با اینهمه مکافات اصلاَ دریاچه میخواهیم چه کار!!!

بلاگ مهمان (منبع: http://www.urmianews.ir/archive/ID/33739/--Urmia-Lake)

یادم است قدیم ها وانت داشتن در تابستان خوشبختی ای بود. جمعه ها دبه های آب را پر می کردیم و می انداختیم پشتش و کنار دریاچه بساط می کردیم و تنی به آب می زدیم. البته این را هم بگویم که بعدها فهمیدیم بسیار اشتباه می کرده ایم. به جای آنکه خانه زندگی را جمع کنیم و بار همان وانت کنیم و کوچ کنیم سمت ولایت آن آقای نماینده ی یزد، دست به همچین اعمال قبیحی می زدیم. اصلاَ آقا این دریاچه سراسر آموزش است، درس زندگیست، مثلاَ میدانی پل چیست؟! -اینکه جایی پل می زنند یعنی اینکه بردارند تویش خاک پر کنند یا مثلاَ اینکه وقتی قرار است دریاچه ای را خیلی فوری احیاء بکنند منظورشان این است که آنقدر صبر کنند تا صد در صدش خشک بشود بعداَ...همین است و غیر از این نیست.

ماجراهای ما و دریاچه زیاد است. یک وقتی، موجودات کوچکی در دریاچه بودند که آرتمیا بهشان می گفتند، چشم بادامی ها هی گفتند بیایید ما برایتان پل می زنیم (پل واقعی البته) این آرتمیا ها را بدهید به ما...گفتیم نههههه وا مصیبتا! مگر خودمان اینجوری هستیم. خودمان بلدیم. پل میانگذر که پدیده ای معلوم الحال است و نیازی به توصیف آن نیست، آرتمیا ها را هم به حول و قوه ی الهی با کاهاندن آب دریاچه و شور کردنش محو کردیم. آفرین (با جایگزینی واو و ف)

یک وقت هم به خودمان آمدیم دیدیم ای بابا! از دست رفت این میراث ملی... خامی کردیم، یادمان افتاد در خانه ی ملت فریاد بزنیم که ای آقا چه نشسته اید که چنین و چنان...که یکی از وکلای مردم (همان که قرار است جمع کنیم برویم سمت ولایتشان) روشنمان کرد. خدا امواتش را بیامرزد که به راه راست هدایتمان کرد. باید کوچ کنیم. چرا هزینه کنیم برای احیاء...باید هزینه ها را نگاه بداریم برای درمان بیماری ها، مقابله با طوفان های نمک، برای هزینه ی کوچ و اووووووووه ای آقا! مبلغی هم باید ته بیت المال باشد تا کسی اختلاسی کند ملت کف کنند. آنقدر هزینه ی واجب هست! اصلاَ وقتی درمان هست، پیشگیری چرا!

القصه، دریاچه خاطره و داستان زیاد دارد جدیدترینشان هم این است که گویا (به گفته ی کارشناسان محترم!) می توان کلاَ خشکانیدش! بله، داستانی ست برای خودش. دست به دامان جغرافی دانی محترم شده گفتیم آغا جان چه کنیم، راه حلی برای نجات نیست...گفتند "چرا نیست، همین خشکاندن"..صحیح هم می فرمایند. چه معنی دارد یک دریاچه ای باشد در یک منطقه ای، آن هم اینهمه مدت! ای بابا، مملکت صاحب دارد. یک دریاچه ای باشد هوای اطراف را معتدل کند، چه معنی دارد. اینهمه موقعیت شغلی ایجاد بکند که چه، تمام زحمات آن مرحوم را می خواهند به باد بدهند که زحمت کشید و نرخ بیکاری را افزایش داد، آنوقت شما بیایید با احیاء یک دریاچه ی فسقلی و ایجاد مراکز توریستی و گردشگری تمام زحماتش را به باد دهید. شوخی که نیست.

جمع کنید بابا!

با اینهمه مکافات اصلاَ دریاچه میخواهیم چه کار!!!