در نوشتن درباره خزعبلاتی که فردی بنام وحید یامینپور درباره مسیح علینژاد نوشته لزومی نمیبینم. اولا فاحشه خواندن زنی که فعالیتهایش مورد پسند نیست یک عادت رایج در میان اجامر و اوباشِ عادی است چه رسد به رسد به نوع باشگاه خبرنگارانیاش! و از این نظر جای تعجب و شگفتی ندارد. ثانیا آش آنقدر شور بود که بسیاری از اصولگراها و حتی طرفداران احمدینژاد هم به آن اعتراض کردند، چه رسد به آدمهای درست و حسابی. ثالثا مگر سوژه قحط است که آدم یک سوژه را حرام در حد و اندازه وحید یامینپور کند؟ رابعا میگویند صدای باد بلندی از یک بابایی در مجلسی برخاست؛ جماعت زدند زیر خنده، طرف بااشتیاق و پیروزمندانه گفت "اگر میدانستم اینقدر خوشحال میشدید زودتر میگوزیدم"... توجه زیاد به سروصدای آدمهای کمجنبه ممکن است آنها را تشویق کند که باز هم از این صداها دربیاورند!
با اینحال از آنجایی که یامینپور در یادداشتش به پری بلنده و تن فروشان شهرنو اشاره و آنها را تحقیر کرده است، لازم میبینم دربارهی آنها توضیح بدهم. من درباره شخص پری بلنده چندان اطلاعی ندارم اما در مورد عموم تن فروشان شهرنو (یا "قلعه"، محلهای که تا پیش از انقلاب محل اسکان بیشتر زنان تنفروش در تهران بود) مطالب و گزارشهای موثقی خواندهام. بر آن اساس، با قاطعیت میتوان گفت که قریب به اتفاق این افراد، زنان مظلوم بدبختی بودهاند که با فریب، آدمربایی، جعل سند، وعده کار، به زور و یا بر اثر فقر مفرط به فاحشگی کشانده میشدند. آنهم نه فاحشگی معمولی، بلکه بدترین و شکنجهآورترین نوع آن با کمترین دستمزد (و گاه اصلا بدون دستمزد) و بدون هر گونه راه امتناع یا فرار. نگاهی به مجموعه عکسهای کاوه گلستان از شهرنو به خوبی گویای وضعیت رقت بار آن زنان است. همسر کاوه از قول او نقل میکند که بیشتر این زنان، آدمهایی بسیار خجالتی بودهاند که با کمترین احترامی، چنان دست و پای خود را گم میکردهاند که حتی حرف نمیتوانستهاند بزنند.
به اینترتیب کار چنین افرادی نه از مقوله شرم و شرافت که در رابطه با فقر و فلاکت است و نیازمند همدردی و کمک بوده و هستند نه سرکوفت و تحقیر. در مقابل اما کسان بسیاری بوده و هستند که بجای تنفروشی از روی اجبار و فلاکت، با ارادهی خود به شرافت فروشی مشغولند آنهم در حالیکه بدون آن هم اموراتشان بهخوبی میگذرد. در جدول زیر تفاوتها و شباهتهای این دو قشر را فهرست میکنم تا ببینیم وضعیت چطور است و اگر قرار به سرکوفت زدن باشد کی مستحق است به کی بزند.
توضیح ضروری آنکه من پری بلنده را -همانطور که مشهور است- نمادی از آن زنان تنفروش و ساکنان شهرنو میگیرم و از آنجا که پری مذکور به خاطر قد بلندش به "بلنده" مشهور بوده، برای حفظ عدالت که از اوجب واجبات است (البته نه به اندازه حفظ نظام!)، وحید مذکور را که به خاطر حرفهای چرندش مشهور شده، به "وحید چرنده" ملقب میگردانم تا گروه دوم را نمایندگی کند. طبعا این "چرنده" ربطی به چارپایان و نشخوارکنندگان عزیز و بیآزار ندارد چنانکه سعدی بزرگ فرمود:
بهایم خموشند و گویا بشر
زبان بسته بهتر که گویا به شر
آدم از نوع پری بلنده |
آدم از نوع وحید چرنده |
|
|
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر