مهدی نخل احمدی
در چهار دهه حاکمیت جمهوریاسلامی در ایران، اقلیتهای دینی، قومی و مذهبی با تبعیضهای گوناگونی مواجه بودهاند. برخی از این تبعیضها در قوانین و برخی در تفسیر مسوولان از قوانین و اجرا قابل پیگیری هستند. با نگاهی گذرا به وضعیت استانهایی که جمعیت اقلیتها در آنها بیشتر است و تفاوت سطح توسعهیافتگی در آنها به نسبت دیگر استانها، بهسادگی میتوان نشانههای این تبعیض را مشاهده کرد.
در این قسمت از برنامه لایو اینستاگرامی «ما ایرانیم»، با دکتر «احمد علوی»، اقتصاددان و استاد دانشگاه درباره این تبعیضها گفتوگو کردهایم.
«ما ایرانیم» عنوان لایو اینستاگرامی «ایرانوایر» با موضوع اقلیتهای مذهبی، دینی و قومی است. این برنامه هر شنبه ساعت ۱۹ به وقت ایران آغاز میشود. «ایرانوایر» تلاش میکند با کمک کارشناسان، تصویر روشنی از آنچه در این سالها بر سر اقلیتها آمده است، ارایه دهد.
***
از ابتدای انقلاب تاکنون، تبعیضات زیادی علیه اقلیتها در ایران اعمال شده است. تاثیر این تبعیضات بر اقتصاد ایران و مناطق چه بوده است؟
- ابتدا من به تعریف «نابرابری» میپردازم. نابرابری عبارت است از عدم حقوق مساوی افراد در دستیابی به فرصتها در حوزههای «قدرت سیاسی»، «منزلت اجتماعی» و «منابع اقتصادی»؛ برای مثال، کودکی که در منطقهای محروم متولد میشود، از امکانات آموزشی، بهداشتی و رفاهی کمتری برخوردار و خانوادهاش دارای مذهب، زبان و قومیت متفاوتی است. اینها همه در سرنوشت او دخیل خواهند بود؛ یعنی در قدم اول، با تبعیض مواجه است و شخصیت او با همین شرایط شکل میگیرد. آموزش با کیفیت نمیبیند، خوراک کامل استفاده نمیکند و از روابط اجتماعی موثر برخوردار نیست. وقتی این کودک بزرگ میشود، دارای منزلت اجتماعی برابر با دیگر شهروندان نیست؛ یعنی باقی افراد در ایران شاید با یک نگاه برابر به او نگاه نکنند. حتی زمانی که میخواهد کاری پیدا کند، این ویژگیهای قومی، مذهبی و زبانی باعث میشوند شانس محدودتری برای پیدا کردن شغل داشته باشد و حتی با مزایای کمتر کار میکند. تمام اینها باعث میشوند این شهروند برخورداری کمتری از حقوق طبیعی و قانونی خود داشته باشد.
سوال مخاطبان: فکر میکنید این مشکلات به دلیل مرکزگرا بودن حکومت است یا تبعیضات سیستماتیکی که در قوانین وجود دارند؟
- البته نمیشود اینها را دقیق از هم جدا کرد. تبعیض در تاریخ ایران همواره وجود داشته است. در چارچوب اقتصادی، ما ضریبجینی را داریم. بررسی این شاخص در حداقل پنج دهه اخیر نشان میدهد همیشه تبعیض وجود داشته است. در چارچوب قدرت سیاسی در حکومت فعلی مشخص است که دو هزار تا دوهزار و ۵۰۰ نفر هستند که تمامی ارکان سیاسی را در دست دارند و قدرت در بین آنها دستبهدست میشود. طبیعتا در حوزههای سیاسی و حتی منزلت اجتماعی هم چنین دستهبندی وجود دارد.
آمار نشان میدهد که مثلاً سهم سیستان و بلوچستان از واحدهای صنعتی کشور حدود ۱.۸ است. در خوزستان هم همین است. آیا این تفاوت نشاندهنده تبعیض در کشور است یا بر اساس پتانسیلهای منطقهای، چنین وضعیتی پیش آمده است؟
- شما به استان اشاره کردید، تا کنون تمرکز من بر فرد بود. توجه کنید که اقتصاد ایران یک اقتصاد رانتی است؛ یعنی ایجاد سرمایه نمیشود بلکه منابع طبیعی مثل نفت و گاز فروخته میشوند و حاکمیت تصمیم میگیرد از این پول در کجا استفاده کند. طبیعتا گروهها و افرادی از این منابع منتفع میشوند که نزدیکتر به دایره قدرت هستند. در بودجه هم چنین است؛ یعنی از آنجایی که سهم مناطق محروم در ساختار تصمیمگیری پایین است، پس سهم آنها از این منابع هم بسیار محدود است.
سوال مخاطبان: جمهوریاسلامی مدعی است که یک حکومت اسلامی است. آیا اساسا ما چیزی به نام اقتصادی اسلامی داریم؟
- اساسا فعالیتهای اقتصادی، عرفی هستند. نمیشود آنها را با صفت اسلامی یا چیز دیگری توصیف کرد. اقتصاد بخشی از فرایند اجتماعی است؛ تولید، توزیع و مصرف. نسبت دادن صفت اسلامی یا غیراسلامی در این مساله بیمعنا است. تا جایی که من میدانم، چیزی به نام اقتصاد اسلامی، نه نظریه و نه دانشگاه دارد و نه نمونهای اجرا شده که بشود به آن استناد کرد.
شما گفتید اقتصاد یک علم است؛ اغلب مسایل حکومتداری علمی هستند. اساسا به نظر شما چیزی به نام حکومت دینی میتواند موضوعیتی داشته باشد؟
- البته در میان کسانی که مدعیان اسلام هستند، نظرات مختلفی وجود دارد. عرصه سیاسی، عرصه خواست شهروندان است که آن را نماینده آنها دولت است، واگذار میکنند. همانطور که در مورد اقتصاد ما نمیتوانیم صفت اسلامی را اتلاق کنیم، در مورد حکومت هم چنین است؛ مثلا در مورد نظریه ولایتفقیه چندین روایت و نظر وجود دارد و مدعیان در همین مورد هم اجماع ندارند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر