فوتبال، پدیدهای است فراتر از یک بازی؛ در حقیقت، فوتبال میتواند همچون جامعهای باز تعبیر و تصور شود، زیرا هدفی جز تحققِ آنچه بودِ خود را تعقیب نمیکند؛ بر همین پایه، فوتبال سرانجام بر همهی تمهیدات و پیشخواستهایِ ایدئولوژیک چیره میآید و از مرزها و از تقیداتِ از پیش تعیین شدهی حکومتی نیز فرا میرود چرا که فوتبال در مقام یک بازیِ زیاده توسعه یافته، نه تابعِ حقیقتی از پیش مقدر که بر پایهیِ حقایقِ نابههنگام و هنوز آشکار نشدهی دنیایِ «رخداد» عمل میکند.
فوتبال، در مقام نمایندهی همهی بازیهای انسانی، زیاده باهوش است و اگر چه امکاناتِ سیاسی و اقتصادی را به خدمت خود میگیرد اما به هیچ یک از آنان وفادار و وابسته نمیماند و به قیمومتِ هیچ یک از آنان تن در نمیدهد چرا که شکل و اصولِ این بازی، به ساحتِ «بازی در مقامِ پایکوبی» نزدیکتر و چه بسا که اینهمانتر است و در لحظهی رخ داد، همچون هر لحظهی پایکوبانه، بیش از هر بازیِ دیگر، به آن چه بودِ خود بدل میشود.
این تنها فوتبال است که توانست سرانجام دشمنان دیرینِ «بازی» - دشمنان دیرین خود- را به تماشای خویش بکشاند و قلب و جان آنان را بدون هیچ گزندی تسخیر کند. در فوتبال، زندگی به وضعِ راستین خود تن میدهد و چهرهیِ بازیگرانهیِ خود را آشکار میسازد: چرا که زندگی حالا دیگر نه جنگ، که بازی است و جنگخواهان، همیشه عالی بودن «بازی» را با سخیف بودن «جنگ» جابهجا گرفتهاند.
بسیاری از فیلسوفان نیز همین کردهاند یعنی آنجا که به ستایش از جنگ پرداختهاند در حقیقت مقصودشان ستایشِ بازی بوده است؛ با این همه، هنوز از نظرِ تاریخ و تجربهی انسانی چندان دنیادیده نبودهاند که بتوانند مسأله را در هیأتی درنگرند که ما میتوانیم امروزه به چشمانداز خود درآوریم و از بلندایِ بلندتری به تماشایِ افقهایِ دورتر، اغواگرتر و بازیگرترِ زندگی بنگریم.
فوتبال، عالیترین و جذابترین نحوهی مبارزه و امکانِ برخوردِ انسانی را به عرصهی ظهور میرساند؛ تا پیش از برآمدن و توسعهیِ فوتبال، انسان هنوز به جذابیتِ زندگی در هیأت بازی چندان که باید پی نبرده بود و به همین خاطر، بردهگان و سپاهیان را به جای بازیگران آزاد به کار میگرفت و در حقیقت، از طریق بازی، در پی تحققِ چیز دیگری بود، در پیِ جنگ بود، در پیِ حفاظت از خود در قالب گروههایِ اجتماعیای بود که ناخواسته و از سر اجبار گردِ هم آمده بودند تا از گزندِ حوادث و از گزندِ گروههایِ اجتماعیِ دیگر در امان بمانند و بازی چیزی بود نه به مثابه خود یا به مثابه جامعهی آزاد بلکه به مثابه نیرویی آمادگر برای اموری که به بازی هرگز مربوط نمیشدند بلکه به آرمانها و خواستهای از بُن دیگری معطوف بودند: فوتبال، تحققِ جامعهی آرمانیِ انسان است؛ اما آرمانی است از آن رو که هرگز آرمانی -در معنایی ایدئولوژیک- نیست بلکه به چهرهی واقعی زندگیِ اجتماعیِ انسان شبیهترین است، و اجتماعی است از آن رو که هرگز تن به سیاستِ جامعه نمیدهد.
بگذارید صریح بگویم که فوتبال، برآیندِ بالغانهترین روش زندگیِ اجتماعی است که از چنبرهی با هم بودنِ ناگزیرِ اجتماعیِ جامعهیِ پیشین انسانی برون جسته است: در جامعهی پیشین، هر کنشی در راستایِ محافظت و تأمین امنیتِ گروه اعتبار مییافت و فردیتِ افرادِ اجتماع قربانی آن میشد اما بازیِ اجتماعیِ فوتبال محصولِ توسعه و تحققِ زندگیِ فردی و سپس تحققِ زندگیِ اجتماعیِ دلخواهانه و آزادی است که در آن، منافع جامعه و فرد هرگز چیزی منفک از یکدیگر نیستند و این همان جامعهی بازی است که در فرمِ بازیِ فوتبال خود را شکل آشکار میکند چرا که این جامعه به مثابه فوتبال همچون امکانی است که خواستها و امیالِ فردی انسانها در آن میتوانند تحقق یابند و فرد، قربانیِ جمع نمیشود و جمع نیز به بردگی و به انقیادِ فرد فرو نمیکاهد.
فوتبال بدون تردید، محصول و پدیدهی جامعهی باز است. از این رو، هر جا که سر و کلهی فوتبال پیدا شود، سر و کلهی نهادها و نیروهایِ محافظ و غضبناک جامعهی بسته نیز هویدا خواهد شد چرا که آنان به رغمِ کمبهرگی از دانش، به گونهای غریزی دشمنان خود را به خوبی تشخیص میدهند: آنان میآیند تا نیرویِ فوتبال را نابود و یا بلکه مهار کنند اما هرگز موفق نمیشوند چرا که قدرتِ اغوایِ بازیِ فوتبال، همچنان که جاذبهی جامعهی باز، چندان بالاست که آنان را به محض تلاقی -حتا در پایِ گیرنده- مسحور خواهد کرد و به درونِ دنیای خود خواهد کشاند و بنابر این، میتوان ادعا کرد که تاریخِ توسعهی فوتبال در ایران (و جهان) با تاریخِ افولِ نیروها و نهادهای سنتی و جزمی همگام بوده است و نیز خواهد بود؛ به زبان دیگر، توسعهی فوتبال برآیندِ توسعهی تاریخِ آگاهیِ انسانی است: آگاهی از بازیگر بودنِ خود و نیز بازی بودنِ زندگی، که هر بار -به رغم پیروزی یا شکست- باید دوباره از سر گرفته شود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر