زیبا یاری؛ شهروندخبرنگار
آغاز ماه مهر بود که «ذبیحالله خداییان»، سخنگوی قوه قضاییه در یک نشست خبری مدعی شد در تخصیص مرخصی به زندانیان تبعیضی در کار نیست که افرادی از مزایای بیشتری استفاده کنند. در این گزارش میخواهیم از خصوصیسازی و خیرگردانی پنهان در سازمان زندانها پرده برداریم که باعث تخصیص شرایط ویژه مرخصی به صاحبان سرمایه میشود.
«روایتهای زندان»، مجموعهای از گزارشهایی است که راویان آنها زندانیان هستند؛ گاه از زندانهای معروف میگویند و گاه از زندانهایی که شاید نام آنان را هم نشنیده باشیم.
***
زندانیان خاص اغلب به زندان تازه ساخت تیپ ۵ زندان تهران بزرگ یا همان «فشافویه» آورده میشوند و در همان بدو ورود، ریاست تیپ از آنها میخواهد تا رزومه کاری خود را ارائه دهند. تا زمان شکلگیری معامله، اتاقی در یکی از بندها برای ایشان خالی میشود؛ بدون توجه به اینکه ممکن است ساکنان اتاق کفخواب شوند، بلکه مهم خالی شدن یک اتاق برای زندانی خاص و خدمتکارش است. در اصطلاح زندان، به خدمتکار زندانیان خاص «خدنگ» گفته میشود. پس از طی مراحل پذیرش، شرایط زندانی در جلساتی تعیین میشود که با رییس زندان خواهد داشت تا به وسعت دستی که در امر خیر دارد، امکانات ویژهای برایش در نظر گرفته شود.
تقریبا تمامی ۹ بند تیپ ۵ توسط اخلالگران اقتصادی بازسازی شده است؛ نازککاری، گچکاری، رنگکاری، لامپ، موکت و فرش، یخچال و تلویزیون، صندلی سر سالن تا حتی هزینههای جاری مانند ناهار و شام زندانبانها، هدیهها به فروشگاه و ... امکاناتی است که خود «مفسدان اقتصادی» در معامله با ریاست زندان متقبل میشوند تا امکانات ویژهای از جمله اتاقهای بزرگ با امکانات رفاهی، رسیدگی درمانی و مرخصی داشته باشند. آنها به گفته قوه قضاییه «مفسد اقتصادی» هستند؛ اما در عمل، لُژنشینان زندان هستند که به کمک سازمان زندانها میآیند تا زندان را بازسازی کنند.
همین امر رابطه آنها را با زندانبانها هم کارفرما، کارگری میکند؛ البته اگر نخواهیم بگوییم رابطه «ارباب و بنده». به هر ترتیب زندانبانها هستند که روزانه اقلام ممنوعه را جاساز میکنند و در اختیار زندانیان خاص قرار میدهند. ویدیوها و روایتهای مختلفی تاکنون از جابهجایی مواد مخدر و اقلام مورد نیاز زندانیان منتشر شده که تهیهکننده و توزیعکننده آن زندانبانها هستند.
هزینههای زندانیان خاص، گاهی علنی و رسمی به عنوان «امر خیر» و از طریق انجمنهای حمایتگر پرداخت میشود و گاه در قالب کارتهای هدیه به افسر و زندانبان و روسای زندان، ارائه میشود. البته مواردی هم هست که آپارتمانی به نام فلان مدیر سازمان زندانها، میتواند شرایط زندگی راحتتر و مرفهتری را برای زندانی خاص ایجاد کند؛ مثلا او میتواند دو بار در هفته ملاقات خصوصی یا همان شرعی داشته باشد یا هر روز با کارمندان خود ملاقات حضوری کند و به کارهای اقتصادی خود ادامه دهد. گاهی هم اتاقی در ساختمان اداری زندان به زندانی خاص میدهند که بتواند مدیریت شرکتها و امور اقتصادی خود را به انجام برسد؛ میزان تخصیص این امکانات، به دست باز «مفسد اقتصادی» یا زندانی خاص برمیگردد.
این گروه از زندانیان که مقامات مدعی میشوند از امکانات ویژهای برخوردار نیستند، یک یا چند موبایل همراه دارند و بدون هیچ برخوردی از سوی مسئولان زندان، هرآنچه را بر دیگر زندانیان ممنوع شده است، استفاده میکنند. آنها میتوانند حمام و توالت اختصاصی داشته باشند و حتی میتوانند زندانیان کم یا بیبضاعت را به استخدام خود در آوردند تا کارهای شخصی خود را به آنها واگذار کنند.
به روایت برخی زندانیان، گاهی هم همین زندانیان خاص، در ازای پولی که به سربازان و افسران نگهبان بند میپردازند، از بدن آنها بهره میبرند.
«علی» مدتی خدنگ [خدمتکار] یکی از همین زندانیان خاص بود که حالا در گفتوگو با «ایرانوایر» بخشی از شرایط زندان را بازگو میکند: «افسر نگهبان نزد حاجی آمده بود و برای سی میلیون تومان التماس میکرد. حاجی او را به درون اتاق آورد و شلوارش را پایین کشید و از آقایان دیگر پرسید: به نظرتان ۳۰ تومان میارزد؟ نه!؟ و شروع کردند به تمسخر و خندیدن. من و دیگر خدنگها هم بودیم و به اجبار لبخند میزدیم. بنده خدا آن سرباز سرخ شده بود. البته دستآخر هم ۳۰ تومان را برایش جور کرد و گفت برود از صندوق قرضالحسنه وام بگیرد. حاجی هرکس از زندانی تا زندانبان را که التماس دعا داشت، به اتاق میآورد و به همین شکل سر به سرش میگذاشت.»
دارایی زندانی خاص میتواند از کل بودجه سازمان مجازاتکننده او بیشتر باشد. صرفا منظور مایملک مادی و حسابهای بانکی نیست؛ بلکه روابط خانوادگی و روابطی که فرد به واسطه منصب سیاسی خود به دست آورده است هم دارایی او محسوب میشود که در زندان میتواند کمکش کند. درهای اتاقهای زندانبانها روی این زندانیان خاص همیشه باز است و گاه تا کمر برایشان خم هم میشوند؛ چه رسد به اعطای مرخصیهای خودخواسته طولانی. این مرخصیها میتواند تا زمان اتمام حکم حبس زندانی خاص هم ادامه داشته باشد.
این شرایط را مقایسه کنید با زندانی جرایم مالی که چندین سال است برای یک چک برگشتی ۷۰ میلیون تومانی یا حتی چند صد سکه مهریه تا ۶ سال حبس بکشند و از دیدن فرزندان خود محروم باشند؛ آنهم بدون توجه به وضعیت بهداشت و درمان زندانیان یا ابتلای آنها به بیماریهای خاص.
به دیگر زندانیان هم میتوان اشاره کرد که جرایم عادی دارند و نه حتی سیاسی که مورد غضب کل دستگاه قضایی جمهوری اسلامی باشند. مثلا زندانی که پنج گوشی موبایل قاپیده و هنوز نتوانسته است رضایت شاکی پروندهاش را بگیرد، مدتها است که از حق مرخصی دو روزه هم محروم مانده است. مثل «حسین» که حتی روغن و زعفران هم به قاضی داده است؛ اما هنوز با مرخصی او موافقت نشده است. «فلاح» زندانی دیگری است که با اتهام دزدیدن سه تکه طلا، در زندان شماره ۵ فشافویه حبس خود را میگذارد و به ایرانوایر میگوید: «وضع زندانیان کلهگنده را در این زندان میبینم و با خودم میگویم، ایکاش بیشتر و کثیفتر دزدی میکردم.»
در ساختار قضایی جمهوری اسلامی، هیچگاه روایت زندانبان با زندانی همگون نیست؛ چه رسد به زندانیانی که در زد و بندهای سیاسی یا اقتصادی باختهاند و حالا در گوشهای از فلاکت زندان فشافویه، پادشاهی میکنند. شاید روایت حقیقی آنچه در زندانهای ایران میگذرد، صرفا با کنار هم قرار گرفتن روایتهای زندانیان جرایم مختلف امکانپذیر باشد. دروغگویی مقامات زندان هم البته، بخشی از این پازل است که حقیقت جمهوری اسلامی را میتواند عریانتر کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر