اطلاعیه دولت اسرائیل برای اعطای بورس تحصیلی به کسانی که در شبکههای اجتماعی از ارتش و دولت این کشور حمایت کنند مایه مسرت بسیار زیادی شد. چون پیش از هر چیز نشان داد ما ایرانیها بیخودی خودمان را دست کم میگیریم و همیشه استرس داریم که دنیا به خاطر اقدامات حکومتمان به ریش ما که چندان ربطی در تصمیمات و اقدامات این حکومت نداریم، بخندد. مثلا خود من همیشه میترسیدم رفقای غیرایرانی دانشگاهیام بفهمند که در ایران تحصیلات دانشگاهی در حکم آبنباتچوبیاش شده که حکومت به هرکس که وفاداریاش را نشان بدهد میدهد تا لیسی بزند. فکر میکردم "سهمیهها"یی که "قانونا" چهل درصد از ظرفیت تحصیلی دانشگاهها باید به آنها اختصاص داشته باشند و عملا خیلی بیشتر از این حرفها هستند داغ ننگی هستند بر پیشانی نهاد دانشگاه و دانشجو در ایران. (البته همینجا توضیح بدهم که به طور سنتی "پیشانی" محل داغهای مختلفی بوده است که نباید همهی آنها را داغ ننگ در نظر گرفت. در همین ارتباط، داغ ننگ بر پیشانی با داغ مهر بر پیشانی که از قدیمالایام بین متشرعین و متظاهرین رواج داشته فرق دارد؛ هرچند که اگر خوب تامل کنیم میبینیم در دو سه دههی اخیر خیلی هم فرق ندارد!)
خلاصه اینکه همیشه استرس داشتم که اگر یک غیر ایرانی یکبار از من بپرسد آخر این چه سیستم آموزشی دانشگاهی است که از یک طرف نزدیک به نیمی از پذیرفته شدگان در دانشگاهها مجبورند جایشان را به طرفداران حکومت بدهند و از طرف دیگر همین عده پس از ورود به دانشگاهها هم با هزار امداد غیبی به مدرک میرسند؛ چه جوابی بدهم. بگویم حکومت ما کل آموزش عالی را بازیچه خودش کرده؟ بعد آنوقت اگر طرف بگوید مدرک دانشآموختگی از چنین سیستمی که تو و چند میلیون نفر دیگر دارایش هستید چه ارزشی دارد چه کار کنم؟ با سر بکوبم توی دماغش؟ یا با استعانت به آن جُک معروف بگویم "منو هم خوردن"!؟
حالا خوشبختانه اسرائیل به کمک میلیونها ایرانی آمده و نشان داده که تبدیل "تحصیل در دانشگاه" به "ساندیس" چندان هم اشکالی ندارد. البته اشکال که دارد ولی چون اصولا جهان متمدن بیش از نیم قرن است که مشغول توجیه اعمال حکومت اسرائیل است قاعدتا این مطلب هم به زودی به صورت یک نُرم و حتی افتخار درخواهد آمد. تنها اشکالی که وجود دارد این است که آن معدود کسانی که از روی اعتقاد طرفدار اسرائیل بوده و هستند -و حتی رویشان شده و میشود که این اعتقاد را اعلام کنند- متهم میشوند به ساندیسخواری آکادمیک.
در حالیکه اینطور نیست و من مطمئن هستم مثلا بزرگواری مثل نیما راشدان که "از کارشناشان زبده مسایل اروپای شرقی به شمار می رود" -کما قال هیمسلف- اگر حرفی زده از روی اعتقاد زده و شایسته نیست دولت اسرائیل کاری کند که چنین روشنفکران و دانشگاهیان عمیقی متهم شوند به چیزی که همین الان هم دارند (یعنی مدرک دانشگاهی، سوءتفاهم نشود). گذشته از این، بنا به آن توصیه اخلاقی که میگوید نگاه کنید محتوای حرف چیست و نه اینکه چه کسی گفته است؛ اصولا بهتر است کاری به گویندهاش نداشتهباشیم و یکراست برویم سرعمق مطلب. با این هشدار که به خاطر عمق زیاد مطلب خطر سقوط وجود دارد، بخش عمده و درخشان یادداشت آقای راشدان عینا نقل میشود:
۱ - دوستان اسرائيل عبارتند از آدمهايي مثل آلبرت اينشتاين ، سيمون ويسنتال ، تقريبا تمامي برندگان جوايز نوبل فيزيک ، شيمي ، طب ، سرشناس ترين آکادميسين هاي جهان در علوم تجربي و انساني. مجرب ترين پزشکان ، شاخص ترين هنرمندان سينما ، تاتر و موسيقي جهان ، گردانندگان صنعت تلويزيون و سرگرمي در غرب و خلاصه هر جا که نبوغ و خلاقيت تکنيکي عصر جديد مي درخشد ، نشاني هم هست از علاقه به اسرائيل. خوشمان بيايد يا نه.
۲ - دشمن اسرائيل ، انساني است که به شيوه هفت هزار سال قبل مي زيد ، سيماي او ، پوشش او ، بوي بدن و پاهايش ، رفتار او با همسر و فرزندانش ، خانه يا غاري که در آن زندگي مي کند ، کلماتي که براي حرف زدن انتخاب مي کند ، ميزان آگاهي اش از پديده هاي دنياي جديد و خيلي چيزهاي ديگر.
دشمن اسرائيل بن لادن است با همان سيما که گفتم ، ايمن ظواهري است و يا ابومصعب الزرقاوي. دشمن اسرائيل روح الله خميني است يا اکبر محتشمي و يا محمود احمدي نژاد. دشمن اسرائيل ابومصعب الزرقاوي است که مثل پوست کندن خيار آدم سر مي برد جلوي دوربين ، دشمن اسرائيل موسوي خميني است که فتواي قتل نويسنده اي را چون باب ميلش ننوشته است ، صادر مي کند. خوابنما مي شود و با يک دستخط هزاران انسان بيگناه يا کم گناه را به کام مرگ مي فرستد.
۳ - دشمن اسرائيل جمهوري اسلامي ايران است ، جمهوري عربي خلق سوريه. امارات اسلامي افغانستان (طالبان ) و جمهوري خلق عراق (صدام) است. دوستان و شرکاي اسرائيل عبارتند از به ترتيب : ۱ - بلژيک ۲ - آلمان ۳ - سوئيس ۴ - بريتانيا ، کافيست آزاديهاي مدني - سياسي در کشورهاي حامي اسرائيل را با رفتار رژيمهاي مخالف اين کشور مقايسه کنيم تا تصوير شفاف و بدون خدشه مدنيت در برابر توحش برابر چشمانمان پديدار شود.
۴ - دوستان اسرائيل جوانان آراسته و مدرني اند که شمع در دست براي همدردي با هزاران همنوع خود ، صدها زن و مرد و کودک قرباني حادثه يازده سپتامبر ، با قبول همه خطرات به ميدان محسني تهران مي آيند. دشمنان اسرائيل صاجبان چفيه پوش چهرهايي ترسناک اند که در غزه ، جنين و بعلبک به خيابان مي ريزند ، براي قتل هزاران انسان بيگناه شادي ، هلهله و پايکوبي مي کنند ، صداهاي عجيب و غريب در مي آورند و تيرهوايي شليک مي کنند.
۵ - براي دشمنان اسرائيل فرقي نمي کند ، تعجب نکنيد که آنها دشمن همه چيزهاي خوب عالم اند ، دشمن موسيقي ، سينما ، بوسه ، دختر و پسري که دست در دست هم راه مي روند ، دشمن همه خوبيها و زيبايي ها. بمبهايي که در مادريد و لندن منفجر مي شود ، رفيق حريري نخست وزير محبوبي که در آتش وحشت بشار اسد از طلوع آزادي مي سوزد ، شهروندان بي گناهي که طعم نفرت بربري دشمنان اسرائيل را مي چشند و ..
دوستان من مشکل دقيقا همينجاست. دشمن اسرائيل دشمن تل آويو نيست به شکلي دشمن نوع انسان شده است در زمانه ما .
نگارنده اين خطوط جايزه مي دهد به شما اگر بتوانيد يک حکومت متخاصم با اسرائيل را معرفي کنيد ، که شهروندان عادي خود را قتل عام نکرده باشد ، يک حکومت دشمن و حتي مخالف اسرائيل را معرفي کنيد که از يک روزنامه و فقط يک روزنامه آزاد برخوردار باشد. يک حکومت دشمن اسرائيل را معرفي کنيد که زنان در آن حداقل از حقوق برابر با حيوانات برخوردار باشند - سنگسار و شکنجه نشوند.در اسرائيل بمبگذاران انتحاري زنده مانده و يا بازداشت شده ، از حق انتخاب تعداد نا محدودي وکيل برخوردارند هزينه وکلا از محل ماليات شهروندان ايرائيلي توسط دولت پرداخت مي شود ، زندانيان همه حق ملاقات دارند ، در سلول انفرادي نگهداري نمي شوند ، سازمانهاي حقوق بشري و مطبوعات حق دسترسي شبانه روزي به آنان را دارند - مقايسه کنيد اين حقوق را با حقوق يک نمونه مثلا اکبر گنجي در اوين.
۶ - خوشتان بيايد يا نيايد ، دوستي يا دشمني اسرائيل ملاک انتخاب است ميان تمدن و بدويت - اين يک حکم راستگرايانه ، نئوکنسرواتيو و غيرانساني نيست. اين واقعيت دنياي امروز ماست. قبول نداريد ، کاغذ و قلم برداريد ، خطي وسط صفحه بکشيد ، دوستان و دشمنان اسرائيل را يک به يک روي سمت راست و چپ خط حائل روي کاغذ آوريد. نوشته خود را چند بار خوب نگاه کنيد و بعد لطفا از خود خجالت بکشيد ، اگر تا ديروز نامتان در کنار بن لادن ،احمدي نژاد ، خامنه اي و الزرقاوي بود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
این مطلب آقای راشدان مربوط به 9 سال پیش، یعنی سال 84 است ... اینو با چه منطقی به ماجرای خبر یا شایعه ی پیشنهاد بورسیه از سوی دولت اسرائیل که حداکثر به یه هفته پیش برمی گرده وصل می کنین؟؟؟