شایا گلدوست
من، «شایا گلدوست»، زن ترنس و کنشگر جامعه رنگینکمانی هر هفته دوشنبه در اینستاگرام «ایرانوایر» با یکی از کنشگران و اعضای جامعه رنگینکمانی درباره مسایل و مشکلات مربوط به این قشر گفتوگو میکنم. میهمان این برنامه، «سوده راد»، پژوهشگر و کنشگر برابری جنسیتی است. او خود را فردی با جنسیت غیردوگانه، دوجنسگرا و «کوییرفمینیست» معرفی میکند.
سوده راد مدیر سازمان مردمنهاد «اسپکتروم» و یکی از روسای هیات مدیره ایلگای اروپا است. ما در این برنامه درباره هویتهای متقاطع افراد و امتیازها و تبعیضهایی که به واسطه آن تجربه میکنند، صحبت میکنیم. همچنین به مسایل ومشکلات افراد رنگینکمانی دارای معلولیت یا با تواناییهای متفاوت میپردازیم.
***
لطفا در ابتدای گفتوگو، کمی درباره «اکوکوییرفمینیزم» توضیح بدهید.
- به طور خلاصه، اکوکوییرفمینیزم شناخت ساختارهای سرکوب بر اساس جنسیت افراد است که معمولا ما آن را با واژه «فمینیست» میشناسیم. اما در اکوکوییرفمینیزم میبیند که همان ساختارها بر منابع زیستی و حیاتی سلطه دارند و اگر در جنسیتی در درجه دوم قرار گرفته باشیم، دسترسی ما به آن منابع زیستی کمتر میشود. همچنین بحرانهای حیاتی که در حال حاضر نیز با آن روبهرو هستیم، بیش از همه به افرادی آسیب میزنند که به دلایلی به حاشیه رانده شده و در اقلیت گذاشته شدهاند. این دلایل میتوانند جنسیت، گرایش جنسی، قومیت، نژاد، طبقه اجتماعی و... باشند. در واقع، نگاه متقاطعی به مسایل دارد.
هویتهای متقاطع یعنی چه؟ چرا افرادی که هویتهای متقاطعی دارند، ممکن است خشونتها و تبعیضهای بیشتری را تجربه کنند؟
- همه انسانها هویتهای متقاطعی دارند. هر کدام از ما اسم و شغلی داریم، در یک ساختار خانوادهای رشد کرده و در شهری متولد و بزرگ شدهایم و زبانی به عنوان زبان اصلیمان است. ممکن است مهاجر باشیم، ممکن است با تواناییهای ویژهای به دنیا آمده باشیم و یا به مرور زمان برخی از تواناییهای جسمی و ذهنی خود را از دست داده باشیم و... اینها یک مجموعهای از تواناییها هستند که ممکن است در موقعیتهای مختلف امتیازاتی به ما بدهند یا امتیازاتی را از ما بگیرند؛ به عنوان مثال، در ساختار کشوری مثل ایران، مناطقی که مرزی هستند، توسط حکومت مرکزی سالیان سال است که فقیرتر نگه داشته شده و دسترسی کمتری به امکانات و منابع طبیعی داشته و حتی از آموزش به زبان اصلی خود نیز محروم بودهاند. شاید این مثالها کوچک به نظر برسند اما زمانی که به طول زندگی یک فرد نگاه میکنیم، متوجه میشویم که این لایههای هویتی چهطور او را دچار تبعیضهای مضاعف کردهاند. مثال واضحتر در جامعه ایران این است که زن باشیم یا مرد که به واسطه زن بودن، برای رسیدن به جایگاه شغلی برابر نیازمند تلاش بسیار بیشتری هستیم. حالا در نظر بگیرید که این زن زبان یا لهجه متفاوتی با فارسی داشته باشد، زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم را نمیداند، گرایش جنسی و یا هویت جنسیتی متفاوتی از نظر جامعه و عموم زنان دارد و... که در مقایسه با زنان نیز دچار تبعیضهای بیشتری میشود.
یکی از مسایلی که افراد را در بسیاری از نقاط دنیا و در کشور ما دچار تبعیض میکند، داشتن معلولیت و یا تواناییهای متفاوت است. به واسطه فعالیتهای اجتماعی که داری، از نظر شما عموم این افراد با چه مسایل و مشکلاتی در ایران دست و پنجه نرم میکنند؟
- افراد دچار معلولیت در ایران توسط دولت به صورت سیستماتیک از همه چیز محروم میشوند؛ از توانایی حرکت و یا حضور آزاد در اجتماع و مکانهای عمومی، حضور و امکان استفاده از مکانها و خدمات آموزشی، عدم دسترسی به امکانات شغلی دست بالا و... . به ندرت ساختمانها برای عبور و مرور این افراد آمادهسازی شدهاند. نگاه ترحم آمیزی که در اکثریت مواقع به آنها میشود و سوالات شخصی در رابطه با معلولیتی که با آن زندگی میکنند، آنها را مورد آزار قرارمیدهد. درست است که حقوق این افراد به صورت سیستماتیک نقض میشوند اما ما نیز به عنوان بخشی از بدنه واحد یک جامعه، ناقض حقوق این افراد هستیم. طبیعتا با رشد شبکههای اجتماعی و حضور تاثیرگذار افراد دارای معلولیت تا حدودی این شرایط بهتر شده است اما در واقع حرکت تاثیرگذاری برای بهبود شرایط این افراد در ایران انجام نشده است. علاوه بر اینها، ما شاهد خشونت علیه افراد دارای معلولیت در خانواده ها نیز هستیم؛ خشونتهای روانی، جسمی و حتی جنسی که بیشتر زنان دارای معلولیت با آنها روبهرو هستند.
طبق گزارش رسمی «سازمان بهداشت جهانی»، بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان دارای معلولیت هستند و متاسفانه این افراد در جوامع مختلف به دلیل کمتوانی یا ناتوانی در برخی حوزهها، مورد تبعیضهای زیادی قرار میگیرند. یکی از دلایلی که بسیاری از کنشگران این حوزه از واژه «افراد با تواناییهای متفاوت» استفاده میکنند، همین تبعیضهای هر روزه است. متاسفانه آمار دقیقی از تعداد معلولان در ایران وجود ندارد اما اگر فردی رنگینکمانی باشد و تواناییهای متفاوت داشته باشد و با معلولیت زندگی کند که لزوما هم ممکن است آشکار نباشد، این هویتهای متقاطع، فرد را با چه تبعیضها و خشونتهای مضاعفی روبهرو میکنند؟
- بارها پیش آمده است که تلاش کردهام برای خانوادهای توضیح دهم رفتارجنسی با گرایشجنسی با هویت و بروز و بیان جنسیتی متفاوت است. بسیاری از خانوادهها بیان میکنند که این مسایل، اولویت ما برای فرزندمان نیست، حتی اگر گرایش جنسی و یا هویت جنسیتی اورا بپذیریم، چه تفاوتی در شرایط ایجاد میکند یا چه کسی حاضر است فرزندمان را بخواهد!؟
وقتی جامعهای نگاه مصرف گرایانه به رابطه افراد یا حتی بدن آنها داشته باشد، یعنی باید حتما رابطهای داشته باشی که منجر به ازدواج شود، فرزند و خانوادهای تشکیل شود و در کل، ازدواج دگرجنسگرایانه باشد، تصور کنید فردی که دارای معلولیت است و رنگینکمانی، با چه مشکلات و تبعیضهایی روبهرو است. حتی افرادی که دارای معلولیت نیستند نیز در بیان و آشکارسازی گرایش جنسی و هویت جنسیتی خود در جامعهای مانند ایران آزاد نیستند. من فکرمیکنم ما میبایست ظرفیت خودمان در پذیرش افراد دارای معلولیت را بالا ببریم و به این باور برسیم که همه ما انسانها با هم برابر هستیم و امید دارم که این فعالیتها و حرکتهای رو به جلو، ما را به شرایط بهتر برسانند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر