ماهرخ غلامحسین پور
وقتی مرتضی طلایی، نایبرییس شورای شهر تهران پس از پایان جلسه رسمی شورا در مقابل خبرنگاران می خواسته تمام قد از طرح تفکیک جنسیتی شهرداری دفاع کند ٬ شکل دفاعیه اش به یک جنجال مطبوعاتی تبدیل شد.
مرتضی طلایی در حاشیه نشست شورا٬ از خبرنگار زن یکی از خبرگزاریها که نسبت به طرح تفکیک جنسیتی شهرداری معترض بوده می پرسد «آیا شما حاضرید صد مرد به شما تنه بزنند»؟
این نکته بین متنی را یک گوشه ذهنتان به خاطر بسپرید – به هر حال آقای طلایی، این شمایید که به عنوان یک مسئول دولتی بایستی از خودتان بپرسید یعنی سی سال برای ایجاد این فرهنگ که کرامت هر زنی باید مثل همه آحاد انسانی یک جامعه آموزش داده شده و حفظ بشود کافی نبوده؟ -
به هر حال آقای طلایی چندین مرتبه سوالش را تکرار می کند و مصرانه می پرسد «جواب من را بدهید؟» خبرنگار خبرگزاری نیز سرانجام پاسخ داده:
من نمی خواهم حق انتخابم گرفته شود. اگر قرار باشد حق انتخابم از من گرفته شود «بله!»
در این میان آقای طلایی برای اثبات نظرش به شکل ناگهانی به حالت تنه زدن به سمت آن خبرنگار هجوم می برد و وقتی خبرنگار جوان خبرگزاری خود را عقب می کشد، طلایی می پرسد؟ «پس چرا خودت را کنار کشیدی»؟
من اگر جای همکارمحترمم بودم اول از همه می پرسیدم چرا باید صد نفر به من تنه بزنند؟ شما که سی سال مسئول اصلاح و توسعه آن جامعه بوده اید ، می خواهید جهان را رهبری کنید، ادعای اینکه تحت نظارت شما ایران در همه زمینه ها در صدر و قدر قرار دارد ، گوش فلک را کر کرده به من بگویید چرا باید من به عنوان یک زن در جامعه خودم احساس امنیت نکنم؟
چرا همکارم به عنوان یک زن ایرانی مهاجر در یک جامعه اروپایی و در طول هفت سال اقامتش آنهم نه در وطن که در کشور بیگانه، حتی یک بار هم یک متلک سخیف نشنیده و ساعت دوازده نیمه شب به میمنت و خوشی و آرامش سوار ماشینش می شود، در اتوبان می راند و از میهمانی برمی گردد بدون اینکه کوچکترین حس ناامنی یا خطری گوشه ی خاطرش را مکدر کند؟
و حالا گیرم که کسی بخواهد فضای پیرامونم را ناامن کند ، چرا نمی توانم به پشتوانه ی حمایت نهادهای قانونی بگویم حقش را به مدد قانون کشورم کف دستش می گذارم؟
بگذریم، این بخشش را اما گوش کنید:
آقای طلایی مابین آن همه خبرنگار حرف هایش را این طور ادامه می دهد:
«اتفاقا از خانمم سوال کردم خانم، من میخواهم بروم سرکار جایی که سه تا خانم هستند. از این سهتا خانم دوتایشان هم مطلقه هستند. من میخواهم با اینها کار کنم. شما راضی هستی؟ گفت: قلم پایت را میشکنم اگر این کار را بکنی.»
اینها حرف های یک راننده تاکسی ، یک مغازه دار یا یک شهروند عادی نیست شنیدن این کلمات از زبان یک مسئول سالیان حکومتی جای تامل و آسیب شناسی جدی دارد.
این حرف ها برش و برداشت از تفکری است که می گوید زنان ذاتا غیر قابل اعتماد و مشکلدارند بخصوص اگر از نوع مطلقه اش بوده و از جنس ذکور هم قیم و کنترل کننده ای نداشته باشند.
در سطوح زیرین چنین تفکری زن خود به خود یک متهم تمام عیار است بخصوص اگر از نوع مطلقه اش باشد. همسر سردار طلایی هم معلول و تربیت یافته فرهنگی است که لابد فکر می کند که زنان مطلقه ی همکار همسرش، فتنه گر دمامه اند .
گر چه نایب رییس شورای شهر تهران در گفت و گو با خبرگزاری تسنیم گفته روزنامه شرق مصاحبه اش را ناقص منتشر کرده و قصدشان تخریب چهرههای اصولگرا در شورای شهر به دلیل قرار گرفتن در آستانه انتخابات هیئت رئیسه شورا است و گفته که روزنامه شرق مابین حرف هایش چیزهایی را گلچین کرده و در انتشار این مصاحبه ،گزینشی با موضوع برخورد کرده است.
اما من به عنوان یک زن ایرانی خطاب به آقای طلایی می گویم : آقای طلایی حرف های شما و این کلمات چه در حاشیه گفته شده چه در متن، به هر حال گفتنش به هر شکل و شمایل و با هر سبک و سیاقی توهین مستقیم به جامعه زنان ایرانی است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر