close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

سهم رنگین‌کمانی‌ها از شهر چقدر است؟

۱۸ دی ۱۴۰۰
رنگین کمان ایران
خواندن در ۶ دقیقه
سهم رنگین‌کمانی‌ها از شهر چقدر است؟

شایا گلدوست

#سهم_کوئیر_از_شهر هشتگ تازه‌ای است که توجه کاربران توییتر فارسی را به خود جلب کرده است. این حرکت که توسط فعالان و کنشگران رنگین‌کمانی به راه افتاده، فرصتی شده تا اعضای این جامعه تجربیات خود را به عنوان یک شهروند رنگین‌کمانی، از دسترسی به امکانات و فضاهای شهری با یکدیگر به اشتراک بگذارند. فضایی که معمولا در ایران به این افراد تعلق نداشته و یا از آن‌ها گرفته می‌شود. کاربران زیادی تجربیات خود را به اشکال مختلف بیان کرده‌اند و ناگفته‌هایی را روایت کرده‌اند که شاید به طور معمول به ذهن خواننده عام خطور نکند، به این دلیل که روزانه این تبعیض‌ها را در کوچه و خیابان، به دلیل گرایش جنسی و بیان و هویت جنسیتی خود تجربه نمی‌کند. 

***

کاربری به نام «محمدحسین فهیم»، تجربه نه چندان شیرین خود را این‌گونه روایت می‌‌کند: «‏با توجه به کوچک بودن شهر، آشنایی‌ام با همجنسگرایان دیگر محدود به یاهو‌مسنجر و وبلاگ‌ها بود. اسم پارک دانشجو را زیاد شنیده بودم و شوق زیاد برای دیدنش داشتم. ‏به محض اینکه به تهران آمدم با سرعت به میدان توپخانه رفتم و یک اتاق گرفتم و وسایلم را گذاشتم و سریع راهی مهد آزادی شدم. وقتی وارد پارک شدم، هیجان خاصی داشتم، هیجان دیدن افرادی که می‌دانستم مثل هم‌ هستیم و نگاه‌هایی که حرف می‌زدند. هنوز ده دقیقه نگذشته بود که پلیس به سراغم آمد و گفت این چه وضع پوششه؟ ‏شلوار بنفش، تیشرت رنگارنگی که با تیغ زاپ‌دارش کرده بودم و کیف چرم کوچکی به رنگ پرچم کردستان. در آن کیوسک آخر پارک، وسایل کیفم را روی زمین پخش کردند. ‏گیج بودم و مبهوت، از پارک دانشجو تصور دیگری داشتم؛ ولی حالا باید جواب پس می‌دادم.

‏چرا پوششت اینطوریه؟

‏چرا موهای بدنتو شیو کردی؟

‏چرا اصلاح ابرو کردی؟

‏توی پارک چی میخوای؟

‏همجنس‌باز هستی؟ ‏و در آخر تهدید و تهدید و گرفتن تعهد. در آن روز تابستانی در آن کیوسک تحقیر شدم.»

او در بخش دیگری از این روایت نوشته است: «حالا با گذشت بیش از ده سال از آن اتفاق حتی با شنیدن کلمه پاتوق ناخودآگاه یاد آن روز می‌افتم. ‏در شهر ما من سهمی ندارم در شهرهای بزرگتر نیز اگر سهمی داشته باشیم، آن‌قدر فضا استرس‌زاست که عملا بی‌سهمیم.»

«کاوه کرمانشاهی»، خبرنگار مستقل، کوییر‌فمینیست و فعال در زمینه حقوق کردها زندگی افراد رنگین‌کمانی در ایران را در سایه‌ای از تبعیض و خشونت دائمی در خوف و خفا توصیف می‌کند. وی معتقد است بسیاری از افراد رنگین‌کمانی حتی برای پذیرش خود هم می‌بایست مسیر سخت و طولانی را طی کنند تا شاید امکان آشکارسازی در سطح جامعه و فضاسازی در سطح شهر را با وجود همه سرکوب‌ها و ممنوعیت‌ها پیدا کنند. او‌ در ادامه می‌گوید: «سهم همه افراد کوییر در ایران هم از فضاهایی که به سختی برای گردهم‌آیی و آشنایی ایجاد می‌شوند، یکسان نیست. تعلق به جامعه شهری یا روستایی، سکونت در شهر بزرگ یا کوچک و مهم‌تر از همه طبقه اقتصادی و اجتماعی فرد در فراهم آوردن شرایط برای راهیابی به فضاهای کوییر موجود تعیین‌کننده است. در نبود انجمن‌ها، کافه‌ها و ... برای گردهم‌آیی افراد کوییر در شهرهای ایران، پارتی‌های خصوصی با وجود مشکلات و محدودیت‌های موجود به معدود فضاهای دورهمی تبدیل می‌شوند. پارتی‌هایی که عموما امکان برگزاری آن‌ها در توان طبقه‌ایی از افراد کوییر شهری متعلق به طبقه متوسط و مرفه جامعه است. راهیابی به چنین فضاهایی برای فردی غیر از آن طبقه آسان نیست. حتی بسیاری از ترس پذیرفته نشدن در چنین فضاهایی در پی یافتنش هم نیستند. سهم کوییر ایرانی از فضاهای آلترناتیو به شدت طبقاتی و تحت تاثیر امتیازاتی است که می‌تواند کسی را به پارتی‌های خصوصی برساند و دیگری را خانه‌نشین کند.»

او به نکته بسیار درستی اشاره کرده است، اختلاف طبقاتی، امکان دسترسی افراد جامعه رنگین‌کمانی به منابع و فضاهای مختص به خود را نیز دچار تفاوت کرده‌ است. اینکه در کدام نقطه ایران زندگی می‌کنیم و فرهنگ آن جامعه تا چه اندازه آماده مشاهده‌پذیری نسبت به قشر رنگین‌کمانی است، در دسترسی به این فضاها بسیار اهمیت دارد. «زینب‌ پیغمبرزاده»، پژوهشگر و کنشگر برابری جنسیتی که دوران نوجوانی خود را در شهر قم گذرانده است، از سهم خود به عنوان فردی از جامعه رنگین‌کمانی از فضای شهرش می‌گوید: «برای ما در قم ⁧‫سهم کوئیر از شهر⁩⁩ غیر‌قابل تصور بود. همدیگر را یواشکی در مدرسه، کتابخانه، پارک یا حتی حرم (یکی از معدود جاهایی که خانواده‌های مذهبی‌‌تر اجازه رفت و آمد داشتن) می‌دیدیم و منتظر بودیم به دانشگاه برویم تا بتوانیم از قم فرار کنیم و در نهایت تهران رفتن به اندازه اروپا رفتن زندگی من را عوض کرد.»

او که اکنون در انگلیس زندگی می‌کند، از تجربیات خود در جامعه آزاد اروپا می‌گوید؛ جوامعی که حقوق افراد رنگین‌کمانی در آن قانون و همه ملزم به رعایت آن هستند، اما فضای آن جوامع نیز به اندازه محله‌های رنگین‌کمانی‌اش همیشه زیبا نیست. او می‌گوید: «احتمالا خبر حمله به دو زن کوییر در یکی از اتوبوس‌های لندن را خوانده‌اید. البته طبق معمول اکثر سایت‌ها فرض کرده بودند هر دو لزبین‌ هستند؛ اما همان‌طور که گاردین توضیح داد یکی از این دو زن دوجنسگرا بود. این اتفاق دو ماه بعد از ازدواج من و همسرم بود و روی حس امنیت کوییرها تاثیر منفی زیادی داشت. چند ماه قبل از این حمله، یک شب دیر وقت در یک ساندویچی کوچک محلی دست همدیگر را (من و همسرم) گرفته بودیم، یه مرد سفید الکلی به ما زل زده بود. رسما آب دهنش راه افتاده بود. از ما پرسید فقط دوست هستید یا رابطه دارید؟ با عصبانیت گفتم دوست‌دخترم است، چه‌طور مگه؟ خودش را جمع کرد و گفت هیچی، اما همیشه به این موضوع فکر می‌کنم که چه واکنش‌های دیگری می‌توانست داشته باشد.»

هرچند زندگی برای افراد رنگین‌کمانی در کشوری مانند انگلیس با ایران قابل مقایسه نیست، اما تجربه نشان داده است که در آن کشورها نیز افراد رنگین‌کمانی از شرایط صد در صد ایده‌آل برخوردارند نیستند. هرچند قانون عاملی برای حفظ امنیت آن‌ها است، اما تجربه خشونت و تبعیض در آن جوامع تجربه دور از انتظاری نیست، مانند «مصطفی» که ساکن ونکوور کانادا است و آماری از شرایط رنگین‌کمانی‌ها در این کشور ارائه می‌دهد: «در آمار ثبت احوال کانادا، ۳.۳ درصد جمعیت، کمی بیش از یک میلیون نفر از جمله من، خودشان را به دولت دگرباش جنسی معرفی کرده‌اند. هرچند ما خودمان را نشان می‌دهیم، اما همزمان جرایم ناشی از نفرت در کانادا، به خصوص علیه افراد ترنس، رو به افزایش است. وضعیت بدتر برای کودکان و نوجوانان دگرباش به‌خصوص در دهات و شهرهای کوچک‌تر کانادا است. میانگین این یک میلیون کانادایی از جمله من، وضعیت سلامت روان مزخرفی دارند. پنج برابر بیشتر از بقیه به خودکشی فکر می‌کنند، هفت برابر بیشتر از بقیه جامعه اقدام به خودکشی می‌کنند. در نوجوانان، یک‌سوم دگرباشان تلاش به خودکشی داشته‌اند، در مقایسه با هفت درصد کل نوجوانان. خودکشی همچنان یکی از اصلی‌ترین دلایل مرگ نوجوانان در کانادا است. بله، من کوییر دگرباش جنسی مقیم کانادا، یک دنیا حقوق مدنی، حقوق اجتماعی و حقوق قانونی در مقایسه با خیلی‌ها در دنیا دارم. ولی اینجا هنوز بهشت نیست.»

متاسفانه آمار درستی از وضعیت رنگین‌کمانی‌ها در ایران در دست نیست؛ اما با یک مقایسه سرانگشتی بین کشوری مانند کانادا و ایران می‌توان به راحتی فهمید که شرایط ذکر شده برای رنگین‌کمانی‌های ایرانی بسیار وخیم‌تر و سهم آنان از شهر «هیچ» است. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

محکومیت سه زن در دادگاه انقلاب به اتهام شرکت در جلسه مشاوره...

۱۸ دی ۱۴۰۰
خواندن در ۲ دقیقه
محکومیت سه زن در دادگاه انقلاب به اتهام شرکت در جلسه مشاوره روانشناسی