من، «شایا گلدوست»، زن ترنس و کنشگر جامعه رنگینکمانی، هر هفته دوشنبه در اینستاگرام «ایرانوایر» با یکی از کنشگران و اعضای جامعه رنگینکمانی درباره مسایل و مشکلات مربوط به این قشر گفتوگو میکنم.
یکی از عمده مشکلاتی که افراد «ترنس» و اعضای جامعه رنگینکمانی با آن مواجه هستند، خانواده و عدم درک و پذیرش آن نسبت به هویت جنسی و جنسیتی آنها است. در اکثر جوامع و فرهنگها، بر نقش خانواده در رشد و تربیت کودکان و تاثیری که در شکلگیری شخصیت اجتماعی افراد از کودکی تا بزرگسالی دارد، بسیار تاکید میشود. خانواده اولین اجتماع کوچکی است که افراد خود را در آن میشناسند و شخصیت و هویت خود را در آن پیدا میکنند.
برای اعضای جامعه رنگینکمانی اما نقش خانواده بسیار بااهمیتتر است. به این دلیل که در اکثریت جوامع که محوریت آنها بر پایه دگرجنسگرا بودن است، افراد رنگینکمانی خشونتها، تبعیضها و تعرضات بیشماری را متحمل میشوند و شرایط بسیار سختی را تجربه میکنند.
آنها از کودکی به دلیل تفاوتهای ظاهری و یا رفتاری که با گروه همسالان خود دارند، تبعیضها و محرومیتهای بیشتری را تجربه میکنند. این امر بر اعتماد به نفس و عزتنفس آنها از همان سنین پایین اثر میگذارد و در بزرگسالی بیشتر نمایان میشود. در چنین شرایطی، خانواده میتواند مامنی امن و آرام و به دور از تنشهای اجتماعی باشد. والدین و اعضای خانواده میتوانند با درک، پذیرش و حمایت خود، نقش سازندهای در بهبود شرایط فردی و اجتماعی فرد داشته و او را در مسیر دشوار خودشناسی و پذیرش یاری کنند.
در این برنامه، به همراه «هدیه قاسمزاده»، زن ترنس، به گفتوگو پیرامون اهمیت حمایت و پذیرش خانواده میپردازیم.
***
«ترنس» به افرادی گفته میشود که تعریف و باورشان از جنسیت و هویت جنسیتی خود با آن چه در بدو تولد بر اساس ظاهر اندام جنسی به آنها اطلاق شده، متفاوت است. افرادی که با جسم و اندام جنسی منتسب به مردانه متولد شدهاند اما خود را یک زن هویتیابی میکنند، «زن ترنس» و کسانی که با جسم و اندام جنسی منتسب به زنانه متولد شده اما خود را یک مرد هویتیابی میکنند، «مرد ترنس» نامیده میشوند. برخی از ترنسها نیز خود را در هیچیک از دوگانه زن و مرد تعریف نمیکنند و جنسیت خود را «نانباینری» یا «غیردوگانه» تعریف میکنند.
من، «هدیه»، زن ترنس هستم و تقریبا دو سال است که به صورت عمومی ترنس بودن خود را آشکارسازی کردهام. فکر میکنم ترنس بودن چیزی است که با من به دنیا آمده است و من آن را انتخاب نکردهام. این تفاوت را از سن بسیار پایین احساس میکردم؛ حتی از زمانی که آنقدر کوچک بودم که قدرت انتخابی نداشتم و ناخودآگاه به سوی لباسها و اسباببازیهایی که میگویند دخترانهاند، میرفتم.
کمی که بزرگتر شدم، شرایط برایم سختتر شد. چیزی درباره ترنسبودن نمیدانستم و فکر میکردم تنها فردی هستم که چنین احساساتی دارم. حدود ۱۵ ساله بودم که برای اولین بار با کلمه ترنس آشنا شدم و از این موضوع احساس خوشحالی میکردم. به این دلیل که دیگر میدانستم من تنها فردی در دنیا نیستم که با دیگران احساس تفاوت میکند و از آن به بعد خودم را به عنوان یک ترنس هویتیابی میکنم.
قبل از این که خودت را بشناسی و به عنوان یک ترنس هویتیابی کنی، چه شرایطی را پشت سر گذاشتی و برخورد خانواده و جامعه چهطور بود؟
- شرایط بسیار سخت بود. معمولا سعی میکردم این موضوع را از اطرافیان پنهان کنم. در مدرسه در دوران ابتدایی مشکلات زیادی نداشتم چون بچهها در آن سن متوجه این تفاوتها نمیشدند اما از دوران راهنمایی که افراد به سن بلوغ جنسی نزدیکتر میشوند، تفاوتها مشهودتر و به واسطه آن، تمسخرها و توهینها نیز بسیار بیشتر شدند. شرایط مدرسه برایم بسیار دشوار و غیرقابل تحمل بود. پسرها به خودشان اجازه میدادند که با من برخوردهای بد کلامی و فیزیکی بکنند و من هم نمیتوانستم از خودم دفاع کنم و یا این که با خانواده در میان بگذارم. این شرایط جنبههای روحی روانی بدی را برای بچههای ترنس در مدارس به وجود میآورد و هرچه بزرگتر میشوی، این شرایط بسیار بدتر میشوند. من به شخصه در خانواده، از سوی پدر و مادرم شرایط بدی نداشتم. آنها فکر میکردند این موضوع مقطعی و گذرا است اما از سوی برادر بزرگترم بیشتر تحت فشار بودم.
آشکارسازی برای خانواده و جلب حمایت آنها چه تاثیری در شرایط زندگی و ادامه روند ترنزیشن داشت؟
- در جریان روند قانونی برای اخذ مجوز، به ناچار با خانواده در میان گذاشتم و با آشکارسازی در مقابل افرادی از خانواده شروع کردم که میدانستم من را درک میکنند و حامی هستند. رفته رفته بقیه اعضای خانواده و فامیل نیز با درک و پذیرش، حمایت خود را نشان دادند و این موضوع کار را برای پدر و مادرم نیز آسانتر کرد. به نظر من جلب حمایت خانواده برای افراد ترنس یکی از مهمترین مسایلی است که به بهبود شرایط آنها در جامعهای مانند ایران کمک میکند. من فکرمیکنم اگر حمایت خانواده را نداشتم و پشت من نبودند، شرایط از سوی اطرافیان و فامیل برایم بسیار سختتر و بدتر میشد.
فکر میکنم بچههای ترنس باید زمان بیشتری برای شناخت خود و هویت جنسیتی و خواستههای خود بگذارند چون در این صورت تصمیم آگاهانهتری میگیرند و خودشان را به خانواده و اطرافیان نیز بهتر و با اعتماد بیشتر معرفی میکنند. خانوادهها نیز باید فرزند و یا اعضای خود را همانگونه که هستند، بپذیرند و با وجود همه تفاوتها، با هرگرایش و هویتی، به آنها عشق بورزند و دوستشان داشته باشند و بر اهمیت نقش حمایتی خود آگاه باشند و آن را به درستی ایفا کنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر