شایا گلدوست
مسایل و موضوعات مربوط به جامعه رنگینکمانی چیز تازهای نیست که تنها در سالهای اخیر در فضای فارسی زبان از آن صحبت به میان آمده باشد؛ هرچند با رشد اینترنت و گسترش شبکههای اجتماعی، فضایی برای تبادل بیشتر اطلاعات و فعالیت افزونتر و مفیدتر کنشگران جنسی و جنسیتی و فعالان اجتماعی به وجود آمده است. اما موضوعاتی مانند زندگی افراد «ترنس» و جراحیهای موسوم به «تصدیق/بازتایید جنسیت» در فضای جامعه ایران از سالها پیش وجود داشته و گاهی رسانهها با استفاده به عنوان تیتر، سعی در جلب کنجکاوی مخاطبان داشتهاند.
هرچند در سالهای پس از انقلاب ۱۳۵۷، با تلاشهای «مریم خاتون ملکآرا» که به او لقب «مادر ترنسها» نیز داده شده است، ترنزیشن و جراحی افراد ترنس با فتوای «روحالله خمینی» در ایران قانونی و شرعی شناخته شد اما با کمی جستوجو میتوان دریافت که در سالهای پیش از انقلاب اسلامی و در دوران سلطنت خاندان پهلوی نیز این جراحیها انجام و در مورد آنها صحبت میشده است. هرچند فضای جامعه در آن سالها آماده پذیرش افراد رنگینکمانی نبوده است اما رد پای حضور آنها را میتوان در لایههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، هنری و همچنین در رسانههای آن زمان به وضوح دید.
***
روزنامه «اطلاعات» ۲۸ بهمن ۱۳۴۷ در صفحه اول خود با تیتر بزرگ نوشته است: «آقای معلمی، خانم معلم شد.»
این گزارش، روایتی است از فردی که در آن سالها اقدام به انجام ترنزیشن و جراحی کرده و هویت قانونی خود را با هویت حقیقی خود انطباق داده بود.
صرف نظر از نادرستی تیتر استفاده شده و ادبیات نادرستی که در نگارش این گزارش استفاده شده، در آن آمده است: «ابوالحسن ناصرزاده، آموزگار اراکی پس از یک عمل جراحی زن شد و هماکنون به نام خانم پانتهآ در کرج تدریس میکند.»
در ادامه توضیح داده شده است: «امروز اطلاع یافتیم که جوان ۲۶ سالهای که خدمت سربازی هم انجام داده است، پس از یک عمل جراحی، تغییر جنسیت داده و اکنون با نام خانم پانتهآ ناصرزاده در یکی از مدارس شهرستان کرج مشغول به تدریس است. گزارش خبرنگار ما که این خبر را به دست آورده، حاکی از این است که شش سال قبل جوان دیپلمهای به نام ابوالحسن ناصرزاده خود را برای شرکت در اولین دوره سپاه دانش داوطلب میکند و پس از طی دوره تعلیمات نظامی، برای تدریس در روستاها به اراک اعزام میشود. ابوالحسن ناصرزاده که به کار آموزگاری سپاهی نهایت علاقه را داشت، این دوره را با موفقیت به پایان رسانید و با به دست آوردن امتیازات لازم، به خدمت آموزش و پرورش درآمد و در یکی از مدارس اراک به تدریس مشغول شد. سالها از این واقعه گذشت. ابوالحسن به تدریج در خود احساس غریبی کرد و متوجه شد که تغییرات جنسی در او پدید آمده است و بالاخره پس از مراجعه به پزشکان، تصمیم گرفت که با استفاده از تعطیلات تابستانی، به خارج از کشور رفته و با عمل جراحی لازم، تغییر جنسیت دهد.»
در ادامه مطلب منتشر شده در روزنامه اطلاعات سال ۱۳۴۷ آمده است که دوستان و آشنایان ابوالحسن در یک روز گرم تابستان او را در فرودگاه «مهرآباد» بدرقه و در روزهای اواخر تابستان از «پانتهآ» در فرودگاه استقبال میکنند. به این ترتیب، یکی از آقا معلمهای کشور تبدیل به خانم معلم میشود و به دنبال تقاضای او، از اراک به شهرستان کرج انتقال مییابد و مشغول به تدریس میشود.
در ادامه آمده که این فرد متولد سال ۱۳۲۱ بوده و پس از جراحی، به اداره آمارمراجعه کرده و نام خود را به پانتهآ تغییر داده و شناسنامه جدید دریافت کرده است.
با وجود این که به ترنس بودن این شخص اشاره مستقیم نشده اما میتوان متوجه شد این داستان مربوط به یک زن ترنس یا فردی میانجنسی بوده است. هرچند با اطمینان نمیتوان در مورد این موضوع صحبت کرد. ترنس یا ترنسجندر یک واژه چتری است. زن ترنس به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است و جنسیت مردانه به او نسبت داده میشود، در صورتی که او خودش را یک زن میداند و هویت جنسیتی خویش را زنانه تعریف میکند.
«مرد ترنس» به شخصی گفته میشود که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه به دنیا آمده و جنسیت زنانه به او نسبت داده میشود، در حالی که او هویت جنسیتی خود را مردانه تعریف میکند و خود را یک مرد میداند.
البته ترنسها میتوانند هویت جنسیتی «غیردوگانه» یا «نانباینری» نیز داشته باشند و خودشان را متعلق به هیچ کدام از دو قالب زنانه و مردانه ندانند.
در جدیدترین نسخه طبقهبندی بیماریهای سازمان بهداشت جهانی «ICD-11»، ترنسبودگی از لیست اختلالات هویتی خارج شده است و یک ناهمگونی مستمر بین جنسیتی که فرد خود را با آن میشناسد و جنسیتی که از بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به او نسبت داده شده است، تعریف میشود.
اما «اینترسکس» یا «میان جنسی»، تعریف متفاوتی با ترنس دارد و به افرادی گفته میشود که اندام جنسی، کروموزومها و یا هورمونها و یا ویژگیهای ثانویه جنسی آنها با معیارهای دوگانه جنسی زن و مرد مطابقت ندارند.
در زبان فارسی، در بسیاری از مواقع از کلمه «دوجنسه» برای اشاره به افراد اینترسکس استفاده میشود که توهینآمیز و اشتباه است.
به زبان سادهتر، نوزادی متولد میشود که اندام جنسی او با ویژگیها و صفات بیولوژیکی که از نظر علم پزشکی برای جنس زن و مرد تعریف میشود، همخوانی ندارد و متفاوت است. این تفاوتها میتوانند آشکار و از بدو تولد در ظاهر اندام جنسی قابل مشاهده باشند یا این که نهفته و به اندامهای جنسی داخلی، کروموزومها و هورمونهای فرد مربوط باشند و در سالهای بعد و با بالا رفتن سن بروز کنند. ممکن هم هست که هرگز علایمی نداشته باشند و فرد بدون این که بداند، تا پایان عمر با این تفاوتها زندگی کند؛ به عنوان مثال، نوزادی با اندام جنسی منتسب به زنانه متولد میشود اما درون بدن خود بخشهایی از اندام جنسی منتسب به مردان را نیز دارد و یا برعکس، نوزادی که با اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شده است اما بخشهایی از اندام جنسی منتسب به زنانه را به صورت نهفته دارد. یا حتی نوزادی متولد میشود که ظاهر اندام جنسی او ترکیبی از هر دو اندام جنسی منتسب به مردانه و زنانه است و این مساله به وضوح قابل مشاهده است.
گفتنی است که شیوه نگارش و کلماتی که برای بیان شرایط فردی که داستانش روایت میشود، نادرست هستند و امروزه در ادبیات واژگان جنسی و جنسیتی کاربرد ندارند و استفاده از آنها میتواند بارمعنایی توهینآمیز داشته باشد.
عباراتی مانند «مرد بود و زن شد» یا «جراحی تغییر جنسیت» و... که اشاره به نبود اطلاعات و آگاهی لازم، نگاه دو قطبی و کلیشهای جامعه و فرهنگ به موضوعات جنسی و جنسیتی و تاکید بر دوگانگی جنس و جنسیت دارند، همان مواردی هستند که هنوز هم با گذشت بیش از ۵۰ سال و با تلاش همه فعالان و کنشگران این حوزه، گریبانگیر جامعه ایران هستند و در طرز تفکر و دیدگاه عموم جامعه تغییر چندانی نکردهاند.
اما این گزارش نشان میدهد که جراحیهای مربوط به افراد ترنس یا افراد میانجنسی در ایران دستآورد دوران پس از انقلاب و فتوای شرعی مراجع تقلید نیست. هرچند در دوران پیش از انقلاب به صورت گسترده به این مسایل پرداخته نشده و ساز و کارهای لازم نیز برای آن در نظر گرفته نشده بود اما در قانون مانعی برای آن وجود نداشت و فرد میتوانست اوراق قانونی خود را نیز بعد از جراحی تغییر دهد؛ اگرچه در این گزارش اشاره میشود که پانتهآ پس از جراحی، شهرستان محل خدمت خود را تغییر داده است. اما توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد که اوهمچنان پس از تغییر اوراق قانونی، قادر به ادامه فعالیت حرفهای خود بوده و شغل خویش را از دست نداده است؛ مسالهای که بسیاری از افراد ترنس امروزه در ایران از آن محروم هستند.
با وجود حضور بیشتر افراد جامعه رنگینکمانی در سالهای اخیر و آمادگی نسبی جامعه برای پذیرش این افراد، این موضوع بسیار روشن است که روند پیشرفت جامعه ما در مقایسه با بسیاری از کشورهای پیشرو، بسیار کند بوده و همچنان شرایط قشر رنگینکمانی و دیدگاه قانون و اجتماع به این افراد نگران کننده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر