برنامه صبحگاهی شبکه تلويزيونی 7 استراليا هر هفته خبرهايی از دنیای مد و زيبايی دارد. کارشناسان ميهمان اين بخش از برنامه روزنامهنگارانی هستند که نوشتههایشان اثر تعيين کنندهای بر ذائقه خريداران دارد و در نتيجه علاقمندان بسياری را به ديدن برنامه صبحگاهی میکشاند. از میان اين روزنامهنگاران مد و زيبايی، معروفترينشان آماندا گاف (Amanda Goff) دبير بخش زيبایی در مجله Prevention است که اکنون همه رسانههای صوتی و تصويری و نوشتاری استراليا درباره او حرف میزنند. آماندا که اکنون به نام روزنامهنگار سابق از او ياد میشود بعنوان روسپی با شبکه 7 گفتگو کرده است.
او برخلاف سنت رايج در روسپيگری قانونی مبنی بر مخفی نگه داشتن نام واقعی میگويد با نام "سامانتا ايکس" بعنوان روسپی تلفنی کار میکند اما همچنان بعنوان يک گزارشگر از آنچه در اين شغل و ارتباطاتش ديده در کتابش نوشته است. آنچه آماندا گاف در جامعه به چالش گرفته قضاوت عمومی درباره مرزهای اخلاقيات قراردادی در جامعه در مقابل انتخاب شخصی افراد برای انتخاب سبک زندگیست. افزون بر اين، شغل تازه آماندا به بحث درباره نگاه جامعه به انتخاب شغل يک زن نيز دامن زده است. زندگی دوگانه او در ميانه رسانه و روسپيگری و کتابی که در اينباره نوشته است بحث داغ اجتماعی در استرالياست.
آماندا گاف که اکنون 40 ساله است و در سیدنی زندگی میکند در سال 2007 در يک مصاحبه کوتاه با روزنامه سيدنی مورنينگ هرالد گفته بود" هر کسی مجرد است و هنوز هديه عاشقانهای در روز ولنتاين دريافت نکرده بهتر است روزها سگش را برای پيادهروی ببرد بیرون". همان روزها او يک سگ دو رگه داشت و پيادهرویهای روزانهاش او را با ديويد باشا، همسر آيندهاش، آشنا کرد. آماندا و باشا در سپتامبر 2006 صاحب يک پسر به نام ساموئل شدند. در فوريه سال 2007 که با گزارشگر روزنامه گفتگو میکرد 5 ماه از تولد ساموئل گذشته بود و توصيهاش اين بود که "کلی دوست مجرد دارم. مدام بهشان میگويم برويد يک سگ بگيريد و صبحها ببريدش بيرون قدم بزنيد. مرد دلخواهتان را پيدا میکنيد". آماندا حالا دو فرزند دارد و از همسرش جدا شده است.
ديوید باشا، همسر سابق آماندا، به گزارشگر روزنامه ديلی ميل استراليا گفته است "اوضاع تنفربرانگيزی شده، بايد به بچههايم توضيح بدهم و آنها را از اين شرايط خارج کنم". اما آماندا میگويد اغلب مادرانی که بچههایشان با بچههای او به يک مدرسه میروند از تصميم شخصی زندگیاش حمايت میکنند.
آماندا بعد از جدا شدن از ديويد باشا درگير دوستیهای موقت بوده و آنطور که به مجری برنامه يکشنبه شب شبکه 7 میگويد از همه آن دوستیها تجربيات ناخوشايندی داشته است؛ "من واقعا کار عجيبی انجام ندادم. فقط تصميم گرفتم برای کاری که در تمام اين مدت میکردهام پول بگیرم. از آن به بعد هيچ مردی نمیتوانست از من استفاده کند. حالا اين من بودم که طرف قوی ماجرا بودم".
آماندا گاف در سال 1974 در يک خانواده متوسط انگليسی در حومه لندن به دنیا آمد. سال گذشته بعد از اين که درباره شغل تازه خود با مادر و پدرش گفتگو کرد آنها رابطهشان را با آماندا قطع کردند؛ "پدرم ايمیلی برايم فرستاد و نوشت تو تنفرانگيزی. متوجه هستم که قلبشان شکست". آماندا که از ابتدای هفته ميهمان بسياری از شبکههای راديويی و تلويزيونی استراليا بوده درباره قضاوت اجتماعی در مقابل انتخاب زنان میگويد اگر به جای يک زن با شرايط او يک مرد همجنسگرا را بگذاريد کسی درباره شيوه زندگی او حرفی نمیزند. يک همجنسگرا میتواند بچهای را به فرزندی قبول کند يا حتی ازدواج کرده باشد، فرزند داشته باشد اما همجنسگرا هم باشد. با اينحال قضاوت اجتماعی زنان را نشانه گرفته "دوره اين حرفها که زن دست و پا چلفتيه گذشته. من يک زن 40 ساله تحصيلکرده هستم و هيچکس با اسلحه مرا مجبور به پذيرش چنين تصميمی نکرده بود. من دارم با زمان و بدنم تجارت میکنم. اينروزها اين تجارت بسيار پرسود است و من تنها کسی نيستم که چنين کاری میکند".
انتخاب شيوه زندگی در بسياری از جوامع صرفنظر از شرقی يا غربی بودن آنها هنوز درگير تابوهاست. چگونگی تعامل ميان زنان و جامعه نيز در بسياری از باورهای عمومی برگرفته از اعتقادات مذهبیست. به نظر میرسد ترکيب اين تابوها و باورهای مذهبیست که به نابرابریهای طبقاتی و جنسيتی دامن میزند. آماندا گاف به گزارشگر ديلی ميل میگويد به شغل و تجارت او بايد به عنوان انتخابی در جهت توانمندسازی زنان در مسير زندگیشان نگاه کرد؛ "من با مشتریهايم ملاقات میکنم، با هم حرف میزنیم، با هم رابطه جنسی داريم، تمام ميشه، من پولم را میگيرم. و تشکر".
مشتريان آماندا از جوانان 19 سالهای که پولشان را برای يک تجربه همخوابگی پس انداز میکنند تا مردان مسن 80 سالهای که بيش از چهار دهه از ازدواجشان میگذرد متنوعند. آماندا وقتی برای اولين بار آگهی تجاریاش را منتشر میکند سن خودش را 32 سال و قيمت يک ساعت همخوابگی را 600 دلار مینويسد؛ "بعد فکر کردم برای زنی به سن و تجربه من مشتريان بهتری هم هست. آگهی را عوض کردم و سن واقعیام را نوشتم. ساعتی 800 دلار و برای يک شب کامل 5 هزار دلار".
آماندا که جزئياتی از روابطش با افراد مختلف را در کتابش "به دام افتادی- راز و رمزهای يک روسپی رده بالا" (Hooked – Secrets of a High-Class Escort) نوشته میگوید از مردانی که با او وقت میگذراند همسران بهتری میسازد؛ "همهاش همخوابگی نيست. به آنها توجه میکنم، قضاوتشان نمیکنم و با هم میخنديم. اين چيزیست که بسیاری در خانههایشان از آن بی بهرهاند".
تجربه کار و زناشويی آماندا گاف بخشی از تغيير مسير زندگی اوست. میگويد بچههای او اولين بچههايی بودند که به مهدکودک برده میشدند و آخرين بچههايی بودند که به خانه میآمدند؛ "خيلی خسته بودم. خيلی چاق شده بودم. يک روز به خودم گفتم من دارم چه کار میکنم؟ از پنجره محل کارم بيرون را نگاه کردم ديدم چه ساختمانهای زيبايی آن اطراف هست و چه مردانی که حاضرند با من يک پياله شامپاين بنوشند". خبرنگاری از او پرسيده بود اگر همسرش به او میگفت با يک روسپی ملاقات کرده خود او چه احساسی پيدا میکرد؟ گاف میگويد میتوانسته همزمان بی تفاوت و درباره آن روسپی قضاوتگر باشد اما "مردها به چيزی که بهتر است توجه میکنند، زنها هم همينطور. اين بازی دو طرفه است. من با اين که مردها پولشان را به جای اين که در خانه و برای خانواده خرج کنند برای روسپی خرج میکنند موافق نيستم ولی میفهمم چرا اين کار را میکنند".
