تلفات جادهای حیاتوحش یک تراژدی تمام عیار، پرهزینه و پیچیده است؛ مرگ و میر یا زخمی شدن سرنشینان خودروها و جانوران از یک طرف، هزینههای درمانی زخمیهای هر حادثه، کفن و دفن کشتهشدگان، امحای جسد جانوران و مخارج تعمیر خودروها و تاسیسات جادهها از طرف دیگر تکههایی از سناریوی دردناک تصادف جادهای حیات وحش است.
برای کاهش برخورد جانوران با خودروها باید از تحلیلهای پیچیده و زمانبر بهرهبرد. به نتیجه رسیدن ساده نیست و پیشنیاز آن دادههای آماری است که زمان و مکان تصادفات و نیز نوع گونههای جانوری را نشان دهد. معمولا رانندگان در آمریکای شمالی تصادف با جانوران را به وزارت راه (یا سازمانهای وابسته) گزارش میدهند که مسئول جمعآوری و تحلیل این دادههاست، تا با استناد به برونداد آنها ایمنی جادهها افزایش یابد. به عنوان مثال در ایالت ویرجینیای آمریکا (که مساحت آن در حدود استان فارس است) گوزنها در صدر جدول جانورانی هستند که با خودروها تصادف میکنند. بر اساس گزارشی که شورای پژوهشی ایالت ویرجینا منتشر کرده، در این ایالت ظرف یک سال (۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸) ۵۴ هزار گوزن با خودروها تصادف کردهاند و فقط برای امحای لاشه آنها چهار میلیون ۴۰۰ هزار دلار هزینه شده است. جدیدترین آمارها نشان میدهد تلفات جادهای گوزنها در ایالت پنسیلوانیا ظرف یک سال (منتهی به ژوئن ۲۰۱۳) ۱۱۵ هزار راس بوده است.
تصادفات جادهای هزینه سنگینی را به شرکتهای بیمه در آمریکا تحمیل میکنند. از این رو برای کاهش هزینههای خود دست به تحقیق و پژوهش میزنند. سازمانی متشکل از شرکتهای بیمه (به نام State Farm Mutual Automobile Insurance Company) برآورد کرده است که از ژوییه ۲۰۱۱ تا ژوئن ۲۰۱۲ در حدود یک میلیون و ۲۳۰ هزار گوزن در جادههای آمریکا با خودرها تصادف کردند. این تعداد گوزن مرده شامل ۲۰ میلیون پوند گوشت است که میتواند در اختیار مصرفکنندگان قرار بگیرد. برخی معتقدند خوردن گوشت جانورانی که با خودروها تصادف میکنند به لحاظ اخلاقی بلامانع است و دلنگرانیهایی که گیاهخواران دارند شامل این نوع از گوشت نمیشود. فیلممستندی و کوتاهی ساخته شده با عنوان مردی که از جانوران تصادف کرده تغذیه میکند (The man who eats roadkill). در این فیلم نشان داده میشود چگونه یک نفر جانوران تصادف کرده را جمع میکند و با آنها غذا میپزد. وبسایت اینلندر (Inlander) نوشته است افراد داوطلب در منطقهای واقع در شمال غرب آمریکا (به نام Inland Northwest) در زمستان فوقالعاده سرد و تابستان بهشدت گرم خود را به لاشه حیوانات تصادف کرده میرسانند که پوست آنها را بکنند و دل و رودهشان را بیرون بیاورند تا فاسد نشوند. دواطلبان تنها میدانند که ۴۵ دقیقه وقت دارند که پیش از فاسدن شدن حیوان مرده باید وظیفه خود را انجام بدهند. در سال ۲۰۱۴ گروه ۲۴ نفر داوطلبان ۷ هزار پوند گوشت از سطح جادهها جمع کردهاند. وبسایتها متعددی نیز روش جمعآوری، پاک کردن و پختن جانوران تصادفی را آموزش میدهند. خوردن این جانوران همچنان موضوعی مناقشهبرانگیز است و مخالفان و موافقانی دارد.
تصادفات جادهای حیاتوحش در ایران
در ایران نمیتوان پژوهش دقیقی انجام داد و میزان مرگ و میر حیاتوحش را بر اثر برخورد با خودروها ارزیابی کرد و راه حلی برای آن ارائه داد زیرا دادههای قابل اعتماد در این ارتباط به شدت ناچیز است. به عنوان مثال، ظرف یک دهه دست کم ۱۱ قلاده یوزپلنگ در تصادفات جادهای مردهاند. اگر پروژه حفاظت از یوز آسیایی با کمک سازمان ملل راهاندازی نمیشد شاید امروز از این تعداد نیز به ثبت نرسیده بود، همان گونه که اطلاعاتی از تعداد سایر گونههایی که در تصادفات جادهای میمیرند در دست نیست.
تنها موردی که کم و بیش استثناست و هر از گاهی آماری از آن منتشر میشود میانگذر پارک ملی گلستان است. براساس گزارشی که روابط عمومی حفاظت محیطزیست استان گلستان منتشر کرده طی چهار ماه نخست سالجاری ۱۲سمور سنگی، ۸ گراز، ۵۳ بچه گراز، ۱۹ شغال، ۳۹ کلاغ، شش روباه، دو راسو، یک دوپای کوچک (نوعی جونده)، ۵۳ لوسمار (نوعی مارمولک بیدست و پا شبیه به مار)، یک گرزه مار، دو خارپشت، سه پلنگ، دو آهو، چهار سهره جنگلی و یک گورکن بر اثر برخورد با خودروهای عبوری در جاده میان گذر پارک ملی گلستان از بین رفتهاند.
به عبارت سادهتر ظرف چهار ماه ۲۰۶ خزنده و پرنده و پستاندار در جادهای تلف شدهاند که از درون پارک ملی گلستان میگذرد. در این گزارش هیچ اشارهای به میزان خسارات جانی و مالی سرنشینان خودروهای سبک و سنگین نشده است. ممکن است ارقام جانوران کشته شده در پارک گلستان نسبت در مقایسه با مناطقی مشابه از نظر وسعت در آمریکا ناچیز به نظر برسد اما نسبت به جمعیت حیاتوحش که در پارک و حاشیه آن زندگی میکنند رقم قابل توجهی است.
به دلیل برخوردهای متعدد حیاتوحش با خودروهای عبوری از این جاده و نیز خطراتی که جان سرنشینان را تهدید میکرد، احداث جاده جایگزین و خروج میانگذر از پارک گلستان در سال ۱۳۵۴ به تایید شاه رسید. ۲۷ سال در این ارتباط سکوت شد تا این که پس از سیل ویرانگر در سال ۱۳۸۱، هیات دولت به ریاست محمد خاتمی احداث جادهای دیگر خارج پارک ملی گلستان را تصویب کرد و قرار شد میانگذر موجود پس از بهسازی و مرمت به عنوان مسیر دسترسی محلی و توریستی مورد استفاده قرار گیرد. پس از بررسیهایی که به عمل آمد دو گزینه در اختیار مسئولان وقت قرار گرفت یکی از شمال پارک ملی گلستان میگذشت و دیگری از جنوب آن. اما هیچ یک از دو گزینه نظر کسانی را جلب نکرد. در نهایت جاده موجود که گرگان را به مشهد وصل میکند و از میان جنگل گلستان میگذرد مقاومسازی و مرمت شد. یک سال بعد سیلی دیگر آمد و تمام هزینههای بهسازی و مقاومسازی جاده را با خود به اعماق دره برد.
سوال این است که با وجود لابی قدرمند جادهسازی در ایران که قادر است هر منطقه بکری را تخریب کند و خنجری بر دل طبیعت وارد کند، چگونه پس از ۳۹ سال از نخستین طرح برای احداث مسیر جایگزین میانگذر گلستان که هم برای مسافران امنیت به همراه خواهد داشت و هم مرگ و میر حیاتوحش را کاهش میدهد، هنوز جاده جدید ساخته نشده؟ چه تعداد مسافر دیگر باید زخمی و کشته شوند و چه میزان حیاتوحش باید از بین بروند تا لابی پرتوان جادهسازی احداث مسیر جایگزین را در دستور کار قرار دهد؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر