شایا گلدوست
«در خانوادهای مذهبی به دنیا آمدم. مادرم در کلاسهای قرآن و احکام شرکت میکرد و از کودکی مرا هم همراه خودش به این کلاسها میبرد. در این کلاسها آنقدر افکار مذهبی به روانم تزریق شده بود که ناخودآگاه به مذهب و مذهبی بودن روی آورده بودم. حتی در سن پایین همراه خانوادهام به سفر حج رفته بودم و بر انجام اعمال دینی بسیار پافشاری میکردم. به خاطر میآورم، در یکی از جلساتی که شرکت میکردیم، درباره همجنسگرایی حرف میزدند که این افراد گناهکار هستند و شخصی که به همجنس خود گرایش دارد، گناه بزرگی مرتکب میشود و حرفهایی از این قبیل. نوجوان بودم و در خود گرایش به همجنس خودم را تجربه میکردم؛ اما با حرفهایی که میشنیدم توان رویارویی با آن را نداشتم. عذاب وجدانی که در خود احساس میکردم، بسیار شدید بود و روی زندگیام تاثیر منفی زیادی گذاشته بود، دچار ازخودبیگانگی شده بودم. احساس تفاوتم از سنین پایین آغاز شده بود، نمیدانستم ترنس هستم، اما میفهمیدم که چیزی سر جای خودش نیست. آن روزها خودم را به عنوان یک مرد ترنس هویتیابی نمیکردم، چیزی از ترنس بودن نمیدانستم. تنها چیزی که از خود میفهمیدم، حس گرایش به همجنس بود.»
«ساشا» مرد ترنس ساکن آمریکاست. او که روزهای کودکی و نوجوانی را در ایران زندگی کرده است، از فشاری میگوید که خانواده، جامعه و نگرش مذهبی شکل گرفته در او برایش ایجاد کرده بودند. فشاری که در روزهای نوجوانی مانعی برای شناخت خودِ واقعیاش بود و احساس ازخودبیگانگی که سالهای مهمی از زندگیاش را تحت تاثیر قرار داد.
«ترنس» یا «ترنسجندر» یک واژه چتری است. «زن ترنس» به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است و جنسیت مردانه به او نسبت داده میشود، در صورتی که او خودش را یک زن میداند و هویت جنسیتی خویش را زنانه تعریف میکند. «مرد ترنس» به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده و جنسیت زنانه به او نسبت داده میشود، در حالی که او هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف میکند و خود را یک مرد میداند.
البته ترنسها میتوانند هویت جنسیتی «غیردوگانه» یا «نانباینری» نیز داشته باشند و خودشان را متعلق به هیچکدام از دو قالب زنانه و مردانه ندانند.
در جدیدترین نسخه طبقهبندی بیماریهای سازمان بهداشت جهانی «ICD-11»، ترنسبودگی از لیست اختلالات هویتی خارج شده است و یک ناهمگونی مستمر بین جنسیتی تعریف میشود که فرد خود را با آن میشناسد و جنسیتی که از بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است.
«ساشا» از دوران مدرسه به خوبی یاد میکند، بر خلاف اکثر افراد رنگینکمانی که مدرسه برایشان خاطرات شیرینی به همراه ندارد: «دوران مدرسه برایم تلخ و شیرین بود، هم خاطرات خوب دارم و هم خاطرات بد. من در مدرسه اقلیتهای مذهبی درس میخواندم. مدرسهای که بچهها از ادیان مختلف در آن درس میخواندند. مدرسه جالبی بود، از اول ابتدایی تا پیشدانشگاهی در همان مدرسه درس میخواندیم، به همین دلیل روابط دوستانه عمیقی بین ما شکل میگرفت، چون چندین سال با هم بودیم و با هم بزرگ شدیم. هرچند مهاجرت باعث شد تمام این روابط و دوستیهای خوب را در ایران جا بگذارم. مدرسه چیزهایی زیادی به من یاد داد، که مهمترین آن احترام به تفاوتها بود. یاد گرفتم که تنوع چیز بدی نیست و آدمها تنها به رنگ سیاه یا سفید نیستند. اگر انسانها دینهای مختلف دارند، هیچ دینی دلیل بر برتری کسی بر دیگری نیست. یاد گرفتم همه رنگها میتوانند کنار هم قرار بگیرند تا دنیای قشنگتری را بسازند. شاید این دیدگاه بود که باعث شد در آینده خودم و تفاوتهایم را بهتر درک کنم و بپذیرم.»
او میگوید که سالها بعد دیدگاه مذهبیاش تغییر کرد، با واقعیتهای دنیا بیشتر روبهرو شد و به دنیا و مسائل آن با تفکر نقادانه تازهای نگاه کرد. میگوید که این کار برایش آسان نبود، تغییر دیدگاهی که سالها در او نهادینه شده بود، هرچند بسیار به او آسیب زده بود. میگوید که حتی تا ماهها دچار افسردگی بود، باورهایش تغییر کرده بود و باورهای جدید زندگیاش را زیر و رو میکرد. اما همچنان خود، گرایش جنسی و هویت جنسیتیاش را نمیشناخت. «دبیرستانم تمام شده بود و تازه دیپلمم را گرفته بودم که با یک گروه الجیبیتی آشنا شدم و تازه فهمیدم چیزی که من احساس میکنم، وجود دارد و من تنها نیستم. البته وقتی مادرم فهمید با برخورد بسیار بدی مواجه شدم. اما ادامه دادم، مطالعه و تحقیق کردم تا بتوانم خودم را بیشتر بشناسم، پروسهای را طی کردم تا در نهایت به این نتیجه رسیدم که یک ترنس هستم.
اما خانوادهام آماده آشکارسازی نبودند و این کار شرایط را برایم بسیار سختترمیکرد. مادرم روی این موضوع حساس بود و زندگیام آنقدر محدود شده بود که حتی نمیتوانستم به دانشگاه بروم، نمیتوانستم کار کنم، نمیتوانستم فعالیتهای ورزشی مورد علاقهام را انجام دهم، حتی اجازه نداشتم موهایم را کوتاه کنم. روزی از مادرم پرسیدم برای آیندهام چه برنامهای داری؟ من نگران آینده خودم هستم و جوابی که شنیدم شوک بزرگی به من وارد کرد. مادرم گفت: مثل من در خانه بنشین، ازدواج میکنی و بچهدار میشوی.»
«ساشا» میگوید: «با حرفهای مادرم دنیایم خراب شد. نوجوانی بودم که احساس میکردم، شوق آینده را در من کشتهاند. از آیندهای که مادرم برایم به تصویر کشید، ترسیده بودم. تصمیم گرفتم که خانه را ترک کنم. پدر و برادرم در آمریکا بودند، اما مدتها بود که من و مادرم در انتظار ویزایی بودیم که نمیآمد. در این میانه که به فکر ترک خانه بودم، ویزایی که چند سالی منتظر آن بودیم به دستمان رسید. انگار زندگی برایمان داستان دیگری داشت و تصمیم ترک خانه منتفی شد.»
او مهاجرت با تمام سختیها و با همه آنچه را پشتِ سر برجای گذاشت، برای خود تولدی دوباره میبیند. مانند چند هفته پیش که میگوید با جراحی بالاتنه و برداشتن پستانهایش احساس کرده که بار دیگر متولد شده است. زندگی در آمریکا نیز برای او فرصتی برای تولد دوباره شد.
«آدمها با مهاجرت انگار به نقطه صفر میرسند و دوباره شروع میکنند. اما من احساس میکردم که در نقطه زیر صفر هستم. کشور جدید بدون تحصیلات، هویتی که برای خود تعریف میکردم، با جسمم بیگانه بود، خانوادهای که حامیام نبودند، اینها مرا به نقطه زیر صفر کشانده بود. حدود یک سال از مهاجرتم گذشته بود که تصمیم گرفتم خودم باشم، این جسارت را پیدا کردم که برای خانوادهام آشکارسازی کنم. یک روز که از سرکار به خانه میآمدم، رفتم و موهایم را کوتاه کردم و به بچههای مبتلا به سرطان اهدا کردم. وقتی به خانه برگشتم، مادرم لحظهای سکوت کرد و بعد شروع به گریه کرد، انگار او هم متوجه شده بود که من دیگر میخواهم خودم باشم و این اولین قدم در راه رسیدن به خودم بود.»
او میگوید پدر و مادرم انسانهایی زحمتکش و دوستداشتنی هستند. شاید برای من بهترین پدر و مادر نبودند، اما سعی کردند بهترینِ خود باشند و تغییر کردند، چون آدمها تغییر میکنند و خانواده من نیز تغییر کردند. پدر و مادرم از آدمهایی که حتی اجازه نمیدادند موهایم را کوتاه کنم، به نقطهای رسیدهاند که حالا از ترنسها حمایت میکنند و تا اندازهای که از دستشان بربیاید، به ترنسهای داخل ایران کمک میکنند. میدانم که سالهای زیادی از زندگیام به سختی گذشت، اما حالا خوشحالم که حامی و پشتیبانی مانند خانوادهام دارم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر