به زبان خودشان روایت کنند و اگر می‌توانیم داستان را مشارکتی بخوانیم. 
گفت‌و گو درباره‌ داستان را از متنی که نویسنده برایمان نوشته فراتر ببریم و به آن‌ها یاد بدهیم از تجربه‌های خودشان بگویند. اگر خرگوش کوچولو غمگین است، از غمگین بودن خودشان بگویند وقتی که اتفاق ناخوشایندی برایشان افتاده. داستان‌های خوب می‌توانند به اندازه‌ بهترین تراپیست‌ها به آ‌ن‌ها کمک کنند تا یاد بگیرند از بیان احساس‌شان نترسند و درباره‌ چیزهایی که دوست دارند یا دوست ندارند حرف بزنند. 

یک نکته‌ مهم این است که سعی کنیم کتاب را تا آخر بخوانیم. هر طور شده. یعنی کم‌کم یاد بگیریم صبر کنیم تا کتاب تمام شود و نیمه‌کاره سراغ کار دیگری نرویم. این یکی از نکته‌هایی است که به آن‌ها کمک می‌کند تا یاد بگیرند مدت طولانی‌تری تمرکز کنند و از این شاخه به آن شاخه نپرند. البته این تمام کردن نباید به قیمت نارضایتی آن‌ها و بی رغبتی به کتاب‌خواندن در روزهای دیگر منجر شود. 

کتاب‌های خوب می‌توانند ما را به هم نزدیک کنند. کنار هم بنشانند و به گفت‌وگو تشویق‌مان کنند؛ به حرف زدن از خودمان و تجربه‌هایمان؛ به پیدا کردن خودمان در قصه‌ها. پس چه عیبی دارد اگر اسم آن‌ها را به جای قهرمان داستان‌هایی که دوست دارند، بیاوریم و هیجان و خوش‌حالی‌شان را چند برابر کنیم؟

برای فعالیت بیرون از خانه چه کنیم؟

چیزی البته توی چنته ندارم اما شاید خوب باشد روزی که قرار نیست سر کار برویم و آن‌ها هم کلاس و مدرسه ندارند، دست‌شان را بگیریم و با هم به کتاب‌خانه برویم. بین قفسه‌ها بگردیم، کتابی انتخاب کنیم و توی خلوت با هم آن را بخوانیم. بعد توی پارک، وقتی خسته از بدو بدو روی نیمکت نشسته‌ایم و نان و پنیر و خیار می‌خوریم، درباره‌اش حرف بزنیم و یا شب، پیش از خواب، نمایش ساده و کوتاهی بر اساس آن ترتیب بدهیم. بگذاریم کتاب مثل رودخانه‌ای بشود پر آب که در زندگی‌شان جریان دارد. بگذاریم کفش‌هایشان را در بیاورند، پا در خنکی آن بگذارند، چشم‌هایشان را ببندند و از جریانش لذت ببرند. 

پیشنهاد آخر.

تجربه‌ نصفه‌ و نیمه‌ام به من نشان داده که این مهارت و علاقه در همه یک‌شبه و یک‌جور به دست نمی‌آید؛ نه برای ماو نه برای آن‌ها. خسته نشویم از وقت گذاشتن و تلاش برای رسیدن. خودمان بیش‌تر بخوانیم و کمک کنیم تا کتاب‌خواندن و قصه شنیدن، بیش‌تر از تفنگ‌بازی و با دو انگشت «کیوکیو» کردن، به آن‌ها مزه بدهد. دنیا حتما جای بهتری خواهد شد اگر هر کدام از ما یک قدم کوچک برای نزدیکی به «یارِ مهربان» برداریم...

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

هجدهمین روز اعتصاب غذا؛ وضعیت جسمی درویشان زندانی وخیم است

۲۸ شهریور ۱۳۹۳
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۳ دقیقه
 هجدهمین روز اعتصاب غذا؛ وضعیت جسمی درویشان زندانی وخیم است