مجله هفتگی Marie Claire که در استراليا منتشر میشود گزارشهايی از زندگی زنانی را منتشر میکند که به شغل پردرآمد روسپيگری قانونی روی میآوردند تا هزينه دانشگاهشان را پرداخت کنند. بسياری از آنها ساليان طولانی مشتریان ثابت و ثروتمندی داشتهاند که متاهل هم بودهاند و متاهل هم باقی میماندند و رابطه خارج از ازدواج آنها هرگز برملا نمیشد. آماندا گاف نويسنده چندين شماره از اين گزارشها بوده؛ "هيچکدام از آن زنان دوست پسر نداشتند. در واقع نمیتوانستند داشته باشند چون وقتی متوجه میشدند شغل دوست دخترهایشان روسپيگریست به مشتریان حسادت میکردند و رابطه قطع میشد".
بحثهای بيشماری در شبکههای اجتماعی درباره تغيير شغلی آماندا گاف درگرفته است که در دو جهت موازی حرکت میکنند. يکی در مسير تاکيد بر اخلاقيات زنان در جامعه و دوم درباره رابطه کودکانی که مادرانشان روسپيگری میکنند با جامعه. گرچه آماندا میگويد او برای تصمیم فردی بيش از نصایح اجتماعی اعتبار قائل است. شايد اگر کسی نمیدانست سامانتا ايکس همان آماندا گاف روزنامه نگار است جامعه درباره رابطه مشتری و ارائه دهنده خدمات جنسی در اين تجارت پرسود حساسيت فراوانی بخرج نمیداد. اما حتی همين حالا هم که سامانتا ايکس با نام واقعی خود در رسانههای ديده و شنيده میشود باز هم او میگويد "خوب من به چه کسی صدمه میزنم؟ اين هم يک تجارت پذيرفته شده است. من خوشحالم که با انتخاب خودم زندگی میکنم".
آماندا در پايان برنامه زنده پرسش و پاسخ "يکشنبه شب" شبکه هفت در صفحه فيسبوک اين برنامه برای مخاطبان نوشته است: "بگذاريد چند موضوع را برایتان بگويم. تعداد بسيار کمی از مشتريان من مردان متاهل هستند. من با مردانی ملاقات میکنم که همسرانشان درگذشتهاند، يا خودشان دچار معلوليت هستند، يا کسانی هستند که گاهی 20 سال است رابطه جنسی نداشتهاند. و بسياری موارد از اين دست. مقدار بسيار کمی از کاری که من انجام میدهم رابطه جنسیست. بيشتر همکلامی با آنهاست. بهشان گوش میدهم. بسياری از آنها تنها و غمگين و افسردهاند. اين که آنها متاهلند موضوعی نيست که من دربارهاش قضاوتی داشته باشم. درباره بچههایم هم اگر کنجکاويد بدانيد آنها خیلی کوچکند و به هفت سال هم نرسیدهاند. يک سال است که با يک روانشناس کودک مشاوره میکنم که بدانم چه وقت و چگونه بايد موضوع را با کودکانم درميان بگذارم که مطمئن بشوم صدمهای نمیبينند".
مصاحبه با آماندا گاف با اين سوال تمام میشود که آيا او روزی را میبيند که بتواند عاشق کسی بشود؟ آماندا میگويد وقتی روسپيگری را کنار گذاشتم عاشق میشوم "روسپيگری برای من فقط يک شغل است".
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر