به نظر من این آقای نتانیاهو کار درستی نمیکند که –البته بعد از فرستادن اساماس و تکزنگ انداختن!- با این شدت اهالی غزه را میکُشد. البته ممکن است بگویید هنر کردهای! این را که نُه دهم مردم دنیا میگویند و نصفیشان هم خواستار محاکمهی او به اتهام جنایات جنگی هستند. خب اشتباهتان دقیقا همین جاست! من از نقطه نظر متفاوتی معتقدم نتانیاهو نباید این کار را بکند و این نقطه نظر احتمالا برای او و هیات حاکمه اسرائیل جالب خواهد بود چون بر خلاف آن نه دهم مردم دنیا، من اصلا به جنبه انسانی و اخلاقی ماجرا کاری ندارم! یعنی در واقع حرف زدن با بعضی حضرات اسرائیلی – دقیقا مثل بعضی حضرات ایرانی - از جنبه انسانی و اخلاقی ماجرا بیفایده است: آدم یا وجدان دارد و بخاطر کشتن و حبس و شکنجه آدمها دچار عذاب و ناراحتی میشود که در این صورت نیازی به یادآوری ندارد، و یا وجدان ندارد و اصولا از اینگونه ناراحتیها فارغ است که در این صورت این یادآوریها بیفایده است.
در اینطور موارد اتفاقا باید از همان جنبهای به قضیه نگاه کرد که این افراد برایشان مهم است. مثلا جناب نتانیاهو ماجرا را یک دودوتا چارتای سیاسی و اقتصادی میبیند، پس باید از همین زاویه با ایشان صحبت کرد. بر همین اساس من فکر میکنم ادامهی این روند اصلا به صلاح نتانیاهو و تندوران اسرائیلی نیست چون طبق محاسبات من اگر فلسطینیها با همین شتاب فعلی کشته شوند تا چهار سال و ده ماه و نوزده روز و یازده ساعت و سه دقیقه دیگر تمام میشوند! حالا فرض کنید یک اسرائیل مانده بدون دشمنی که دارای هویت و ملیت مشخص باشد که بشود دلبخواهی گاه و بیگاه به آن حمله کرد، عدهای را کشت و جاهایی را ویران کرد، و از فردا برگشت به روال عادی. در این حالت این کشور به خاک سیاه خواهد نشست چون اگر به کشور دیگری مستقیما و شدید حمله کند باید عواقب کوتاه و دراز مدت تجاوز به یک کشور عضو سازمان ملل را تحمل کند و اگر هم قرار باشد جنگی راه نیندازد و خودش را در معرض خطر قرار ندهد پس این همه کمکهای بلاعوض غربی، به خصوص در زمینه نظامی را چطور و به چه بهانهای هر سال کسب کند؟
یهوه آن روز را نیاورد ولی فقط تصور کنید که اسرائیلیها در سرزمین خودشان و بدون مدعی هستند و جامعه جهانی هم به آنها همانقدر توجه میکند که به سایر کشورهای بیمدعی. یعنی مثلا اسرائیل میشود کشوری مثل هلند که باید خودش مشکلات خودش را با توجه به منابعی در اختیار دارد تامین کند. خاک و آبش مشخص و محدود است و برای سایرین همانقدر جذابیت دارد که کشورهای همجوار و همقطارش. مشکلاتش را هم باید خودش حل کند. چنین اسرائیلی اصولا قابل تصور نیست و اگر هم باشد یقینا نتانیاهو و کسانی مثل او از شغلی در حد متصدی یک کشتارگاه بالاتر نخواهند آمد همانطور که در شرایط عادی احمدینژاد و همپالکیهایش –البته اگر قول بدهند دستکجی و بینزاکتی و تهمتپراکنیشان را کنار بگذارند- نهایتا مناسب فرمانداری شهرستانی دورافتاده هستند.
ضمن اینکه نیتانیاهو نباید فراموش کند که فلسطینیها کلا و بمباران غزه خصوصا، سرگرمی بسیار مناسب و ارزانی برای مردم شریف اسرائیل هستند که باید حفظ شوند. بخشی از آنها الان هر شب میروند روی پشتبامها و با نورافشانی غزه با بمبها و موشکهایی که آمریکاییها به رایگان در اختیار دولت اسرائیل قرار دادهاند سرگرم میشوند. اگر فلسطینیها تمام شوند کجا را میتوان بمباران کرد؟ برای خرید فشفشه و وسایل نورافشانیها هم باید کلی پول به چینیهای از خدابیخبری داد که حتی از یهودیان مظلوم هم برای هر کالایی پول طلب میکنند و اصلا مثل اینکه فیلم فهرست شیندلر را ندیدهاند. بهر حال مردم را که نمیشود بدون سرگرمی گذاشت چون تجربه نشان داده هر جا که مردم بدون سرگرمی ماندهاند به دام خطرناک و بلای خانمانسوز "فکر کردن" افتادهاند و اولین سوالی هم به فکرشان رسیده این بوده که "چرا این بیشعورا باید به ما حکومت کنن؟". معضلی که همین الان ایران با آن دستبهگریبان است.
تازه در کنار اینها باید بعضی دغدغههای شخصی آقای نتانیاهو را هم به حساب آورد. جان آدمها برای ایشان اهمیتی ندارد، شلوار جین که دارد! میدانید در هر بمب و موشکی که با اس ام اس یا بدون آن به غزه اصابت میکند چند شلوار جین پاره، سوخته و نابود میشود؟ من مطمئن هستم ایشان دست کم شلوار جینها را به یک چشم و بدون تبعیض میبیند و برای شلوار جینهای غزه همانقدر ارزش قائل است که شلوار جینهای ایران. یس، هی ایز نات ساده لوخ!
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر