شایا گلدوست
من، «شایا گلدوست»، زن ترنس و کنشگر جامعه رنگینکمانی، هر هفته دوشنبه در اینستاگرام «ایرانوایر» با یکی از کنشگران و اعضای جامعه رنگینکمانی درباره مسایل و مشکلات مربوط به این قشر گفتوگو میکنم. میهمان این برنامه، «وارش»، زن ترنس ساکن کانادا است که از تجربه زیسته خود به عنوان یک زن و عضوی از جامعه رنگینکمانی در ایران میگوید و از مهاجرت و زندگی در کشوری آزاد صحبت میکند.
***
تجربه زیسته هرکدام از اعضای جامعه رنگینکمانی بسته به زمان، مکان، موقعیت اجتماعی، اقتصادی و... میتواند با یکدیگرمتفاوت باشد. با وجود مشکلاتی که اکثر این افراد به صورت مشترک تجربه میکنند اما روایت هر فرد نکات بسیار ظریفی دارد که تجربه زیسته مخصوص به خود او است. این تجربیات میتوانند برای دیگران نیز مفید باشند. احساس همدلی و نزدیکی با افرادی که احساس مشابه دارند، از مهمترین فواید روایت کردن داستان زندگی افراد است؛ افرادی که کمتر درباره آنها صحبت شده است و کمتر دیده و شنیده شدهاند.
علاوه بر این، برای عموم جامعه که همچنان با مفاهیم پایهای جنسی و جنسیتی بیگانهاند، خواندن و شنیدن داستان زندگی هر فرد میتواند به طور غیرمستقیم بخشی از این کمبود اطلاعات و آموزش را جبران کند. جامعه ما هنوز هم با تعریف ترنسبودگی و تجربه زیسته افراد ترنس ومسایل و مشکلات آنها بیگانه است و تعریف درستی از آن ندارد.
«وارش»، زن ترنس ساکن کانادا میهمان این هفته لایو اینستاگرام «رنگینکمان ایرانی» است. «ترنس» یا «ترنسجندر» یک واژه چتری است. زن ترنس به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است و جنسیت مردانه به او نسبت داده میشود، در صورتی که او خودش را یک زن میداند و هویت جنسیتی خویش را زنانه تعریف میکند. مرد ترنس به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده است و جنسیت زنانه به او نسبت داده میشود، در حالی که هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف میکند و خویش را یک مرد میداند.
البته ترنسها میتوانند هویت جنسیتی «غیردوگانه» یا «نانباینری» نیز داشته باشند و خودشان را متعلق به هیچکدام از دو قالب زنانه و مردانه ندانند.
در جدیدترین نسخه طبقهبندی بیماریهای سازمان بهداشت جهانی (ICD-11)، ترنسبودگی از لیست اختلالات هویتی خارج شده است و یک «ناهمگونی مستمر بین جنسیتی» تعریف میشود که فرد خود را با آن میشناسد و جنسیتی که از بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است.
وارش میگوید: «از کودکی در درونم احساس میکردم که یک دخترهستم اما هرگز به زبان نمیآوردم؛ هرچند از رفتارها، بازیها، همبازیهایی که انتخاب میکردم، این تفاوت مشخص بود. پدر و مادر تا وقتی که به سن بلوغ برسم، مرا راحت میگذاشتند و سختگیری نمیکردند آنها این طور تصور میکردند که من تحت تاثیر محیط دخترانه اطرافم قرار گرفتهام. ولی زمانی که به بلوغ رسیدم، تازه شروع چالشهایم با خانواده و اجتماع بود. دوران دبیرستان برای اولین بار با واژه ترنس آشنا شدم. تا پیش از آن هیچ چیز درباره جنسیتها و گرایشهای جنسی نمیدانستم. از آن سن به بعد که همه انتظار داشتند شخصیت من به عنوان یک مرد در جامعه بیشتر و بهتر شکل بگیرد، احساس بسیار بدی داشتم و اذیت میشدم.»
زمانی که با هویت جنسیتی خود آشنا شدی، چه چیزی در تو و در محیط اطرافت تغییر کرد؟
- در دوران دبیرستان وارد یک رابطه عاطفی شده بودم و دنیایم تغییر کرده بود. باورهای مذهبی، اجتماعی، خانوادگی از یک سو و احساسات درونی از سوی دیگر با هم در تناقض و جدال بودند؛ هرچند که احساس درونی من آن قدر قوی بود که مقابل هر چیز بیرونی میایستاد. ۱۷ ساله بودم که پدرم را از دست دادم و این فشارهای محیطی را بسیار افزایش داد. فرزند اول بودم و از نظر دیگران، «پسر» و سرپرست خانواده. قضاوت اطرافیان مرا تا اندازهای ترسانده بود که با خودم احساس بیگانگی داشتم و تا جایی پیش رفته بودم که خود حقیقیام را انکار میکردم. به دلیل فوت پدر، مجبور بودم که زودتر از سنم بزرگ شوم و دیگران هم از من انتظار داشتند در چنین شرایطی، خودم را نادیده بگیرم و من هم این کار را میکردم. مجبور بودم با قوانین و کلیشههایی که برای یک مرد که در سن پایین سرپرست خانواده نیز شده بود، زندگی کنم. مدت زمان زیادی طول کشید تا بتوانم با خودم کنار بیایم و خودم را بپذیرم و از جنسیتم حداقل با روانشناسم صحبت کنم. اما همچنان بخشی از وجودم از پذیرش واقعیت خوشحال بود و بخش دیگر تحت تاثیر عوامل بیرونی خود حقیقیام را سرکوب میکرد.
در نهایت یک بیماری سخت پوستی که چندین سال دچارش بودم، من را در شرایطی قرار داد که به سوی پذیرش بیشتر خودم پیش بروم و آشکارسازی کنم. پزشک معالجم فردی بود که با آگاهی در این مسیر بسیار به من کمک کرد. البته دلیل مهم دیگر، «علی» نامزدم است که با درک و و پذیرش بالا و حمایت خود، همراه همیشگیام در مسیر شناخت و پذیرش بیشتر بوده و هست.
وارش معتقد است در پروسه آشکارسازی، رفتار خود فرد بسیار مهم است: «این که چهطور و در چه شرایطی و برای چه کسی آشکارسازی کند. اطلاعات کافی داشته باشد تا بتواند شرایط را برای دیگران توضیح داده و اطلاعات لازم را به آنها منتقل کند. من با این روند، آشکارسازی نسبتا موفقی داشتم و توانستم امنیت خودم را هم حفظ کنم. نبود اطلاعات و آموزش درست بزرگترین مشکل جامعه ما است که ما مجبور به جبران آن هستیم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر