close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

فرهنگ ما بیماری دارد، آقای الوندی هم گناه کار اصلی نیست

۱۶ مرداد ۱۳۹۳
بلاگ میهمان
خواندن در ۶ دقیقه
فرهنگ ما بیماری دارد، آقای الوندی هم گناه کار اصلی نیست

مهران مدبر

به عکس بالا نگاه کنید. چهرۀ آشنایی دارد. مظفر الوندی است دبیر مرجع ملی حقوق کودک که درباره تجاوز به تعدادی از دانش آموزان ۸ تا ۱۱ ساله در یکی از مدارس تهران توسط ناظم مدرسه، گفته: من اعتقاد دارم که تمامی این موارد به زور نبوده و در برخی موارد گرایشی دوطرفه وجود داشته است.

این چهره شبیه مدیرهای مدارس پسرانه است. همان مدیرهایی که خشم در چشمانشان همیشه دیده می شود. عصبی هستند و بچه برایشان معنی مزاحم، نفهم، برده و هیچ دارد. از این مدیرها در مدارس ایران زیاد است. من و شما هم دیده ایم. ظاهراً نسل آنها از قدیمها بوده و این طور که پیداست خواهد بود. می خواهید یک نمونه ببینید این قسمت مدیر مدرسه نوشته جلال آل احمد را بخوانید:

« در همان حال که من و پدر بچه فحش کاری می کرده ایم مادر با بچه اش رفته بوده اند پهلوی ناظم و قضایا را صریحتر و بی دردسرتر گفته بوده اند و او فرستاده بوده فاعل را از کلاس بیرون کشیده بودند.... و گفت چطور است زنگ بزنیم و جلوی روی بچه ها ادبش کنیم و کردیم. یعنی این بار خود من رفتم میدان. پسرک نره خری بود از پنجمی ها با لباس مرتب و صورت سرخ و سفید و سالکی بگونه راست. خیلی بهتر از آن عروسک کوکی می توانست مفعول باشد. و انتظار نداشت که حتی تو به او بگویند. جلو روی بچه ها کشیدمش زیر مشت و لگد و بعد سه تا از ترکه ها را که فراش جدید فوری از باغ همسایه آورده بود به سر و صورتش خرد کردم. چنان وحشی شده بودم که اگر ترکه ها نمی رسید پسرک را کشته بودم. اینهم بود که ناظم به دادش رسید و وساطت کرد و لاشه اش را توی دفتر بردند و بچه ها را مرخص کردند و من به اطاقم که برگشتم و با حالی زار روی صندلی افتادم نه از پدرخبری بود و نه از مادر و نه عروسک کوکی شان که ناموسش دست کاری شده بود. و تازه احساس کردم که این کتک را باید به او می زدم » 

ماجرا شبیه داستان امروز ماست. انگار تجاوز به کودکان در مدارس همیشه بوده. حالا ناظم و معلم متجاوز باشند یا دانش آموزان کلاس بالاتر فرقی نمی کند. با خودمان رو راست باشیم. کمتر کسی را می شناسیم که قربانی تعرضات جنسی از هرنوع مثل انگشت کردن، لمس و چسباندن به بدن یا حتی تجاوز نباشد. اگر هم نبوده خودش متجاوز بوده یا هر دو!
چرا این داستان غم انگیز پایانی ندارد؟ باز به داستان مدیر مدرسه نگاهی بکنید. مفعول، عروسک کوکی، کلماتی است که برای قربانی استفاده شده. جالب است مگر ناظم و مدیر مدرسه ها نمی خواهند دانش آموز مطیع و خوب باشند تا نمره انضباط بیست بگیرند. مگر سعی نمی کنند از دانش آموزان عروسک کوکی بسازند خب پس چرا مدیر مدرسه اعتراض دارد؟!؟ آخرش هم می گوید حق «مفعول» بوده کتک بخورد! ضمن اینکه پنهان نمی کند که صورت سرخ و سفید و سالک بگونه آن یکی، صفاتی است که می تواند او را بهتر از آن عروسک کوکی مفعول کند!!

بیاید رو راست باشیم!  فرهنگ ما بیماری دارد که باید درمان شود. آقای الوندی هم گناه کار اصلی نیست. چهره آشنای او بسیار شبیه بیشتر مردان ایرانیست. آنها که به خودشان اجازه می دهند هر وقت قدرت داشتند فاعل باشند، زور بگویند و حق بجانب شوند. غافل از اینکه دوران کودکیشان قربانیان مردان قدرتمند دیگری بوده اند! شاید برای همین است که کودکان در ایران حقی ندارند و شخصیتی برایش تعریف نمی شود. از پدر و مادر تا ناظم و معلم و مردم دیگر با گفتن کلمه «تو بچه ای» هر حق اظهار نظر و تصمیم گیری را از او می گیرند. در خیابان و اتوبوس و مغازه دیده نمی شوند. عجیب هم نیست اگر این بچه ها قربانی تجاوز ناظم مدرسه یا دانش آموزان سن بالاتر قرار بگیرند و دبیر مرجع ملی حقوق کودک کشور هم بگوید در برخی موارد تمایل دو طرفه بوده! اصلا مگر دانش آموز ۸ یا ۱۱ ساله ایرانی حق تصمیم گیری دارد؟ اصلا مگر می تواند حرف بالای حرف ناظم مدرسه بزند که تمایل دوطرفه داشته باشد یا نداشته باشد؟!؟ 

حقیقت این است که وقتی به خاطرات بچگی برگردیم به یاد می آوریم چطور از بعضی از معلمها گریزان بودیم تا شکار آنها نشویم. همیشه چند تایی معلم پیدا می شد که بین دانش آموزان به بچه باز معروف بودند. گاهی هم بعضی از دانش آموزان از ناچاری، کم رویی یا تلاش برای کسب نمره و سرزنش نشدن از طرف والدین به این معلمها نزدیک می شدند. مسلم است که رسانه ها تمام این داستان‌ها را بازگو نکرده اند. وقتی هم سرو کله معلمان پرورشی یا مسئولین بسیج دانش آموزی در مدارس پیدا شد، همیشه شاهد روابط صمیمی بعضی از دانش آموزان با این معلمان جوان طلبه مآب بودیم. اینکه در آن اتاقهای دربسته بسیج یا انجمن اسلامی چه می گذشت کسی نمی داند! اما قسمت هولناک داستان این است که همه سعی می کردند چشم بروی تمام این وقایع ببندند و یک جوری ماجرا را فیصله دهند. 

بیشتر دانش آموزان پسر چون نمی توانستند به جنس مخالف نزدیک شوند و هیچ تماسی بین آنها نبود همجنس خود را جایگزین می کردند و می خواستند تجارب جنسی خود را با همکلاسی هایشان شروع کنند. اگر رابطه پسر و دختر نوجوان می توانست به لمس و بوسه و آغوش کشیدن تمام شود و در موارد اندکی به همبستری بینجامد اما روابط جنسی دانش آموزان پسر فقط یک روش داشت: تلاش برای تجاوز!  تلاشی که از لمس و انگشت کردن همکلاسی یا دانش آموزان کم سن تر شروع می شد و می توانست به تجاوز حتی در توالت مدرسه خاتمه بیابد. بدون اینکه آب از آب تکان بخورد. اما واقعاً قربانی تجاوز در ناخودآگاهش هم می تواند این ظلم را فراموش کند؟

شاهد بازی درادبیات ما و تمایل به بچه بازی در فرهنگ سنتی ایرانی غیرقابل انکار است. طبیعتاً نقش مذهب و تفکیک جنسیتی خیلی مهم است. نمونه آن هم افغانستان که شباهت زیادی به جامعه ایرانی قبل از تجددگرایی دوره پهلوی دارد. در بعضی از قسمتهای افغانستان رسم دیرینه ای به نام «بچه بازی» وجود دارد که مردان ثروتمند و قدرتمند بچه خانواده های فقیر را به شاگردی قبول می کنند تا وردستشان شوند و حرفه خود را به او بیاموزند. اما اصل داستان این است که بچه انتخاب شده وسیله تامین میل جنسی آن مرد است بدون اینکه نیازی به معاشقه و تامین نیاز عاطفی دوطرف باشد. همیشه حتی سرکار در دسترس است و فقط به عنوان ابزار ارضاء جنسی و تجاوز استفاده می شود! وقتی پسربچه به سن بلوغ رسید استاد شاگرد خوب و نمونه را به عنوان دامادش انتخاب می کند و دخترش را به عقد او در می آورد!!

اگرچه خوشبختانه این رسم در ایران وجود ندارد اما روح سوء استفاده از پسربچه ها هنوز در جامعه نمرده است. شاید همین باعث می شود مظفر الوندی دبیر مرجع ملی حقوق کودک بگوید میل دوطرفه بوده که ناظم مدرسه به تعدادی دانش آموز تجاوز کند!

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

کورین دیاکر٬ اولین زن سرمربی تیم فوتبال مردان

۱۶ مرداد ۱۳۹۳
خواندن در ۱ دقیقه
کورین دیاکر٬ اولین زن سرمربی تیم فوتبال مردان