close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

دختر 12 ساله بهبهانی از ترس مدرسه خودکشی کرد

۵ تیر ۱۳۹۳
شما در ایران وایر
خواندن در ۵ دقیقه
دختر 12 ساله بهبهانی از ترس مدرسه خودکشی کرد
دختر 12 ساله بهبهانی از ترس مدرسه خودکشی کرد

ساعت نه صبح بود. فرنوش بیدار شد، میهمان داشتند. خواهرش پس از مدت‌ها میهمانشان بود. روزهای پایانی تعطیلات عید نوروز بود و تعطیلات هم نفس‌های آخرش را می‌کشید. فرنوش حین درست کردن صبحانه داشت به دخترش فکر می‌کرد. روزشنبه نازنین باید به مدرسه می‌فت. فرنوش می‌دانست نیازی به کنترل کردن درس و مشق نازنین نیست. او دختر مسئول و حتی تا حد زیادی وسواسی بود که تا وقتی مشق‌هایش را آماده نمی‌کرد رخت و لباس مدرسه را از تنش درنمی آورد.

 فرنوش نمی‌دانست این وسواس از پیگیری‌های همسرش ناشی می‌شود یا از سخت گیری‌های مسئولین مدرسه؟ گذاشت تا نازنین تا دیر وقت بخوابد چرا که می‌دانست دخترش تمام طول روزهایش را پی انجام درس و مشق مدرسه است. نازنین دختر شادی نبود. بیشترین نگرانی‌اش درس خواندن بود. همسرش به این اخلاق نازنین می‌بالید و هر بار میان قوم و خویش‌ها این اخلاق نازنین را یادآوری می‌کرد اما فرنوش می‌دانست چیزی کم است. به نظر می‌رسید رفتار و وسواس نازنین طبیعی نیست.

صدای تلفن که بلند شد، نازنین هم از خواب پرید. رنگ پرده و لرزان گوشه آشپزخانه ایستاده بود و مات و حیران مادرش را نگاه می‌کرد: « همکلاسی‌ام بود. می‌گفت باید در طول این تعطیلات روی شال گردن حرفه و فن و درس عملی چهل رج می‌بافتیم. اصلا نمی‌دانستم»

نازنین سراسیمه بود.« وای مادر تو می‌گویی حالا چه کنم؟ فقط یک روز مانده به باز شدن مدرسه و من حتی کاموا ندارم»

فرنوش می‌دانست حالا دیگر سیزده بدرشان قیامت شده با این خبر. هیچ مغازه ای باز نبود. قانع کردن نازنین امکان نداشت. با خودش فکر می‌کرد واقعا در آن مدرسه چه می‌گذرد که هر اتفاقی در مورد مدرسه تا این حد دلشوره بار است؟

مثل روز برایش روشن بود که دخترک تا روز شنبه در این استرس باقی خواهد ماند اما مشکل قابل حل نبود چون هیچ خرازی باز نبود.

صدای بگو مگوی نازنین با پدرش می‌آمد. او یک دانش آموز استثنایی و باهوش و ذکاوتی مثال زدنی بود که هر سال با نمره‌های خوبی فارغ التحصیل می‌شد. طاقت پدر به سر رسید و با فریاد پدر، نازنین به گوشه اتاقش خزید و دیگر هیچ نگفت.

یکی دو ساعت بعد صدای باز و بسته شدن محکم در کمد و تق تق های نامتعارفی از اتاق نازنین به گوش می‌رسید. فرنوش آن صداها را جدی نگرفت. لابد نازنین از سر قهر در کمد را بهم کوبیده. او مشغول میهمان‌هایش شد و به کلی نازنین را از خاطر برد. اما وقت نهار هم خبری از نازنین نشد. نگران شد. در اتاق نازنین قفل بود هر چه در زد فایده نداشت. عمه پیشنهاد کرد آینه را بگذارند زیر در تا ببیند اوضاع از چه قرار است؟ شاید خوابش برده یا قهر کرده. آینه را که فرستادند زیر شکاف در، صحنه دهشتباری بود. نازنین 12 ساله را دیدند که از رخت آویز کمد دیواری بلند اتاقش آویزان بود. 

در را شکستند اما کار از کار گذشته بود. نازنین با گره دادن دو روسری مادرش به رخت آویز کمد و رها کردن بالش‌های زیر پایش جان خود را گرفته بود دقایق زیادی از مرگش گذشته بود. بعدها پزشکی قانونی در گزارشش آورده بود که بدن نازنین پر از کبودی‌هایی بوده که از سر تقلا ایجاد شده‌اند. و مچ دستش هم شکسته بوده و جا به جای بازویش خونمردگی ایجاد شده بود.

مرگ نازنین، دخترک 12 ساله بهبهانی، تنها درد پدر و مادر داغدارش نبود. آن‌ها باید بار شایعات رنگارنگ را هم به دوش می‌کشیدند. پچ پچ های غیرمنصفانه، پدر و مادر داغدیده را رنج می‌داد. اینکه دخترک شاید بی­ سیرت شده؟ شاید با کسی ارتباط داشته؟ شاید پدرش به دلایل ناموسی او را کشته باشد؟ دامنه شایعات به جایی رسید که فرنوش حین ضجه‌هایش در مراسم عزاداری به حاضران التماس می‌کرد که ما را بی­ آبرو نکنید. ما داغ اولاد دیده‌ایم. نازنین فقط 12 سالش بود و هیچ شناختی از جنس مخالف نداشت. او دختر درس خوانی بود. فریاد فرنوش جگر هر بیننده ای را می‌خراشید: «نازنین خطایی نکرده به خدا. نازنین به خاطر یک شال گردن مرده است»

نازنین اولین و آخرین قربانی خودکشی در سنین پایین نیست. هر ساله آمار چندین و چند مورد ازاین دست خودکشی‌ها به ثبت می‌رسند . برخی از این موارد رسانه ای می‌شوند و برخی دیگر به علت نگاه دین به مسئله خودکشی پنهان نگاه داشته می‌شوند.

از جمله موارد خودکشی کودکان که افکار عمومی را بسیار دل آزرده کرد، خودکشی «محمد مهدی» بود. شهریور سال 90 «محمد مهدی» به تقلید از کاراکتر سریال پنج کیلومتر تا بهشت که در شب‌های ماه رمضان منتشر می‌شد، خودش را کشت. پدر خانواده در آن ساعت شوم سر کار بود و مادر برای خرید خانه را ترک کرده بوده.

محمد مهدی 12 ساله و برادر شش ساله‌اش در خانه تنها بوده‌اند او به برادرش می‌گفته که می‌خواهد مثل سریالی که شب قبل تماشا کرده روح شود، به خانه همسایه‌ها، محل کار پدر و همه جا سرک بکشد و ببیند دیگران در موردش چه می گویند. او یک روسری به میله بارفیکس قلاب کرد و سرش را داخل آن قرار داد تا حلق آویز شود.

در یک تحقیق علمی «امیدوار رضایی» و «طاهره ثقه الاسلام» مواردی از خودکشی کودکان ده تا 13 ساله ای را که در طول یک دوره چهار ساله برای درمان به بیمارستان لقمان مراجعه کرده‌اند را مورد ارزیابی قرار داده‌اند. در این دوره چهار ساله 60 کودک بین شش تا 13 سال به خاطر اقدام به خودکشی به بیمارستان لقمان مراجعه کرده‌اند که بر اساس این تحقیق و از این تعداد 62 درصد پسر و 38 درصد دختر بودند. خودکشی‌ها در روزهای آخر هفته و در ساعات 6 تا 12 شب بیشتر انجام گرفته و مهم‌ترین عوامل استرس زا، خانواده گسسته و مشکلات تحصیلی بوده است. در 93 درصد موارد خودکشی با دارو انجام گرفته و از نظر بیماری‌های زمینه ای، افسردگی بیشترین بیماری را شامل می‌شده است.

این دو محقق به نتیجه رسیده‌اند که 40 درصد کودکان رفتار خودکشی را از طریق تلویزیون و در مراتب بعدی از مادر و افراد خانواده یاد می‌گیرند.

روانپزشکان بر این باورند که افزایش خودکشی در نوجوانی به علت انتظارات نامتعادل از والدین، فقر، آشفتگی وضعیت خانواده، درگیری و مشاجره مابین والدین و نیز بروز تمایلات ضد اجتماعی در نوجوانان است. به باور آنان مشکلات عاطفی حاد در خانواده و فقدان انسجام خانوادگی، خودپنداره نوجوانان را ضعیف می‌کند و زمینه را برای خودکشی او فراهم می‌سازد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

دیگر اختیار آلت مان را هم نداریم

۵ تیر ۱۳۹۳
ماهرخ غلامحسین‌پور
خواندن در ۲ دقیقه
دیگر اختیار آلت مان را هم نداریم