close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

چه كسي سنگ اول را به الهام چرخنده مي زند

۳۰ شهریور ۱۳۹۳
بلاگ میهمان
خواندن در ۴ دقیقه
چه كسي سنگ اول را به الهام چرخنده مي زند
چه كسي سنگ اول را به الهام چرخنده مي زند

همان اوايل انقلاب يک نوار کاست موسيقی از مجموعه رنگارنگ خريدم که دو از آهنگ‌های آن هنوز محل مناقشه‌اند. يکی آهنگ "آقاجون" از گوگوش و دومی آهنگ "نفرين" از ستار. گوگوش می‌خواند " آقا خوبه، آقا جونه، آقای گل، آقا جون/ این کمینه رو همیشه زیردست خود بدون/ آقای خوب و عزیزم عمر و عزتت زیاد/ الهی بدی و ذلت سر دشمنت بیاد". و ادامه می‌دهد "من یه عمر آزگاره زیر سایه‌تون نشستم/ من کنیز زنگی‌ام که دستامو به سینه بستم".

ستار هم می‌خواند: "آرزو دارم كه مرگت را ببينم، بر مزارت دسته‌های گل بچينم/ آرزو دارم ببينم پر گناهی، مرده‌ای در دوزخی و رو سياهی/ جای اينكه عاشق زار تو باشم، آرزو دارم عزادار تو باشم". باقی شعر هم که سراينده آن رحيم داوودی‌ست به همين منوال پيش می‌رود و حرف از "چپاول‌گر" و "وحشی" و اين‌هاست. خطاب اين عبارات به چه کسانی‌ست؟ سوالی‌ست برای خودش.

در اين که خواننده آهنگ اول از خودش به عنوان "کمينه" و "کنيز" آقاجون ياد می‌کند می‌گذرم و می‌رسم به اين که نشستم و تعداد روايت‌های اينطرف و آنطرف مربوط به شعر آهنگ "آقاجون" گوگوش را شمردم. به چيزی حدود هشت روايت رسيدم. خودم دو روايت را از نزديکان و قدیمی‌های راديو- تلويزیون ايران شنيده بودم و بعد هم سه روايت از خود گوگوش، محمد صالح علاء (شاعر) و صادق نوجوکی (آهنگساز) را که ازشان باخبر شدم را هم به فهرست قبلی اضافه کردم. الان شده است سيزده روايت. طيف روايت‌ها عبارتند از شعر برای پدر گوگوش در يک طرف، تا شعر برای رهايی از مخمصه انقلابيون مسلمان سال 57 در طرف ديگر. طرف دوم يعنی اهداء آهنگ به آیت‌الله خمينی سنگين‌تر است منتها حق خانم گوگوش است که روایت خودش را داشته باشد و حالا هم که بيش از سه دهه از انتشار آن آهنگ گذشته است.

درباره ستار هم پنج روايت شنيده‌ام که مهمترين‌شان اين است که در بحبوحه انقلاب و در تبری جستن از آهنگ "شازده خانوم" و رهايی از خطر انقلابيون مسلمان اين آهنگ خوانده شده. ستار هم حق دارد روايت خودش را، هر چه که هست، داشته باشد. حالا برويم سر اصل مطلب.

همين حالا بحث داغ شبکه‌های اجتماعی، که در حال حاضر محل گفتگوی جمعی بسياری از ما ايرانی‌هاست، بر سر الهام چرخنده است که در جمع بسيجيان از آيت‌الله علی خامنه‌ای دفاع کرده است. خوب به خود ايشان مربوط است که چه کسی را به چه اندازه‌ای دوست دارد يا چرا دوست دارد. و در کنار این حق، طبيعی‌ست که با اوضاع بحرانی اقتصاد ايران و زخم عميق انتخابات 88 که هنوز در دل بسياری از ما تازه است هر حمايت و اشاره‌ای به حاميان نتيجه آن انتخابات مثل چلاندن جای زخم است. منتها درست در همين زخم‌چلانی ناگزيزيم در آيینه به خودمان هم نگاه کنيم و از خودمان بپرسيم چطور می‌شود به "کمينه و کنيز آقاجون" گوگوش و "معشوق چپاول‌گر و وحشی" ستار نگاه نکنيم ولی به قربان صدقه رفتن‌های اينروزهای الهام چرخنده خيره بشويم؟

عکس‌های تظاهرات خيابانی بعضی از حاميان انتخابات 88 را که می‌بينيد در ميان‌شان تصاويری از خانم‌های با پوشش متفاوت هم می‌بينيد که استفاده از همین نوع پوشش در روزهای عادی جرم مشهود است و سر و کار خانم‌ها را به اداره اماکن نيروی انتظامی می‌کشاند. اين طرف و آن طرف کم نشنیده‌ايم که همان خانم‌های با پوشش متفاوت دست‌شان زير سنگ ارگان‌های سازمان دهنده تظاهرات بوده و ناگزير از شرکت در مراسم خيابانی بوده‌اند.

خوب من بطور قطع و يقين در مورد الهام چرخنده نظر نمی‌دهم. ايشان ممکن است همين حرف‌هايی را که زده است باور داشته باشد، يا ممکن است مجبور باشد به آن حرف‌ها باور داشته باشد. ولی می‌توانم بگويم تعداد کسانی که مجبور به کوتاه آمدن هستند هنوز در جامعه ايرانی ساکن در ايران قابل توجه است. منتها اينطرف داستان عبارت است از اين که به جای درک شرايطی که آدم‌ها ممکن است در آن مجبور به گفتن حرف‌هايی بشوند برداريم و همه آن‌ها را با ميخ به صليب بکوبيم چون دلمان می‌خواهد. آنوقت در اين شرايط يک آدمی هم پيدا می‌شود که به شما بگويد داريد ضعيف‌کشی می‌کنيد. اگر اين اسمش ضعيف‌کشی نيست چرا اصولا يادی از آن کمينه و کنيز و چپاول‌گر و وحشی نمی‌کنید؟

در اين مراسم ضعيف کشی جمعی بسياری از ما در برنامه سنگساری مشارکت می‌کنيم که وقتی مراسم به پايان رسيد تعداد زيادی تلفات انسانی روی دست‌مان گذاشته است. بازماندگان همین جور تلفات است که هر بار دور دست یکی‌شان می‌افتد دادگاه صحرايی با حکم از پيش تعيين شده برای ديگران تشکيل می‌دهند و باز تلفات بعدی را می‌سازند. گاهی خوب است آدم در آيینه به خودش نگاه کند ببيند شرايط پرتاب اولين سنگ را دارد يا نه.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

هتل تک ستاره٬ یادداشت های روزانه زندان (بخش چهل و هفتم )

۳۰ شهریور ۱۳۹۳
عیسی سحرخیز
خواندن در ۹ دقیقه
هتل تک ستاره٬ یادداشت های روزانه زندان (بخش چهل و هفتم )