وقتی قضیه عمل جراحی پروستات علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، رسانهای و متعاقب آن موجی از جک و شوخی و استهزاء درباره پروستاتش بلند شد، یادداشت مختصری در فیسبوک نوشتم و یادآور شدم که " شوخی با پروستات یک مرد بیمار همانقدر سخیف است که شوخی با پستان زنی که سرطان سینه گرفته. فرقی هم نمی کند که خامنه ای باشد یا دختر رفسنجانی یا اعضای خانواده من و شما."
همین چند کلمه باعث شد مورد عنایت جمع کثیری از امت مبارزِ موسدرمشت بشوم و از شش جهت فحشباران، چنان که انگار تمسخر پروستات خامنهای یکی از آرمانهای اصلی مبارزه علیه رژیم بوده است. هر چقدر هم که این طرف و آنطرف توضیح دادم که شوخی با یک سیاستمدار فرق دارد با شوخی با یک بیماری خاص (که حالا یک سیاستمدار به آن مبتلا شده) بیفایده بود و جمع کثیری از مبارزان شجاع وطن، که از فرط شجاعت در مبارزه اسم و عکسشان هم جعلی و عاریهای است، سنگشان همچنان به شدت مشغول مقاومت در مقابل میخ آهنین استدلال بوده و است. البته سوای این عده، و همچنین آن عده که نانشان در این جور حملات است و از اینها "کیس" میسازند و پناهندگی جور میکنند؛ هستند کسانی هم که واقعا برایشان این پرسش مطرح است که مشکل این قبیل شوخیها در کجاست. آیا شوخی و طنز، به خصوص وقتی در مورد سیاستمدارهای زورگوست حد و مرزی دارد؟ در این یادداشت سعی میکنم به این سوالات معقول جواب بدهم اما لابلایش یکسری سوالات غیرمعقول مطرح شده را هم جواب میدهم که نمک قضیه حفظ شود !
شوخی با عمل جراحی یا عضوی از بدن خامنهای چه مشکلی دارد؟ مگر خامنهای با دیگران چه فرقی دارد؟
خامنهای با دیگران هیچ فرقی ندارد و مثل هر سیاستمدار یا شخصیت سیاسی، فرهنگی، مذهبی ... دیگران میتوان (و به نظر من خیلی هم خوبست که) با او شوخی کرد و گزندهترین طنزها را دربارهاش ساخت. اما مثل هر کس دیگری درست نیست با نقایص بدنی او شوخی کرد چون این نقایص خارج از کنترل انسان است و هیچکس تقصیری ندارد که قدش کوتاه است یا ریش درنمیآورد یا نابیناست یا از پا معلول است یا پروستاتش نیاز به جراحی دارد. شوخی با چنین مسائلی، حتی اگر صرفا در ارتباط با شخص خاصی باشد، باعث آرزدگی عدهی کثیری از آدمهای محترم و معمولی میشود که همان صفات یا نقائص دارند. جک ساختن درباره بیماری پروستات (خامنهای) به راحتی قابل شیوع در سطحی وسیع و انتقال به هر کسیست که آن بیماری را دارد. و از اینها گذشته، آیا مشکل ما با احمدینژاد قد کوتاهش بود یا حجم عظیمی از دزدی و فساد و رانتخواری و بینزاکتی سیاسی و مشکل سازی های عظیم بین المللی و نابودی اقتصاد مملکت؟ به همین قیاس مشکل با خامنهای سلوک سیاسیاش است یا غدهای طبیعی که همهی مردان دارند و بسیاری از آنها نیاز به عمل جراحی پیدا میکنند؟
چه اشکالی دارد که اصلا آدم آرزوی مرگ و عذاب یک آدم ظالم را داشته باشد؟
از نظر من هیچ اشکالی ندارد و این یک حق طبیعی است. هیتلر اگر زودتر از زمانی که مرد، میمرد یا کشته میشد جان و زندگی میلیونها آدم کمتر به خطر میافتاد. صدام مسئول مرگ و شکنجه و عذاب میلیونها آدم بود، چه خوب که اعدام شد و ای کاش زودتر به سزای اعمالش میرسید. ادامهی حیات خیلیها، مثلا همین شیخ احمد جنتی خودمان (در واقع: خودشان!) به وضوح با حقکشیها و بیعدالتیها و حتی جنایات بسیاری ملازم است و چه بهتر که بمیرند قبل از آنکه بمیرانند (در مورد این بابا که آرزوی محال محال نیست!) میزان دخالت ارادهی شخص است که به شوخی و طنز و تمسخر علیه چیزی مشروعیت میدهد. جنتی در طول قد یا زیبایی صورتش ارادهای ندارد و این عوامل هم هیچ دخالتی در سعادت یا تیرهروزی دیگران ندارند، اما در مبارزه بیامان و ناجوانمردانهاش در مقابل خواستهای مشروع اکثریت مردم ایران -که مرتبط است با طول عمر و انرژی شبههستهایاش در شورای نگهبان- اراده دارد. میتواند از همین امروز از کلیه مشاغلش استعفا بدهد یا تغییر رویه بدهد و به آدمی قانونمند، مفید، یا دست کم نامردمآزار تبدیل شود (گفتم که؛ فرض محال محال نیست!). در آن صورت است که عمرش چندان دراز به نظر نخواهد آمد و به سرعت از سوژه جکها محو خواهد شد. حتی اگر به تایید قوانین مربوط به پیوستن ایران به کنوانسیونهای جهانی مزتبط با حقوق کودکان و زنان کمک برساند من یکی قول میدهم هر روز برای طول عمرش دعا کنم و از خدا بخواهم از عمر ما بکاهد و بر عمر او بیفزاید - البته اگر جایی برای افزایش وجود داشته باشد.
طرف خیلی آدم بدی است. فلان و بیسار است. ما هم که زورمان بهش نمیرسد. مجبوریم دق دلیمان را اینطوری خالی کنیم. اصلا یک جور مبارزه است.
خوب یا بد بودن آدمها ربطی به اعضای بدنشان ندارد. در مورد بقیهاش هم والا چه عرض کنم؛ اگر فکر میکنید شوخی با پروستات و پستان و بیضه و دماغ و مو و لهجهی قدرتمندان چیزی را تغییر میدهد... خب در مبارزهتان موفق باشید!
فکر میکنی کی هستی که به دیگران یادآوری کنی فلان شوخی زشته؟
محمود فرجامی! البته هر کس دیگری هم میتواند یادآوری کند یا نظرش را بگوید.
چطور شوخی با مهناز هدایتی اشکالی ندارد اما شوخی با خامنهای اشکال دارد؟
اولا که من با بانوی غزل متعهد و مبارز ایران – که یکی از سخنرانان کنفرانس فعالان اپوزوسیون در پراگ هم بودند- شوخی ندارم، صرفا با ایشان یک گفتگو انجام دادم که به سرعت و به طور کامل توسط خود ایشان و با شوق فراوان منتشر شد. مطالبی که در آن گفتگو از ایشان نقل کردم عینا از آثاری بودند که توسط غزلبانو منتشر شده بودند. حالا اگر کسی به نظرش آن مطالب خندهدار یا گریهدار یا زبانم لال سکسی بیاید کاملا به خودش – و شاید یک ذره هم به بانو هدایتی- مربوط است. در مقابل دهها نمونه طنز و شوخی گزنده با ولی امر خودخواندهی مسلمین جهان، در آرشیو مطالبی که منتشر کردهام موجود است. اما این سوال قیاس معالفارقی است که منطق و اخلاق کسانی برمیآید که از هر پنج یادداشت فیسبوکیشان یکی پریدن به کسانی مثل من است و سه تا خاطره از اینکه ایشان در دوران بازداشت چطور بازجو را ادب کردند و –مثلا با مقایسه حمله آمریکا به ایران با حمله اعراب صدر اسلام به ایران- سرجایش نشاندند! قیاس درست آن است که من مثلا با عمل جراحی عضوی از اعضای بدن خانم هدایتی شوخی کرده باشم اما وقتی نوبت به آقای خامنهای میرسد خودم و دیگران را منع کنم.
در مطبوعات خارجی یک عالمه شوخی با بدن یا مسائل جنسی سیاستمدارها یا اعضای خانواده شان میکنند...
خب بکنند. مگر هر کار که آنها میکنند درست است؟
شوخی با پروستات یک نفر چه فرقی با شوخی با دست معیوبش دارد که حالا برای این اینطور واکنش میدهید؟
به تمسخر گرفتن هر دو زشت و قبیح است، اما در تمسخر عمل پروستات، به خاطر اینکه این عضو با مقعد و آلت تناسلی فرد مرتبط است، رگههایی از سکسیسم و شوخی جنسیتی وجود دارد که موضوع را بدتر و شوخی را زیانبارتر میکند.
تو که اینقدر سر این چیزها حساسی چرا اینقدر سر به سر فیمینیستها میگذاری؟
سر این چیزها حساسم، سر آن چیزها که حساس نیستم! با فمینیستها سر جنسیت شان یا درباره اعضای بدنشان شوخی نمیکنم، درباره حرفها و افکار و کارهایشان شوخی میکنم. تازه بعضا نیاز به شوخی هم نیست و صرفا نقل قول کافیست!
میخواهی برگردی ایران که یکهو از این حرفها میزنی بدبخت؟
به شما مربوط نیست. ضمنا خیر.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
راستش قبل از همه خود آقای خامنه ای از بیماری پروستات به شکل ابزاری و سازماندهی شده استفاده کردند . تیمی که تدارک زیارت آقای خامنه ای در بیمارستان را تدارک دید و بازتاب رسانه ای داد با اهدافی خاص و هدایت شده بود. جالب است که پس از عمل هم این عیادتها ادامه دارد و ما امشب با خامنه ای شاعر و ادیب که بیمار است و روی تخت بی مارستان روبرو هستیم. پروستات ایشان به نظر بهانه بیش نبود تا یک کارزار تبلیغی برای وی ترتیب داده شود. راستش جنین پروستاتی طبیعی است که به طنز تبدیل شود. مانا نیستانی بخوبی از پس این طنز تلخ بر آمد و ظنزی که یکی از کاربران فیس بوک می گفت که خامنه ای حتمن در سخنرانی بعدی خواهد گفت پروستات ناقصی دارم (با اشاره به یکی از سخنرانیهای وی که با گریه گفته بود دست ناقصی دارم و........
به هر حال آنجه مشخص است این موج از بیت رهبری برخاست ... بیشتر